اسم رمز!
حسین حقگو
«خودکفایی» اسم رمز اضمحلال منابع است. چند دهه تجربه تاریخی نشان داده است آنجا که از این راهبرد برای استقلال اقتصادی کشور سخن گفته میشود، نتیجهای جز حیف و میل منابع و کاهش بهرهوری و کمیت و کیفیت محصولات در بر نداشته است. این نتیجه البته در کوتاهمدت شاید چندان به چشم نیاید اما در میان و بلندمدت کاملا آشکار میشود که عکس آنچه عنوان میشد حاصل آمد و نه فقط به بینیازی از دیگران نرسیدهایم بلکه بالعکس علاوه بر کاهش منابع در دسترس و افت محصولات، بر نارضایتی شهروندان به عنوان مصرفکنندگان این محصولات نیز افزودهایم.
دو حوزه صنعت و کشاورزی عرصه آزمون الگوی «خودکفایی» طی دهههای اخیر بودهاند. خودرو، مثال بارز نتیجه خودکفایی در حوزه صنعت است و گندم و برنج و... نمونههای مشخص این نگرش در کشاورزی. این روزها اما بهنظر میرسد در حوزه صنعت، دولتمردان قدری از موضع خودکفایی کوتاه آمده (یادداشت مورخ 29/5) و مثلا از واردات خودرو سخن میگویند و در گفتار نیز حتیالامکان سعی میشود از این اسم رمز (خودکفایی) کمتر استفاده نمایند و حتی از حضور و رقابت در بازارهای جهانی نیز سخن به میان میآورند. اما در کشاورزی متاسفانه ظاهرا همچنان در بر همان پاشنه میچرخد. چنانکه طی روزهای اخیر وزیر و سایر مسوولان وزارت کشاورزی وعده خودکفایی در گندم، برنج، شکر، پنبه و... دادهاند. چنانکه یکی از خبرگزاریها دیروز به نقل از وزیر کشاورزی تیتر زد: «خودکفایی گندم در سال 1402» (سایت تسنیم- 6/6) و سایت دولت نیز به نقل از ایشان عنوان داشت: «در سال زراعی آینده...حمایتها از کشاورزان افزایش خواهد یافت تا خودکفایی در بسیاری از محصولات کشاورزی و کالاهای اساسی محقق شود.» همچنین علاوه بر خودکفایی در برنج و گندم به نقل از معاون این وزارتخانه خبر از خودکفایی در پنبه و شکر و... داده شد: «کشور در آستانه خودکفایی مجدد در تولید شکر....خودکفایی در زمینه پنبه هم تا دو سال دیگر حاصل خواهد شد، بهطوری که وزارت جهاد کشاورزی با توسعه کشت قراردادی این محصول به دنبال رسیدن به این هدف است.» (5/6/1401) این سخنان در حالی است که بزرگترین تهدید و ابرچالش کشور و تمدن ایرانی، اکنون «کمآبی» است. ابرچالشی که اگر آن را تا چند سال قبل در قالب خشک شدن فلان دریاچه یا رودخانه و... میدیدیم، اکنون به دم در خانهها رسیده و درد و سختی هموطنانمان در چهارمحال و همدان و... را مشاهده میکنیم که از کمآبی دچار عذاب و مشکلات فراوانند. اگر چه پدیده گرم شدن زمین از مهمترین عوامل خشکسالی در جهان است که اکنون توجه همگانی را به خود معطوف داشته و کنفرانسهای بینالمللی بر سر چگونگی مقابله با آن برپا میشود و کشورهای مختلف متعهد به انجام اقداماتی در مهار این بحران شدهاند اما در کشور ما متاسفانه علاوه برآن مشکل جهانی با مشکلی بزرگتر مواجهایم که همانطوری که ذکر شد الگوی غلط توسعهای مبتنی بر «خودکفایی» است. خودکفایی در سرزمینی کم باران و خشک با میانگین بارش 250 میلیمتر در سال. در این میان 90 درصد آب قابل استحصال در کشاورزی مصرف میشود و حدود 7 درصد در مصارف خانگی و حدود 3 درصد در صنعت. بر این اساس بخش کشاورزی به عنوان بزرگترین بخش مصرفکننده منابع آبی و مهمترین بخش مرتبط با طبیعت و تاثیرگذار بر مولفههای آن در کشورمان ضمن اهمیت بسیار در تولید ناخالص داخلی (14 درصد) و اشتغال (18 درصد) نیازمند تحول بنیانی است. این بخش اکنون با چالشها و محدودیتهای جدی در ابعاد مختلف اقلیمی، سیاستی، فناوری، ویژگیهای تولیدکنندگان و چگونگی اعمال سیاستهای حمایتی مواجه است. چالشهایی که اگر در تصویر بزرگتر توسعه اقتصادی و صنعتی معنا نشود میتواند کار را به دوگانه خطرناک انتخاب بین «حیات سرزمینی» و «تداوم کشاورزی» بکشاند. این در حالی است که این امکان در کشورمان وجود دارد که علیرغم تمام چالشهای محیط زیستی و منابع آبی و... بتوان با تعریف درست از نیازها و ضرورتهای بخش کشاورزی در قالبی همراه با ویژگیهای طبیعی ایران و بهکارگیری علم و دانش و فناوریهای روز، توسعهای متوازن و پایدار را فراهم و به نان و جان ساکنان این سرزمین عزیز برکت داد. برگزاری جشنهای خودکفایی گندم، جو، برنج، چغندر و... جز آسودهخیالی یکی- دو ساله نتیجهای دربر ندارد، زمان را برای اصلاحات بنیادی با راهبردهای غلط (خودکفایی) و کارهای نمایشی از دست ندهیم !