نیازهای واقعی کسب و کارها
خسرو فروغان گرانسایه
یکی از اصلیترین معضلاتی که در تمام سالهای گذشته خود را در اقتصاد ایران نشان داده و البته هرگز راهحلی برایش پیدا نشده یا لااقل میتوان این طور گفت که پاسخی کامل و جامع برای آن پیدا نشده، بحث نحوه مدیریت کسب و کارها بوده است. ما در طول تمام سالهای گذشته هرگز نگاه واحدی به بازار نداشتهایم و همین موضوع یک بینظمی بزرگ در بازار ایجاد کرده است. برای مثال، ما در ایران به برخی بازارها این اختیار را دادهایم که بهطور کامل چه در تولید، چه در توزیع و چه در قیمتگذاری استقلال عمل داشته باشند و دولت هیچ دخالتی در این بازارها ندارد. از سوی دیگر با بازارهایی مواجهیم که دولت در تمام مراحل اجرایی آنها دخالت میکند و هیچ استقلال عملی به آنها نمیدهد. از این رو نظمی در بسیاری از بازارها وجود ندارد. متاسفانه ما در سالهای گذشته با چند مشکل در حوزه حمایت از کسب و کارها مواجه بودیم که یکی از آنها بحث حمایت در شعار و اجرایی نشدن وعدهها درعمل است. اینکه ما به یک بنگاه اقتصادی وعده حمایت بدهیم اما در عمل کاری از دستمان ساخته نباشد، قطعا شرایط را سختتر میکند. از این رو دولت چه در بودجه و چه در سایر برنامهریزیها باید تلاش کند طوری برنامه بریزد که در عمل و در فضای واقعی حمایت از فعالان اقتصادی در دستور کار قرار بگیرد. این حمایت نیز نمیتواند به شکل یکسان باشد. شبیه به این معضل را ما در دوره کرونا نیز داشتیم. اینکه چه بخشهایی نیاز به حمایت جدی و قاطع دارند و چه بخشهایی ضرر و زیان مستقیم ندیدند در همان زمان محل بحث بود. امروز نیز چالشها به همین شکل ادامه دارد که اگر دولت بنا دارد حمایتی انجام بدهد، باید مشخص کند کدام بخشها به کمک نیاز دارند و باید به چه شکل این حمایتها را در دستور کار قرار داد.
تا نگاه کلان ما در این حوزه تغییر نکند، احتمالا بسیاری از برنامههای حمایتی دولت نیز یا راه به جایی نخواهد برد یا نتیجه مدنظر را نمیدهد و در نهایت به این نقطه میرسیم که برخی کسب و کارها در انتظار حمایت باقی میمانند و ضربه میخورند و برخی اعتبارات به جایی اختصاص پیدا میکند که اساسا نیازی به آن وجود نداشته و تنها به باری جدید برای اقتصاد ایران تبدیل میشود.