زیر پوست سفر به نیویورک
فریدون مجلسی
از منظر تحلیلی، دولتها مبتنی بر ظرفیتهایی که در داخل از آن بهره میبرند در صحنه مناسبات بیرونی حاضر میشوند و برای خود اعتبار میخرند. مثلا دولتی که با رای بالای مردمش سر کار آمده باشد و از محبوبیت بالایی بهرهمند باشد، در عرصه خارجی با اعتماد به نفس بالا حاضر میشود و خود را در شمایل یک رییس دولت محبوب نمایان میکند. در نقطه مقابل سیاستمدارانی که در عرصه داخلی و دیپلماسی کارنامه قابل قبولی نداشته باشند در مواجهه با روابط دیپلماتیک نیز قادر به استیفای منافع حداکثری نیستند. بنابراین عملکردها، دستاوردها و ظرفیتهای اجرایی یک سیاستمدار به او کمک میکند که در عرصه خارجی نیز دستاوردهای افزونتری کسب کند. این روزها موضوع سفر رییسی به نیویورک در فضای رسانهای کشور مطرح است. بسیاری میخواهند بدانند آیا این سفر در عرصه سیاست خارجی و موضوع برجام فایدهای برای کشور دارد یا نه؟ آیا سفر رییس دولت میتواند بخشی از مشکلات اقتصادی و راهبردی کشور را تحت تاثیر قرار بدهد و زمینهای برای حل و فصل آنها ایجاد کند. واقع آن است که بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان ایرانی دوست داشتند، همزمان با سفر ابراهیم رییسی به نیویورک، درباره ظرفیتها، دستاوردها و چشماندازهای پیش روی این سفر صحبت کنند. مایل بودند تحلیلهای جامعی درباره ظرفیتهای اقتصادی برآمده از یک چنین سفری برای کشور سخن بگویند و چشماندازهای پیش روی برجام را روشن تصویرسازی کنند. اما واقع آن است که نوع رفتارها، سیاستگذاریها و تصمیمسازیهای دولت سیزدهم در عرصههای داخلی و خارجی کشور به اندازهای توأم با ایراد، ابهام و اشکال بوده است که برای یک تحلیلگر ارایه چشماندازهای مثبت از تحولات پیش رو بسیار دشوار است. نمونهاش رفتارهایی است که دولت در عرصه داخلی با راهاندازی و سختگیریهای گشت ارشادی اتخاذ کرده است.
این در حالی است که اساسا ضرورتی به این میزان سختگیری و فشار بر مردم و جوانان وجود ندارد. این رفتارها باعث بروز انتقادات فراوانی از دولت شده است. مردم که با مشکلات اقتصادی، معیشتی و گرفتاریهای فراوانی دست به گریبانند، ضرورتی ندارد که گرفتار معضلی بیهودهای مانند گشت ارشاد شوند. این در حالی است که هزینه و بودجه فراوانی صرف گشت ارشاد میشود، بدون اینکه دستاورد قابل توجهی از آن برداشت شود. در عرصه خارجی نیز دولت بهرغم اینکه به راحتی میتوانست مسیر دولت قبل را دنبال کرده و برجام را در مسیر احیا قرار بدهد، رویکردهایی را در پیش گرفت که بر گِرههای موجود در برجام افزود و این ظرفیت را دچار اخلال کرد. بنابراین معتقدم سفر آقای رییسی به نیویورک بدون برنامهریزیهای راهبردی قبلی، دستاورد قابل توجهی برای کشور به دنبال نخواهد داشت. رییسی از قبل اعلام کرده که دیداری با بایدن نخواهد داشت، اما به هر حال اعلام شد برنامهای برای ملاقات دوجانبه وجود ندارد. دولت میتوانست پروتکلهای برجام را که دولت قبل تلاشهای فراوانی را برای آن صورت داده بود، عملیاتی کند و امروز در قامت یک دولت دارای دستاورد به نیویورک سفر کند و برنامههای اقتصادی برآمده از برجام را برداشت کند. اما در شرایط فعلی بدون اینکه برجام احیا شده باشد، تحریمهای لغو شده باشد و ثبات و آرامش در بازارهای اقتصادی کشور حاکم باشد، نمیتوان گفت که سفر رییس دولت به نیویورک یک دریچه قابل توجه برای حل مشکلات است. در خوشبینانهترین حالت این سفر فرصتی است برای بیان برخی سیاستها که شاید برای افکار عمومی بینالمللی چندان هم جذاب نباشند. ملاقاتهای پیرامونی با چهرههای سیاسی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل چرا که در دوران تحریم، کشورها قادر به شکلدهی مناسبات اقتصادی و ارتباطی با ایران نخواهند بود. مگر اینکه رییسی با دست پُر و برنامههای متفاوتی راهی نیویورک شده باشد که از بطن آن دریچههای تازه برای برجام شکل بگیرد. البته هنوز نشانهای از این بسته ویژه ارتباطی مشاهده نشده و خبری درباره آن به بیرون درز نکرده است. اگر دولت پیشنهادهای اجرایی مناسبی برای اجرای برجام در دست داشته باشد، میتوان امید داشت که این سفر منتج به نتایج مناسبی برای کشور شود.