طناببازی بورس در محدوده خطرناک
شاخص کل بورس امروز نیز وضعیت بدی پشت سر گذاشت. در ابتدای صبح شاخص مثبت و سبز باز شد اما زمانی نگذشت که شاخص به مدار نزول بازگشت؛ البته این نزول بسیار عمیق نبود و تنها شاخص افت بیش از هزار واحدی را تجربه کرد و روی محدوده یک میلیون و ۳۰۳ هزار واحدی ایستاد. این محدوده را میتوان بسیار خطرناک برای بورس دانست چرا که تنها چند عدد به سقوط به کانال پایینتر ماند و اگر سقوط کند دیگر جای بازگشت ندارد.
اگر شاخص کل وارد کانال یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحدی شود دیگر نمیتواند بهطور واقعی رشد کند و سهامداران دیگر اعتمادی هم نخواهد داشت. این کانال جدید را میتوان یک هشدار و محدوده و خطرناک برای بورس دانست و شاخص با ورود به این محدوده هرچه جمع کرده را از دست میدهد.
بر اساس آمار منتشر شده در حال حاضر نسبت قیمت به درآمد آیندهنگر بازار به ۵.۱ واحد رسیده که برای سهام بزرگ ۵ و برای سهام کوچک ۵.۴ واحد است.P/E گذشتهنگر نیز در حال حاضر به کمتر از ۶ واحد افت کرده که از بهمن ۹۴ بیسابقه است. در این میان کارشناسان با این استدلال که به دلیل انتشار گزارشهای فصلی تابستان و رشد سودآوردی شرکتها با فرض عدم افت قیمت سهام، این نسبت بیشتر کاهش خواهد یافت از ارزندگی بنیادی قیمتها سخن میگویند. بر اساس گزارش گوره مالی کیان، گزارشهای ماهانه شهریورماه، با افزایش همگام تولید و فروش و همینطور ثبات در قیمتها همراه بود. پس از دو ماه کاهش تولید و فروش، گزارشهای شهریور، افزایش چشمگیر و عمده در صنایع را نمایش داد. بیشتر صنایع داخلی، به ویژه زنجیره تولید خودرو افزایش تولید داشتند. همچنین افزایش قیمت سکتورهای با فروش داخلی، کاهش قیمت کامودیتیها را خنثی کرد تا شاهد افزایش میانگین قیمتها نباشیم. بهطور کلی شاخص تولید محصولات صنعتی کیان در شهریورماه با رشد ۱۵ درصدی همراه و به ۱۱۲ رسید. با این حال به نظر میرسد تا زمانی که خیال سرمایهگذاران از ریسکهای سیستماتیک و ابهامات موجود سیاسی و اقتصادی راحت نشود، قصد ندارند حتی در این سطوح قیمتی نیز خریدار سهام باشند. شرایطی که سبب شده تا هم ارزش معاملات سهام در سطوح پایینی قرار داشته باشد و هم نقطه پایانی برای نزول قیمتها دیده نمیشود.
چالشی عمیق برای بازار
الله مراد سیف استاد اقتصاد وعضو هیات علمی دانشگاه امام حسین علیهالسلام به رادار اقتصاد در خصوص چرایی عدم تحقق وعده رشد و ساماندهی بازار سرمایه از سوی دولت گفت: بورس و بازار سرمایه بعد از پشت سر گذاشتن رشدهای غیرواقعی و تکانههایی که از سال ۹۹ به این طرف تجربه کرد دچار چالشهای بسیاری شده است. زمانی که بورس به صورت حبابی دچار رشد شد و در سهامداران انتظارات غیر واقعی شکل گرفت مشخص بود این بازار به سرعت روند افول را طی میکند بهطوری که در معرض سراشیبی قرار گرفتن بورس یکی از آسیبهایی است که از رشد بیرویه قبلی بورس نشات گرفته است.
وی در این باره خاطرنشان کرد: آزادسازی سهام عدالت بدون توجه مدیریت صحیح این موضوع نیز تکانه دیگری بر بورس وارد کرد بهطوری که سهام عدالت با حجم بسیار بالایی که در تملک مردم بود در بورس عرضه شد.
وی در این باره افزود: با آزاد شدن ۶۰ درصد این سهم در موقعیتی که بازار دچار حباب است قطعا باید منتظر تجربه یک کاهش منطقی و تحمیل شوک به بازار سرمایه بود، چرا که بازار به صورت منطقی نیازمند زمان قابل توجهی برای اصلاح شدن داشت تا بتواند عرضه زیاد سهام عدالت را در شرایط خوب جذب کند اما این مساله به دلیل عدم تامین زیر ساختهای لازم ممکن نشد.
