دولت برای کنترل تورم، بورس را فدا کرده است
حسین نصیری کارشناس بورس و بازار سرمایه در خصوص تاثیر سیاستگذاریها و دخالتهای دولت و سایر مسائلی که بورس را از خود متاثر کرده، گفت: موضوعی که بیش از هر چیزی بورس و بازار سرمایه را تحت تاثیر خود قرار داده، سیاستهای کلانی است که دولت درپیش گرفته است. مهمترین مسالهای که دولت در مساله اقتصاد ایران دنبال میکند بحث کنترل تورم است، چرا که این موضوع مهمترین چالشی است که دولت با آن دست به گریبان است لذا برای اینکه بتواند سیاستهای اقتصادی خود را در این راستا قرار دهد همه سیاستهای اقتصادی دولت را در این موضوع همسو کرده است.
وی در این باره افزود: تئوریهای اقتصادی و سیاستهای انقباضی که دولت برای جلوگیری از رشد قیمتها (تورم) مورد نظر قرار داده باعث رکود شده، بنابراین تمام سیاستهایی که در این زمینه به کار گرفته اثرات منفی خود را در بازار سرمایه نشان داده است. با توجه به اینکه هدف دولت در اقتصاد کلان، اعمال سیاستهای انقباضی پولی است قطعا بخش مهمی از منفی شدن رشد شاخصها در بورس را میتوان به سیاستهای اقتصادی دولت ارتباط داد. وی در ادامه خاطرنشان کرد: به عنوان نمونه روزهای اخیر بحثهایی که درمورد ارزش نرخ بهره بیان شده شاهد این ادعاست. مضاف براینکه سیاستی که دولت برای عدم تغییر پایه پولی دنبال میکند اقدام عملیاتی به نظر میرسد که در بازار سرمایه صورت میگیرد. به عنوان نمونه در حال حاضر بسیاری از شرکتهای سرمایهگذاری و شرکتهای وابسته به دولت برای تامین هزینههای خود و سودهایی که باید در سنوات قبل پرداخت کنند و تعهدات خود و بسیاری از موارد دیگر اقدام به فروش سهام مینمایند. فروش سهام برای تامین هزینههای خود به دلیل رشد بیش از حد قیمتها و عدم توانایی آنها برای جبران وقفه بین درآمد، هزینه یا تولید و فروش، باعث نزولیتر شدن بازار میشود و از رشد واقعی قیمتهای بازار سرمایه جلوگیری به عمل میآورد. وی درخصوص تفاوت بین ارزش ذاتی بازار وآنچه در بازار دیده میشود به رادار اقتصاد گفت: فعالان بازار به این موضوع تصریح دارند که ارزش واقعی بسیاری از سهمهایی که ما دربازار سرمایه با آن مواجه هستیم بیشتر از ارزشی است که بازار برای آنها تعیین کرده است. بنابراین از نظر فرصت سرمایهگذاری یا رشد در وضعیت بسیار مناسبی هستند کمااینکه بسیاری از شرکتها قیمتهای سال ۹۶ را تجربه میکنند و حتی پایینتر، بنابراین با اطمینان میتوان گفت بازار در آینده رشدهای بزرگی را به خود خواهد دید و منافع رشدها به کسانی میرسد که امروز وارد بورس میشوند. این موضوع مسالهای جدی است که باید بدان توجه شود. حسین نصیری درخصوص علت نزول و افتهای بورس گفت: علت نزول وافت شاخصها را میتوان در مسائل مدیریتی، مواردی چون برخوردهای دولتی و قضایی، حتی قانون جدید بازار سرمایه که به نظر میرسد در راستای بحث امنیت سرمایهگذاران است اما منجر به واهمه از سرمایهگذاری در بورس شده یافت. قوانین حمایتی از بورس خوب است اما نه به میزانی که به ضد خود تبدیل شود مثل قوانینی که بعضا برای کارگران یا در حمایت از حقوق زنان درمسائل کاری نوشته میشود که به ضد کارگر و حقوق و مزایا و استخدام طولانی مدت زنان منتهی میشود. وی در این باره گفت: قضایی شدنها و سختگیریهایی که کمیته تخلفات و سازمان نسبت به اجرای قوانین دارند بعضا باعث شده اکثر فعالان بورسی تمایلی برای هیاتمدیره شدن در شرکتهای سرمایهگذاری نداشته باشند و ترجیح دهند از این سمتها خارج شوند یا اینکه در بخش خصوصی بیشتر مشغول به کار شوند. قطعا برای جلوگیری از مسائلی که آثار منفی روی بورس میگذارد مسائل باید هم به صورت ساختاری و اقتصادی مورد بررسی قرار بگیرد تا مسائل منفی که بورس را از خود متاثر میکند کاهش بیابند. حسین نصیری کارشناس بورس درخصوص وضعیت نهادهای مالی بورس نیز گفت: یکی از شاخصهای تعیینکننده، پروکسیهایی است که برای ارزیابی متغیرهای اقتصادی مورد استفاده میقرار میگیرد. وقتی حجم معاملات در بازار کم میشود و بازار خالی از رونق معامله و سرمایهگذاری میشود و چون نهادهای خدماتدهنده مالی در بازار افزایش چشمگیری داشتهاند، با کاهش درآمدها، بازار رشد نمیکند و نهادهای مالی نیز درآمدی ندارند. وی در این باره تصریح کرد: به دلایل اشاره شده و با توجه به اینکه تمامی سیاستها در نهایت به بیاعتمادی به بازار منتهی میشود و ساختار نهادی فعلی بازار سرمایه باعث کاهش حجم معاملات شده، دیگر موضوعی به نام رقابت درمیان نهادهای مالی و بازار سرمایه وجود ندارد.
در حال حاضر بسیاری از شرکتهای نهادهای مالی خدماتدهنده مالی در یک رقابت بسیار شدید در حالت رقابت کامل هستند این باعث میشود سود و عایدی اقتصادی آنها به سمت صفر نیل کند و با توجه به رکود بازار و کاهش معاملات، درآمد آنها بسیار کاهش یافته است. وی در پایان گفتوگو خاطرنشان کرد: با کاهش اعتماد واقبال مردم به بورس و کاهش سرمایهگذاری در بازار سرمایه، قطعا درآمد نهادهای مالی نیز بسیار نزولی شده در حالی که با عدم تکرار و اجرای سیاستهای غلط دولتها میبایست بازار را به سمتی هدایت میکردند که مردم سرمایههای خود را برای سرمایهگذاری وارد این بازار کنند و مانع از این میشدند که بازار سرمایه در مسیر نادرستی قرار بگیرد، بلکه تلاشها باید به این سمت معطوف میشد که سرمایهگذاریهای بلندمدت فقط در بازار سرمایه صورت بگیرد.