دو روی سکه خشونت در مدارس

۱۴۰۱/۰۶/۰۷ - ۰۲:۰۶:۴۳
کد خبر: ۱۹۲۰۹۵
دو روی سکه خشونت 
در مدارس

مرضیه شارقی

چندی پیش، ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که نشان می‌داد؛ ناظم، قیچی به دست در یک مدرسه پسرانه، سر صف، موی سر دانش‌آموزی را می‌برید، بازتاب این ویدئو در سطح جامعه گسترده شد و حتی سخنگوی دولت در توییتر خود نوشت؛ «متخلفی که کرامت دانش‌آموزان را حفظ نکرده بود به هیات رسیدگی به تخلفات اداری معرفی شد، مدیر و معاون ‎مدرسه نیز استعفا دادند.»

با یک جست‌وجوی ساده، از این دست ویدئو‌ها را می‌توان در فضای مجازی به راحتی پیدا کرد، درباره اینکه چرا مدرسه به عنوان یک نهاد اجتماعی تاثیرگذار بعد از خانواده که باید محیط امنی برای دانش‌آموزان فراهم کند در برخی مواقع نمی‌تواند کارایی درستی داشته باشد، دلایل بسیاری را مطرح کرده‌اند؛ «عدم رضایت شغلی معلمان، وضعیت اقتصادی نامناسب، پایین بودن سطح رواداری و مسامحه، ناآگاهی از شیوه‌های نوین آموزشی و ندادن آموزش‌های لازم به معلمان در این زمینه، مشروع‌پنداری خشونت نزد معلمان و اولیا و... در ایجاد خشونت در معلمان نقش دارند.»(1)  رفتارهای خشونت‌آمیز مشاهده شده در مدارس از منابع مختلفی سرچشمه می‌گیرد، فضای منفی مدرسه، ویژگی‌های شخصی و خانوادگی از علل بالقوه خشونت تشخیص داده شده‌اند. دانش‌آموزانی که در فضای دانش‌آموزی به هر دلیلی مورد خشونت کلامی و بدنی قرار می‌گیرند، علاوه بر احساس ناامنی و بیزاری از مدرسه، افت تحصیلی، ترک تحصیل، انتقال خشونت به اطرافیان، سرخوردگی، کاهش اعتماد به نفس، بعدها نیز در طول سال‌های زندگی خود، دچار تزلزل شخصیتی در تصمیم‌گیری و مسوولیت‌پذیری می‌شوند. مقوله خشونت در مدارس باید به شکل جدی بررسی و ساز وکار هوشمندانه و منطقی برای آن طراحی شود. خشونت، اغلب بر اثر عملکرد مشخص نسبت به رفتارهای ناشایست دیگران بروز می‌کند، این رفتار ممکن است از یک رنجش و ناراحتی زودگذر تا عصبانیت کامل گسترش یابد. آمارهای رسمی ایران، حاکی از آن است که در مجموع طی سال‌های 93 تا 95، 2318 شکایت در خصوص تنبیه بدنی در مدارس، ثبت شده که 1526 مورد از این شکایات اثبات و بحق بوده است.(2)  در مطالعات و مقالات متعددی که در زمینه کنترل خشونت معلمان علیه دانش‌آموزان صورت گرفته پیشنهاداتی نیز ارایه و عمدتا به موضوع معیشت معلمان تاکید شده است؛ رسیدگی به وضعیت رفاهی و حقوقی معلمان، باعث می‌شود آنان برای تامین مایحتاج زندگی خود، در اوقات فراغت خود به شغل دوم روی نیاورده و توجه خود را بر آموزش صحیح و بهینه‌سازی رفتار خود با دانش‌آموزان متمرکز سازند. یافته‌های پژوهش دیگری در این زمینه نشان می‌دهد؛ هرچه میزان تاب‌آوری معلم افزایش یابد، از میزان خشونت وی در محیط کلاس و مدرسه کاسته می‌شود.  یکی از عوامل زمینه‌ساز خشونت معلمان، ناکامی شغلی در آنهاست. روانشناسان بر این باورند که گاه خاستگاه ناکامی مبهم و ناملموس است و هنگامی که راه بر حمله مستقیم بسته باشد، ممکن است پرخاشگری جابه‌جا شود؛ به این معنا که عمل پرخاشگری به جای علت واقعی متوجه شخص یا شیء بی‌تقصیری شود.(3)  اما در کنار اخبار ناگواری که درباره خشونت معلمان علیه دانش‌آموزان منتشر می‌شود و باید راهکارهای اساسی درباره حل این معضل اندیشیده شود، نوع دیگری از خشونت در لایه‌های تربیتی و آموزشی مدارس کشور نیز جریان دارد که بی‌توجهی و عدم پرداختن بدان می‌تواند پیامدهای ناگواری برای سیستم آموزشی و تربیتی کشور به دنبال داشته باشد و آن چیزی نیست جز خشونت دانش‌آموزان علیه معلمان. جامعه معلمان نیز در معرض آسیب‌ها و خشونت‌های بسیاری از سوی دانش‌آموزان قرار دارد، ناکارآمدی یا خلأ آیین‌نامه‌ها و قوانین نظام تنبیه و تشویق به گونه‌ای است که معلمان را در به کار بستن شیوه‌های تربیتی دچار مشکل کرده است. از سوی دیگر، برخی دانش‌آموزان به دلیل همین فقدان نظام حمایتی از معلمان، سد احترام و کرامت آنها را شکسته و با شیوه‌های مختلف کلامی، توهین، تحقیرو...معلمان را می‌آزارند. همانقدر که به مقوله آزار دانش‌آموزان باید توجه شود، خشونت دانش‌آموزان علیه معلمان نیز باید مورد مداقه قرار گیرد و توهین به ساحت مقدس شغل معلمی کوچک شمرده نشود که بی‌شک تبعات فراوانی برای نظام آموزشی کشور به دنبال خواهد داشت. 

