یک پرنده در دست یا هزار پرنده در آسمان؟
محسن عباسی
تئوری پرنده در دست میگوید یک پرنده در دست بهتر از هزار پرنده درآسمان است! تئوری که به وسیله آن میتوان درکی از تحولات بازار سرمایه در کشورمان کسب کرد. طی روزهای اخیر بسته ۱۰ بندی ویژهای برای حمایت فوری از بازار سرمایه ارایه شد. بستهای که در آن مصوباتی از جمله بیمه شدن اصل و سود سهام مردم در یک سال آینده، همچنین واریز شدن منابع جهت حمایت از سهام شرکتهای تولیدی بزرگ کشور دیده میشود. قرار است این بسته جامع حمایتی بازار سرمایه که در هفته گذشته طراحی و در جلسات رده عالی مقامات اقتصادی کشور مطرح شده بود، از شنبه صبح اجرایی شود. با احترام به دوستانی که زحمت کشیدند و این مصوبه را تصویب کردهاند چند نکته به ذهنم رسیده است که شاید بتواند برای بهبود این بسته و عملکرد مناسبتر آن استفاده شود:
۱- در خصوص بند ۱ به نظرم به تعداد سهامداران اشاره شده است و نه ارزش مبلغی آن و این طور برداشت شده که ۹۶ درصد پولی که در بازار است زیر ۱۰۰ میلیون تومان است و عدهای این گونه تصور کردهاند که پولهای بزرگ دیگر در بازار وجود ندارد. این در حالی است که ارزش پورتفوی آن ۴ درصد دیگر، قطعا بزرگتر از این ۹۶ درصد است. بهتر بود اعلام میشد پورتفوی این ۹۶ درصد چند درصد ارزش مبلغی بازار است. به نظرم بعد از این همه افت قیمت و تورم پیش رو، حفظ ارزش و سود ۲۰ درصدی گزینه جذابی آن هم برای یک پورتفوی ۱۰۰ میلیونی نیست ضمن اینکه اوراق تبعی به تنهایی در گذشته نتوانسته است به گونهای شایسته ناجی بازار باشد. در شرایط فعلی برخی اخزاها و صندوقها بیش از ۲۰ درصد یکساله سود میدهند ضمن اینکه به نظرم اصلا بازار در دستان این ۹۶ درصد نیست. ای کاش ترتیباتی اتخاذ میشد تا هر کس با هر میزان پورتفوی میتوانست از ابزار اختیار تبعی و بیمه سهام استفاده کند. بهتر بود برخی از بندها به صورت جزییتر و در قالب برنامههای اجرایی اعلام میشد. مثلا بند ۶ همکاری مشترک بانک مرکزی و وزارت اقتصاد قبلا در بسته حمایتی آمده بود ضمن اینکه خیلی عملیاتی تعریف نشده است و عموما جزو برنامههای فوری تلقی نمیشود. سایر بندها هم حرکت رو به جلویی در شرایط فعلی است اما به نظرم اقدامات بیشتری را هم میتوان به این بسته اضافه کرد تا شرایط بازار وضعیت بهتری پیدا کند.
2- همان طور که اشاره شد، تئوری پرنده در دست میگوید یک پرنده در دست بهتر از هزار پرنده درآسمان است! وعده سود ۲۰ درصدی یک سال آینده ممکن است نتواند فروشندگان را برای عدم نقد کردن پورتفویشان متقاعد کند مگر اینکه بازار را سبز و قابل اطمینان بیابند. به نظرم در کنار این مصوبه در درجه اول نیازمند تزریق بیچون و چرای نقدینگی به کل بازار هستیم که باید هم توسط سهامداران عمده و هم نهادهای مالی و هلدینگهای دولتی و خصوصی بزرگ صورت بگیرد. اردر حمایتی در منفیها چاره کار نیست زیرا با تکمیل حجم مبنا هم ریزش شاخص را تشدید میکند و هم نمیتواند سهامداران را از بُعد روانی نسبت به شرایط بازارآسوده خاطر کند ضمن اینکه بر فشار فروش افزوده میشود. به نظرم مصوبه اخیر مصوبه خوبی است اما بیشتر از آنکه خرید را تشویق کند به دنبال جلوگیری از فشار فروش است و تمرکزش بر سمت عرضه است. برای بهبود بازار نیازمند تقاضا هستیم. وقتی تقاضا افزایش مییابد خود به خود تعدادی از فروشندگان بالقوه تصمیم به فروش نمیگیرند. خیلیها کال مارجین نمیشوند (اعتبارشان را فرا نمیخوانند) و فشار فروش در بازار کاهش مییابد. به نظرم میشد برای مدت موقتی حد اعتباری را از ۶۵ درصد به ۷۵ درصد افزایش داد تا فشار فروش ناشی از کال مارجینها (فراخوانی اعتبار) هم کنترل شود. مدیران محترم هلدینگها و سهامداران عمده، این بازار در ارزندهترین حالت تکنیکالی و بنیادین خود قرار دارد. این افراد نباید از حضور در سمت تقاضا ترس داشته باشند، حالا که بازار به این سطح از p.e رسیده است شرایط ثروتسازی برای سهامداران خود را دریابید و به جای پرداختن به حواشی بازار فرصت را برای خرید و حمایت از سهام ارزنده بازار دریابید .از این طریق میتوان تحریکی در بازار ایجاد کرد و اشتباهات قبلی را تکرار نکرد تا سهامداران نیز مسیری از رشد را تجربه کنند.