اله مراد سیف خاطرنشان کرد: از سوی دیگر به دلیل وجود تحریمها و تداوم شرایط سخت تحریمی و سوءمدیریتها با در نظر گرفتن وجود کسری بودجه دولت و فشار دولت روی بازار اوراق، عوامل یاد شده دست به دست هم دادند تا منجر به عدم بهبود روند بورس شود و ترمز این قطار کشیده شود.
عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین افزود: بورس به این دلیل دچار سردرگمی شده چرا که از یک سو نیازمند فرصت مناسب برای جذب سهام عدالت است و از سوی دیگر فشار دولت و استقراض دولت به لحاظ کسری منابع روی بازار اوراق، بازار سرمایه را دچار چالشهای جدی کرده به همین دلایل است. معمولا در شرایطی هم پیش بینی افزایش قیمت سهام وجود نداشته باشد، پول و سرمایهای هم وارد بازار نمیشود.
این استاد اقتصاد در خصوص چرایی عدم رشدپذیری بورس گفت: واقعیت این است که خیلی از سهامها زیر ارزش ذاتی خود هستند ولی شرایط بازار (به دلیل عرضه حجم بالایی از سهام عدالتی که دارندگان آن پولی برای این سهام ندادهاند وعموما به دلیل نیازهای مالی عرضهکننده خالص در این بازار هستند از یک طرف و خروج سرمایه از بازار برای استفاده از فرصتهای سوداگرانه در بازارهای موازی و نیز فروش اوراق قرضه دولت از سوی دیگر) فرصت بهبود را برای فعالان و اهالی بورس ایجاد نکرده است، بنابراین فضای کلی برای رشد بورس شکل نگرفته چرا که عوامل اقتصادی واقعی مانع تحقق این مساله شده است.
الله مراد سیف با اشاره به تبعات مدیریت بورس توسط دولت افزود: بورس از جمله بازارهایی است که از مدیریت و دخالت دولت باید به دور باشد. این بازار به هیچوجه نباید عرصه سیاست بازی یا هدفی برای قیمتگذاری دستوری دولت شود.
سیف در این باره بیان داشت: دولتی بودن اقتصاد یک آفت به شمار میرود. متاسفانه دولت در تمامی عرصههای اقتصادی کشور حضور دارد اما در بورس به هیچوجه نباید شاهد مدیریت دولت باشیم چرا که اگر بورس با دستور دولت رشد کند یا با صورت دستوری بخواهند مانع قرمز پوش آن شوند، هیچ کدام به نفع اقتصاد و بازار سرمایه در بلندمدت نیست.
عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین خاطرنشان کرد: فعالان اقتصادی و سهامداران هم نباید انتظار داشته باشند دولت بورس را به صورت دستوری تقویت کند، بلکه تنها کاری که دولت برای بورس باید انجام دهد ایجاد ثبات در اقتصاد کلان است چرا که این موضوع منجر به تداوم مسیر و روند مثبت بلندمدت در بورس میشود. آنچه در این موضوع حائز اهمیت است اینکه دولت باید اجازه دهد بورس در فضای شفاف اقتصادی کار خود را انجام دهد و بورس به عنوان نماد حضور مردم در اقتصاد از شکل دولتی خارج شود و این بازار وابسته به افت و خیزهای دولت نباشد.
استاد اقتصاد درباره زیانهای ناشی از مدیریت دولتی در بورس گفت: دولت ممکن است ترغیب شود که به صورت مستقیم در بورس دخالت کند. این دخالت هم میتواند به شکل تزریق منابع به بورس یا به شکل دیگری باشد. اما قطع به یقین زیان بلندمدت دستوری عمل کردن دولت در بورس، به مراتب بیشتر از سود کوتاهمدت آن است.
عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین گفت: بورس باید بازاری خارج از حاکمیت دولت در اقتصاد باشد، اگر این بازار مثل سازمان تامین اجتماعی زیر چتر دولت رفت قطعا زیان ده میشود و در میان مدت اقتصاد را به چالش میکشد ولو اینکه به دلیل دستورات دولت بورس در کوتاهمدت سودده شود. از نظر کارشناسی بورس باید روند معمول خود را بدون کمترین دخالت دولت طی کند.
یعنی دولت میباید آن شرایط کلی را در اقتصاد کلان مدیریت کند که به نفع نهادینه شدن ثبات در بازار است، در حالی که خود مستقیما کمترین دخالتی در این بازار نداشته باشد .
