حق تحصیل برای همه

۱۴۰۱/۰۸/۰۹ - ۰۰:۴۴:۰۲
کد خبر: ۱۹۳۸۷۸
حق تحصیل
 برای همه

لیلا بهرام‌پور

ترک تحصیل کردن افراد ناشی از سه عامل فرد، خانواده و اجتماع است. برای بررسی تک‌تک این موارد به زمان زیادی احتیاج داریم اما اگر بخواهیم خلاصه به آن بپردازیم، عامل فردی زمانی است که دانش‌آموز هیچ علاقه و اشتیاقی به آموزش ندارد، در واقع نداشتن ذهن خلاق و فعال باعث می‌شود که در یادگیری موفق عمل نکند. اما در مورد عامل خانواده باید مفصل‌تر به آن بپردازیم. در واقع میل و رغبت به آموزش در برخی موارد به سطح سواد خانواده‌ها هم بستگی دارد. البته این به آن معنی نیست که فرزندان خانواده‌های کم سواد هیچ‌کدام درس نمی‌خوانند، بر عکس افراد موفق بسیاری از میان همین خانواده‌ها در جامعه حضور دارند و رشد و ترقی کرده‌اند. اما مساله تشویق فرد به ادامه تحصیل در این مورد بیشتر مدنظر قرار می‌گیرد. در خانواده‌هایی که خودشان تحصیل کرده‌اند، میل و اشتیاق بیشتری برای ادامه تحصیل فرزندان شان دارند، که البته در بین آنها هم ممکن است افرادی باشند که فرزندان شان هیچ میل و رغبتی به درس خواندن نداشته باشند و پیشرفتی هم در کار نباشد، اما به هر حال نمی‌توان نقش خانواده را در ادامه تحصیل یا ترک تحصیل افراد نادیده گرفت. به‌طور مثال در خانواده‌های پرجمعیت یا کسانی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند و والدین نمی‌توانند نیازهای اولیه فرزندان شان را تأمین کنند نیز امکان ترک تحصیل بسیار بالا است. علاوه بر عوامل فردی و خانوادگی عوامل اجتماعی نیز تأثیر بسیار زیادی بر این مقوله مهم دارند. در برخی موارد خانواده‌ها به علل مختلف مجبور به تغییر محل سکونت از روستا به شهر یا از شهر کوچک به شهرهای بزرگ‌تر می‌شوند که این جابه‌جایی‌ها اصولاً در حاشیه شهرها رخ می‌دهد. متأسفانه فرزندان این خانواده‌ها نمی‌توانند در مدارس مناسب ثبت‌نام کنند و به سرعت جذب کار می‌شوند. مانند کودکان کار که به صورت غیرقانونی در شهر وجود دارند و متأسفانه در نهایت منجر به ترک تحصیل آنها می‌شود. 

در این مقوله قرار گرفتن در مسیر اعتیاد یا گروه‌های بزهکاری در دوران نوجوانی و جوانی نیز از عوامل موثر بر ترک تحصیل فرزندان به شمار می‌روند. اما تعدادی هم هستند که از تحصیل باز می‌مانند. اصطلاح بازماندگی از تحصیل برای گروه سنی بین شش تا ۱۷ سال به کار می‌رود که یا هرگز به مدرسه نرفته‌اند یا پس از گذر چند سال با ناملایمات و شرایط زندگی مجبور به ترک محل آموزش و تحصیل شده‌اند. بازماندن از تحصیل به دلایل نداشتن اوراق هویتی معتبر، فقر خانواده، کمبود امکانات و نبود اماکن آموزش در مناطق محروم، ازدواج در سنین پایین و تعصب‌های خانوادگی در ممانعت از حضور دختران در مدرسه رخ می‌دهد. گاهی کودکان قربانی فرهنگ و باورهای نادرست خانواده‌ها بوده و از تحصیل باز می‌مانند که مهم‌ترین دلیل محرومیت این بچه‌ها از تحصیل محرومیت و فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده است و اغلب این کودکان در شرایط طاقت فرسا و با مناسبات خارج از سنشان دست به گریبان هستند و مجبورند زودهنگام تن به کار دهند و در شرایط غیرقانونی و با حلقه‌ای از خطرهای در کمین دست و پنجه نرم کنند.اگرچه چرخه معضلات در جامعه غیرقابل انکار است اما باید با بهترین برنامه شرایطی مهیا شود که کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه علم آموزی و کسب مهارت بازگردند و در این زمینه تکلیف حوزه دولت بسیار سنگین است. آنان براین باورند که کودکان بازمانده از تحصیل قربانی فقر خانواده یا معضلات دیگری هستند که خودشان توان گره گشایی از این مشکلات را ندارند و مداخلات هدفمند و آگاهانه در حل این معضلات از سوی نهادهای حمایتی و آموزشی امری ضروری است. کودکانی که توان تأمین هزینه تحصیل را ندارند مجبورهستند برای تأمین مخارج زندگی کار کنند و از درس خواندن منصرف شوند، این کودکان ممکن است در فرایند کسب درآمد طعمه آسیب و سوءاستفاده‌هایی شوند که به خاطر ضعف مهارت و تجربه قادر به تشخیص آن نیستند. برای جلوگیری از بازماندن کودکان از تحصیل و جلوگیری از بروز مشکلات اجتماعی در جامعه و حضور دانش‌آموزان در محیط‌های آموزشی و تربیت نیروی انسانی کارآمد برای جامعه باید با بهره‌گیری از ظرفیت سایر دستگاه‌های اجرایی در کنار آموزش و پرورش زمینه حضور بچه‌ها در مدارس و محیط‌های آموزشی فراهم شود. آموزش و پرورش به عنوان گسترده‌ترین دستگاه فرهنگی کشور و مهم‌ترین نهاد اجتماعی، نقش تعیین‌کننده در آموزش جامعه‌پذیری و اجتماعی کردن افراد برعهده دارد و بر اساس قوانین جاری کشور باید خدمات آموزشی و پرورشی برای همه در این نهاد اجتماعی یکسان و عادلانه باشد. در واقع باید حق تحصیل برای تمامی فرزندان این سرزمین به‌طور یکسان وجود داشته باشد.