گزارش دقیق و روشنی از میزان و نوع این آزارها وجود ندارد یا حداقل در دسترس رسانه‌ها و عموم قرار نگرفته است، با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت متوجه می‌شوید بیشترین تحقیقات صورت گرفته در مقوله خشونت مدارس به خشونت معلمان علیه دانش‌آموزان اختصاص دارد، همین فقدان پژوهش و مطالعه در خصوص معلم آزاری، بدون شک تصمیم‌گیران و صاحبنظران را در تهیه و تدوین آیین‌نامه‌های تربیتی دچار مشکل می‌کند. بدیهی است که نمی‌توان نسخه واحدی برای حل این معضل مهم اجتماعی پیچید و به بررسی همه‌جانبه و گسترده نیاز دارد اما جدای از آنکه خشونت از کدام یک از طرفین سر بزند (دانش‌آموز یا معلم)، یک نکته هویداست، جریان ارتباطی بین طرفین مخدوش که بشود خشونت بروز می‌کند. اگر اساس و پایه هر رفتار اجتماعی را «ارتباطات» بدانیم، بدیهی است که هر زمان این فرایند ارتباطی ناقص شکل بگیرد، پیام به شکل نامناسبی به طرفین منتقل می‌شود و‌گیرنده با توجه به ذهنیات و روحیات خود آن را تفسیر و تحلیل می‌کند. مدرسه، یک نهاد اجتماعی مهم و محوری است و باید عاری از هرگونه مصادیق خشونت و آزادی روحی و روانی باشد، دانش‌آموزان و معلمان، ساعت‌های زیادی را با یکدیگر می‌گذرانند، شکل‌گیری فضای صمیمی، دوستانه و کارآمد، جز با ترمیم خطوط ارتباطی بین آنها امکان پذیر نیست. 

مخلص کلام آنکه، بهبود مناسبات اجتماعی و ارتباطات میان فردی، درگرو تعامل و گفت‌وگو است، افراد، جدای از نقش‌هایی که در جامعه به عهده می‌گیرند (معلم، دانش‌آموز، استاد دانشگاه، کارمند، مدیر و...) صرفا در دایره صحبت کردن و تبیین و توضیح دیدگاه‌های خود می‌توانند ارتباطات بهتر، کامل‌تر و بدون خدشه با دیگران برقرار سازند، هرچه فرایند ارتباطی کامل‌تر و بدون پارازیت باشد، خط اتصال بین افراد صاف‌تر، روشن‌تر و دقیق‌تر شکل می‌گیرد و خشونت کلامی و بدنی رنگ می‌بازد.

1- ابراهیمی قوام‌آبادی صغری، 1390، رابطه بین تاب‌آوری و رضایت‌مندی شغلی در میان معلمان مدارس عادی و استثنایی شهر تهران.

2- مدنی، سعید، 1383، کودک‌آزاری در ایران، تهران

3- محمودی‌جانکی فیروز، نجات سیدمحمدرضا، 1397، بررسی جرم‌شناختی خشونت معلمان علیه دانش‌آموزان: مطالعه موردی مقطع متوسطه اول شهرستان مرودشت