معجزه ای در کار نیست
محسن عباسی
مشکلات عدیده در سیستم بانکی ایران برآمده از برخی تصمیمات پراشتباه و خسارتبار است. علیرغم ادعای دولت و مجلس در خصوص اصلاح نظام بانکی این وضعیت خسارتبار ادامه دارد. انتشار مبالغ وامهای کلان با دوره تنفس طولانی، نرخ سود پایین و بدون وثیقه باعث تعجب همگان شده ولی انگار کسی به این گزارهها توجهی ندارد.تا سالهای سال، فروش نفت مانع دیده شدن خونریزی اقتصاد کشور میشد و به دلیل تزریق مداوم منابع نفتی به اقتصاد کشور، اثرات هدررفت منابع دیده نمیشد. حالا اما به واسطه تحریمها وتورم و کمبود منابع و کسری بودجه و...حساسیتها روی بانکها بیشتر شده است. نظام تامین مالی اقتصاد ما بانکمحور است و اصولا بازار سرمایه در مقابل حجم تامین مالی بازار پول یک طفل نوپا محسوب میشود. حجم فساد صورتگرفته در سیستم بانکی و بازار پول ماسابقه زیادی دارد. تاسیس صندوقهای قرضالحسنه و موسسات مالی و اعتباری در سالهای گذشته نمونههای این اخلال بودند. اما چرا اقتصاد ما پیشرفت نمیکند؟جوابش پیچیده نیست. شاهراه اصلی تامین مالی اقتصاد کشور (بانکها) منابع را در اختیار دارند. حالا این بانکها یا دولتیاند و یا خصوصی؟دولتیها که یا درگیر فساد شدند و وامهای بیحساب و کتاب دادند و یا وامهای تکلیفی که بازدهی مشخصی نداشت و نهایتا هم شدند دستیار دولتها برای سر و سامان دادن به کمبودهای نقدینگی دولت. بانکهای تجاری هم وارد بنگاهداری و بازار ملک و مسکن شدند. یک نگاهی به لیست بدهکاران بانکی داشته باشید. اکثر وامها به شرکتهای زیرمجموعه خود بانک ها اعطا میشود. برخی بانک ها هم به صورت ضربدری و دو به دو به شرکتهای یکدیگر وام میدهند. اما باید دید بر اساس کدام سیستم جامع و کدام برنامه ریزی باید انتظار معجزه از اقتصادمان داشته باشیم؟نهادهای ناظر در کشور ما همیشه از وقایع عقب هستند و اصولا به جای برنامهریزی برای رشد و توسعه،اقدامات نظارتی و بگیر و ببند را دنبال میکنند. وزارتخانهها درگیر قوانین و دستورالعمل های قدیمی هستند، بانک مرکزی هنوز درگیر مشکلات دولت و بانکهاست. صندوقهای ذخیره و بازنشستگی درگیر ناکارآمدی هستند و تمام این موارد هم درگیر سیاسیونی هستند که همهجوره در اقتصاد دخالت میکنند. اقتصاد پر شده از بانکهایی که با یک تفکر عوامفریبانه تشکیل شد و در نهایت با ایجاد تورم ضرر بزرگی به تک تک مردم زده شد و بخشی از ثروت مردم را از طریق تورم به یغما برد. بانک سرمایه که قرار بود جامعه معلمان را ساپورت کند و با این فکر تاسیس شد درگیر فساد گسترده شد و منابعش را به یغما بردند و حالا یک غده سرطانی شده است. بانکها یکی از پس دیگری در حال افزودن بر زیان انباشته خود هستند و چشم انداز بهبودی در خصوص آنها نمیتوان متصور شد.
عقبتر که برویم میبینیم هر کسی با یک ارتباط کوچک سریعا سراغ تاسیس موسسه قرضالحسنه و موسسه مالی و اعتباری و تعاونی اعتباری و... میرفت و در نهایت با ندانمکاری و یا ایجاد فساد به کار خود پایان میداد. در آن سالها برای عوامفریبی اکثرا از اسامی مذهبی برای فریب افکار عمومی استفاده می شد برای موسسه مالی استفاده میشد. در این فضای مسموم اقتصادی واقعا چرا باید ما توسعه پیدا کنیم؟با کدام الگو و دستورالعمل باید پیشرفت میکردیم؟این اتفاقات بخشی از عدم مدیریت داخلی اقتصاد کشور است نشان دهنده سوءمدیریتهای گسترده اقتصادی است. اگر تحریم ها برداشته می شد و منابع دیگر هم میآمد به همین شکل توزیع و تخصیص داده میشد. اقتصاد ما سوار یک قطار ناکارآمدی است و با سرعت به سمت هبوط پیش میرود حالا بسته به شرایط تحریم و سیاسی و اقتصادی سرعت این قطار کم و زیاد میشود.