دکتر سیف با اشاره به تجارب سالهای گذشته یادآور شد: تجارب گذشته درسهای زیادی برای دولتیها و نیز سرمایهگذاران میتواند داشته باشد که توجه به آنها برای اقتصاد ملی و نیز آینده بازار سرمایه مفید است. اول: انتظار سودهای غیرعادی از بازار سرمایه بهطوری که خارج از قاعده اقتصادی و ارزش ذاتی سهام باشد یک انتظار غیرقابل تداوم است. ممکن است در کوتاهمدت به دلیل تعدیلهای تورمی و نیز تعدیل نرخ ارز و انتظارات تورمی رشد زیاد شاخصها را شاهد باشیم، لیکن در میان مدت ارزش ذاتی سهام تعیینکننده سود سهامداران خواهد بود.
وی در این باره خاطرنشان کرد: دوم: بازار سرمایه جایی است که اجرای سیاستهای اساسی نظام مانند اصل ۴۴ تنها از این طریق ممکن است با تبعات کمتر اقتصادی و اجتماعی اتفاق بیفتد هم از این جهت که مکانیزم کشف قیمت در این بازار شفافتر عمل میکند و هم از این جهت که فرصت برابر برای مشارکت اقتصادی مردم تنها در این بازار میتواند رخ دهد. بازاری با این زمینه مساعد برای خروج از اقتصاد دولتی را نباید دستخوش سیاستهای مقطعی و اقتضایی کرد. دولتها نباید این ریل اصلاح اقتصادی را تخریب کند و لذا حفظ پایداری و رونق نسبی بورس میباید برای دولت موضوعیت داشته باشد و از هر گونه اقدامی که موجب بیثباتی خارج از قاعده این بازار میشود پرهیز کند.
دکتر سیف افزود: سوم: اگرچه کسب درآمد برای دولت در شرایط حاضر میتواند هدف معقولی باشد لیکن رسیدن به این هدف نیز میباید به طریقی معقول انجام شود. عرضههای متوالی و خارج از ظرفیت بازار نوعی نقض غرض برای دولت نیز خواهد بود و لذا مدیریت این موضوع هم مهم میباشد.
چهارم: اگرچه ریزشهای اخیر بازار بورس بسیاری را با ضرر و زیان هنگفت مواجه کرد و بدتر آنکه این زیانها بیشتر به تازه واردانی تعلق گرفت که با سرمایههای خرد در موج اخیر وارد بورس شده بودند تعلق گرفت، لیکن نباید تصور کرد که در آینده بازار بورس اهمیت کمتری نسبت به شرایط قبل داشته باشد بلکه از نظر اقتصادی میتواند وضعیت منطقیتری در بازار بورس را شاهد باشیم که در آن تنها دو گروه اصلی از اشخاص حقیقی در آن موثر باشند. یک گروه سهامدارانی که به قصد سهامداری و با نگاه میان مدت و بلندمدت سهام شرکتها را خریداری و نگهداری میکنند. گروه دوم نیز سفته بازانی که به صورت حرفهای در نوسانات بازار بازیگر خواهند بود. تفاوت این وضعیت با شرایط کنونی در آن است که غیر حرفه ایهای نوسان گیر را که میتوانند خود تشدیدکننده شرایط نوسانی بورس باشند را در بازار نخواهیم داشت و لذا امید آن میرود که بازار بورس با ثباتتری در آینده شاهد باشیم.
الله مراد سیف در خصوص نکته پنجم گفت: در پایان این نکته مهم و اساسی را باید یاد آور شد که بازار سرمایه اگر با مشارکت عمومی مردم در اقتصاد پیوند بخورد از جمله عوامل تقویت امنیت اقتصادی و حتی امنیت ملی میتواند باشد. در واقع رابطه دو طرفهای میان امنیت اقتصادی و امنیت ملی حکم میکند که مردم خواهان برقراری ثبات داخلی باشند. با این نگاه رونق پایدار این بازار میباید خود به عنوان هدف مستقل برای مسوولان نظام مورد توجه باشد و از آن پاسداری کنند. به عبارت سادهتر وضعیت بازار سرمایه تنها یک مساله اقتصادی نبوده و نهادهای مرتبط با امنیت ملی مانند شورای عالی امنیت ملی و حتی سپاه نیز میباید نسبت به آن حساسیت لازم را به خرج دهند و با عواملی که موجب اختلال اساسی در آن خواهد شد برخورد کنند .