چرا و چگونه ناامید میشویم
ملیحه مهدینژاد
همه ما احساس ناامیدی را تجربه کردهایم. ممکن است، موقعیتهایی مانند شکست در ایجادیک رابطه عاطفی موفق یا عدم موفقیت در یک مصاحبه شغلی که فکر میکردیم به نتایج خوبی ختم میشود، ریشه احساس ناامیدی ما باشد. در روانشناسی، برای انسان 6 احساس اصلی شادی و خوشحالی، عصبانیت و خشم، غم، احساس ترس و وحشت، و همچنین انزجار و نفرت تعریف میشود. اما این لیست گسترش پیدا کرده و در دهه 1980 میلادی، رابرت پلاچیک، تئوری چرخ احساسات را ارایه کرد. در این تئوری، دو احساس دیگر نیز به جمع 6 احساس اصلی انسان اضافه شد. انتظار و توقع. چرخ احساسات، چگونگی چرخش و تأثیر احساسات مختلف انسانی بر هم، و گسترش آنها به تجربیاتی بسیار پیچیدهتر را تعریف میکند. نتیجه این اتفاق، ایجاد شرایط و وضعیتهای احساسی پیچیدهای مانند: دلخوری، احساس کسالت، پرخاش، احساس تحسین و تمجید و همچنین احساس شگفتی است.ناامیدی هم در این دسته از احساسات طبقهبندی میشود. ناامیدی، احساسی پیچیده است که از غم ریشه گرفته و هنگامی ایجاد میشود که نتایج یک اتفاق با انتظارات ما تطابق نداشته باشد. میتوانیم تجربه ذهنی ناامیدی را به شکل احساس رها شدن خشم و عصبانیتی تعریف کنیم که در مواقعی که وقایع به آن شکلی که احساس میکردیم شایسته آن هستیم اتفاق نیفتاده است.روانشناسان، احساس ناامیدی را به عنوان نوعی از غم و ناراحتی، احساس از دست دادن و شکافی دردناک یا آزاردهنده میان انتظارات ما و واقعیت تعریف میکنند. هنگامی که اعتقاد داریم باید به موقعیت یا خواستهای برسیم تا احساس شادی و خوشحالی کنیم، باید خود را برای ناامیدی نیز آماده کنیم. با اینکه ناامیدی احساس بسیار ناخوشایندی است، اما ما را به شناخت بیشتری از خودمان، سایر افراد و همچنین، چیزهایی میرساند که واقعاً باعث ایجاد احساس شادی در ما میشود.عوامل گوناگونی بر شدت ناامیدی که احساس میکنیم، تأثیر دارند. مهمترین نکته در تعیین شدت ناامیدی، میزان اهمیت اتفاق یا واقعه پیش آمده است؛ خبر اینکه رستوران مورد علاقه شما، غذای محبوبتان را سرو نمیکند نیز ناامیدکننده است، اما نه به اندازه خبر استخدام نشدن در شغلی که رویای آن را داشتهاید. فاکتور بعدی، میزان زمانی است که منتظر آن اتفاق خاص بودهاید؛ برای مثال طرد شدن توسط فردی که سالها عاشق او بودهاید، بسیار سختتر از پایان یک رابطه کوتاهمدت است. سومین عامل در تعیین شدت احساس ناامیدی، میزان قطعیت اتفاقات و نتایج است.
برای مثال، میزان ناامیدی ما هنگام رد شدن در آزمونی که میتوانیم چند بار در آن شرکت کنیم، بسیار کمتر از شکست در امتحانی است که فقط یکبار فرصت شرکت در آن را داریم.ناامیدی ناشی از عدم تطابق و ناهماهنگی میان احساسات، افکار و انتظارات ما با واقعیت است. برخی از انواع ناامیدی، قابل پیشبینی و پیشگیری هستند، شناخت این دسته از ناامیدیها و پاسخ مناسب به آنها اهمیت دارد. اما احساس ناامیدی مزمن، میتواند نتیجه الگوی تفکر نادرست و غیرمنطقی باشد. برای درمان ناامیدیهایی که به این علت ایجاد میشوند، باید الگوی تفکر خود را ارزیابی و اصلاح کنید. در واقع ناامیدی نتیجه داشتن انتظاراتی است که برآورده نمیشوند. این انتظارات ممکن است بیش از حد معمول بوده یا غیرمنطقی و غیرواقعی باشند. از آنجا که ناامیدی تجربهای بسیار معمول است، میتوان آن را به شکل بسیار موثری مدیریت و برطرف کرد.
با این حال، مواجهه مداوم با انتظارات برآورده نشده و فقدان راهکارهای مقابلهای مناسب برای مواجهه با ناامیدی، ممکن است سلامت احساسی و جسمی فرد را تهدید کرده و منجر به علائم و عوارضی مانند افسردگی، عصبانیت، بیتفاوتی، انکار و ترس شود.باید بدانید درصد بروز مشکلات جسمی و احساسی مختلف، در افرادی که با احساس ناامیدی دستوپنجه نرم میکنند، بالاتر است. بروز مشکلاتی مانند سردرد، مشکلات گوارشی، کف دست مرطوب و تعریق زیاد، در افراد دچار احساس ناامیدی بیشتر رخ میدهد. احساس ناامیدی برای مدت طولانی، میتواند به اختلالات استرسی مزمن ختم شود. مهمترین نکته در درمان ناامیدی، ریشهیابی علت ناامیدی است. یکی از روشهای درمان ناامیدی، تکنیک تحمل پریشانی است. این روش برگرفته از برخی از اصول رواندرمانی شناختی-رفتاری است. این روش درمانی همراه با رفتار درمانی دیالکتیکی، در ابتدا برای درمان اختلال شخصیت مرزی ابداع شد، اما امروزه برای کنترل احساسات نیز استفاده میشود. تحمل پریشانی، یک مهارت رفتاری و به معنای توانایی فرد برای ایستادگی در برابر ناراحتیها و اتفاقات ناخوشایند است. همچنین ناامیدی میتواندیکی از علائم اصلی ابتلا به افسردگی یا سایر بیماریها و اختلالات روانی باشد. در این موارد، مهمترین اصل در درمان ناامیدی، درمان بیماری زمینهای است. به هر حال زمانی که انتظاراتمان در زندگی تحقق نمییابد، ناخودآگاه احساس ناامیدی میکنیم. احساس ناامیدی کردن چیز عجیبی نیست، تنها باید بیاموزیم که چطور با این احساس کنار بیاییم. یک روانشناس با تجربه و ماهر میتواند در کنار آمدن با این احساس و هر احساس ناخوشایند دیگربه شما کمک کند. با مدیریت این احساسات زندگی موفق و ثبات روحی را تجربه خواهید کرد.