تحریم نفتی و خسارتهایش
نرسی قربان
تاثیر تحولات بازار نفت در اقتصاد ایران چه خواهد بود؟ این پرسش و پرسشهایی از این دست این روزها و در کشاکش التهابات سیاسی و اجتماعی اخیر بسیار مهم است و میتواند چشماندازی از تحولات آتی در حوزه اقتصاد و معیشت را نمایان کند. اما دستیابی به یک چنین پاسخهایی نیازمند بررسی گزارههای کلان بازار نفت است که در جریان این یادداشت تلاش میکنم به آنها اشاره کنم.
1) قبل از هر چیز برای درک وضعیت ایران در بازار نفت باید به تصویری از وضعیت بینالمللی بازار دست یافت. در هفته نخست ماه اکتبر بود که اعضای اوپکپلاس بر سر کاهش ۲ درصدی تولید نفت توافق کردند. سیاستی که ابتدا قیمت نفت را در بازار جهانی افزایش داد و متعاقب آن نیز اقتصاد کشورهای غربی از جمله اروپا و امریکا را با تکانههای تازهای مواجه ساخت. پس از این تصمیم بسیاری از تحلیلگران اعلام کردند افزایش قیمت نفت نهایتا به نفع روسیه و به ضرر امریکای مدل بایدن تمام خواهد شد. روندی که ممکن است هم در انتخابات کنگره و هم در انتخابات 2024 امریکا منشأ اثرات فراوانی شود و ستاره اقبال دموکراتها را دچار افول سازد.این روزها امریکا تلاش میکند از طریق ارسال پیامهای خاص برای عربستان، حاکمیت ریاض را وادار به افزایش تولید و پس از آن کاهش قیمت نفت کند، تلاش و اصراری که با پاسخ منفی عربستان مواجه شده است و تنش را میان دو کشور بالا برده است.
2) اما تصمیم کاهش تولید نفت، نه تصمیم یکجانبه عربستان، بلکه تصمیم اعضای اوپک پلاس به عنوان یک جمع بوده است. تقلیل این تصمیم به رویارویی عربستان و امریکا یا همراهی با روسیه، اشتباه است. تصمیم اوپک پلاس نیز با توجه به وضعیت عرضه و تقاضای نفت اتخاذ شده است. در واقع با توجه به پیشبینی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در خصوص کاهش رشد اقتصادی کشورهای جهان در افق پیشرو، اوپک تحلیل کرده که مصرف فراوردههای نفتی کم و تقاضای مصرف کاهش یابد. بر این اساس اوپک بر مبنای سیاستهای خود عرضه را کاهش داده تا قیمت نفت دچار افت نشود. البته امریکای مدل بایدن مایل بود که تولید نفت افزایش و قیمت کاهش یابد تا در ادامه قیمت بنزین دچار نزول شود و نهایتاً دموکراتها شانس بیشتری در انتخابات آینده امریکا داشته باشد. بهطور کلی کاهش تولید یا جلوی کاهش قیمت نفت را میگیرد یا اینکه باعث افزایش قیمت نفت میشود. در این مورد خاص، تصمیم اوپک پلاس در برابر کاهش قمت نفت ایستادگی کرده و زمینه ثبات در بازار را فراهم ساخته است. در واقع این تصمیم هرچند باعث رشد قابل توجه نرخ نفت نشده، اما از کاهش نرخ نفت نیز جلوگیری کرده است. نباید فراموش کرد که قیمت نفت در شرایط فعلی قیمت بالای 90دلاری است و ثبات در این قیمت به خودی خود یک پیروزی محسوب میشود.
3) اما برخی این پرسش را مطرح میکنند که این تحولات در وضعیت ایران در بازار نفت در شرایطی که روند احیای برجام با تاخیر چندباره مواجه شده، چه اثراتی به جای میگذارد؟ تا زمانی که تحریمهای اقتصادی علیه ایران برقرار است و ایران قادر به عضویت در fatf نیست، نمیتواند حضور باثباتی در بازار نفت داشته باشد. حتی اگر بتوان در برخی موارد، فروش غیررسمی نفت داشت، اما دریافت پول این صادرات نفتی به این راحتیها نخواهد بود. ایران ناچار است یا دریافت پولش را به آینده موکول کند یا اینکه دست به تهاتر نفت در برابر کالا بزند که هر دو روش خسارت بار است. اگر ایران به توافق در احیای برجام در سال 99 دست پیدا میکرد، حداقل قادر بود بین 500 تا 600هزار بشکه نفت در روز فقط به اروپا بفروشد. با یک حساب سرانگشتی متوجه میشویم این محرومیت چه تبعات ویرانکنندهای بر اقتصاد ایران به جای میگذارد. صادرات روزانه 600هزار بشکه نفت به اروپا با نرخ 90 دلار یعنی ایران هر روز میتوانست حدود 60میلیون دلار، هر 10روز 600میلیون دلار و هر ماه حدود 2میلیارد دلار صادرات نفتی فقط به اروپا داشته باشد. محرومیت از صادرات 2میلیون و 800هزار بشکه نفت در هر روز خساراتی به مراتب بیشتر را نصیب کشور میکند در واقع ماهیانه درآمدی حدودا 10میلیارد دلاری را از دست میدهد. این رقم در هر سال حدود 100الی 120میلیارد دلار میشود. ورود این درآمدها به اقتصاد ایران و سرمایهگذاری در توسعه زیرساختهای نفتی، صنعت، فناوری و... ارزش افزوده فراوانی را نصیب کشور میکرد که اقتصاد ایران امروز از آن محروم مانده است.