عدم شفافیت در بورس
پیمان مولوی
برخلاف آنکه گفته میشود حقیقیها، تمایل به سرمایهگذاری در بازار سرمایه ندارند، به نظر میرسد حقوقیها و سرمایهگذاران حرفهای این روزها بسیار محتاطانه رفتار میکنند. این گروه از سرمایهگذاران در سنوات قبل بازدهی خوبی کسب کردهاند و حالا منتظر فرصتی هستند تا بازار سرمایه پتانسیلهای خود را نشان دهد. فراموش نکنید فعالان حرفهای بازار سرمایه، چه حقیقیها و چه حقوقیها، الزاماً فقط سرمایهگذار بورس نیستند و در سایر بازارها هم سرمایهگذاریهایی انجام میدهند. نکته بعدی اینجاست که اگرچه اقتصاد ایران، اقتصاد کوچکی به نظر میرسد؛ اما پتانسیلهای زیادی در بخشهای مختلف بالاخص پتروشیمی، معدنی و فولادی وجود دارد و این اقتصاد چندان هم کوچک نیست؛ بنابراین در صورت احیای برجام، اگر فروش واقعی نفت ایران ظرف دو ماه افزایش یافته و تحریمهای بانکی نیز لغو شوند و شرکتهای صادراتمحور از جمله پتروشیمیها، نیازی به شرکتهای تراستی و... برای نقل و انتقال پول نداشته باشند، حتماً روند سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ما از حالت نزولی به سمت تعادل و بعد هم مثبت شدن حرکت خواهد کرد و میتوان امیدوار بود اتفاقات بنیادین، بازار سرمایه ایران را تقویت کنند.
نکته بعدی اینجاست که به لحاظ ارزش دلاری شرکتها، در نقطه تعادلی قرار داریم. البته نقطه تعادلی دلار در سال ۱۴۰۱، در محدوده ۳۲ هزار تومان است. این نقطه تعادلی بر اساس GDP و با فرض کاهش نسبی تورم در ایران و تورم ۵ درصدی در امریکا برای سال ۱۴۰۲، در محدوده ۳۹ هزار تومان؛ برای ۱۴۰۳، در محدوده ۴۸ هزار تومان و برای سال ۱۴۰۴ در محدوده ۶۰ هزار تومان خواهد بود. در غیر این صورت نرخ تعادلی دلار میتواند ۱۰ الی ۱۵ درصد بالاتر از این اعداد باشد. اگر در این فاصله نرخ ارز سرکوب شود هم در نهایت فنر نرخ ارز رها شده و به این عددها خواهیم رسید. البته که به نظر میرسد دولت تمایلی به سرکوب نرخ ارز ندارد، کما اینکه در افزایش نرخ بهره بانکی هم فعلا حرکت شتابزدهای نداشته است. خبرهایی همچون افشای تخلف ۹۲ هزار میلیارد تومانی فولاد مبارکه بر اساس گزارش تحقیق و تفحص مجلس، ضربه مهلکی بر اعتماد نسبت به شفافیت ناشران بورسی است و این همان نقطهای است که سیستم حسابرسی در کشور ما را هم زیر سوال میبرد! آنچه در فولاد مبارکه اصفهان رخ داده، نتیجه اقتصاد ذینفعانه بوده و مشخص نیست چرا ارکان نظارتی و سازمان بورس و اوراق بهادار و حسابرسان و... نظارت کافی نداشتهاند. این عدم شفافیتهاست که باعث عقبماندگی بورس ایران و درجا زدنهای بازار سرمایه شده است. اگر قصد توسعه بازار سرمایه را داریم قبل از هرکاری باید به دنبال افزایش شفافیت در این بازار باشیم.
این تحقیق و تفحص باید در مورد بسیاری از شرکتهایی که در این سالها خصوصیسازی شدهاند، صورت بگیرد. اگرچه تخلف مالی صورت گرفته در شرکت فولاد مبارکه اصفهان (طبق گزارش غیر رسمی تحقیق و تفحص) عدد بزرگی است؛ اما در اقتصاد رفاقتی ایران احتمالاً این، بزرگترین عدد نخواهد بود! در یک اقتصاد غیر شفاف نمیتوان انتظار شفافیت چندانی هم از شرکتها داشت و این افزایش شفافیت، باید مطالبه فعالان بازار سرمایه باشد. البته که راهکار، عدم افشای گزارشهای مربوط به تخلفات مالی در شرکتها نیست؛ کما اینکه ماجرای رسوایی انرون در امریکا پنهان نشد. اشخاصی که تصور میکنند اگر چنین خبرهایی منتشر نشود به نفع بازار سرمایه خواهد بود، کسانی هستند که از رقابت هراس دارند و به هر قیمتی میخواهند واقعیتها نمایان نشود. راهکار جلوگیری از بروز چنین تخلفاتی، مستقل بودن سیستم حسابرسی در ایران است. سیستم حسابرسی در کشور ما از استقلال لازم برخوردار نیست.