نادیده گرفتن اعتماد در بورس
چند روزی میشود که شاخص کل بازار سرمایه وارد کانال 1.2 میلیونی شده و همین موضوع بیاعتمادی بیشتر سهامداران نسبت به بدنه بازار سرمایه شده است. بیاعتمادی نسبت به هر بازاری باعث میشود که سرمایهگذاران سرمایه خود را خارج و وارد بازارهای موازی کنند بهطور کلی مهمترین عامل ریزش هر بازار سرمایهگذاری را میتوان را بیاعتمادی دانست. به نوعی مهمترین مولفه سرمایهگذاری اعتماد است و در نبود اعتماد سرمایهگذاری به درستی انجام نمیشود و به نوعی مشکلساز میشود. چند روز میشود که شاخص کل بورس و شاخص هموزن روندی عکس دارند و همین موضوع باعث میشود سهامداران نسبت به بورس اعتمادی نداشته باشند. چراکه میگویند شاخص نمادهای خرد بازار که دارندگان آنها مردم عادی است نزولی و شاخص کل که نمانگر وضعیت بازار سرمایه و سهام سنگین بازار؛ مثبت است. پس تنها سهامداران عمده در بازار سود میکنند و سهامداران خرد زیان.
این تفکر برخی از سهامداران باعث شده که سرمایه خود را از بازار سهام خارج و وارد سایربازارهای موازی که این شدیدا به زیان بازار سرمایه است. برای نمونه روز شنبه سنگینترین خروج نقدینگی را از صندوقها را داشتیم و برهمین اساس شنبه این اتفاق رخ نداد و علاوه بر خروج پول سنگین از بازار سهام، پول زیادی هم از صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت خارج شد که رقم آن بیش از 400 میلیارد تومان بود. چنین اتفاقاتی نشان میدهد نقدینگی جایی به غیر از بازار سرمایه را انتخاب کرده و پولها در حال رفتن به بازارهای موازی هستند؛ جایی که شاید بتواند زیانهای سنگین بازار سهام طی دو سال اخیر را جبران کند. دیروز دوشنبه 9 آبان ماه شاخص کل بازار سرمایه با رشد 15 هزار و 368 واحدی در محدوده یک میلیون و 269 هزار واحدی قرار گرفت. همچنین شاخص هموزن نیز با رشد بیش از چهار هزار واحدی در سطح 360 هزار واحدی ایستاد. اما در مقابل ارزش معاملات بازار سرمایه به دو هزار و 336 میلیارد تومان رسید و 49 میلیارد تومان خروج پول حقیقی از بازار سرمایه ثبت شد. در میان صنایع نیز گروه مواد و محصولات شیمیایی با ۴۸ میلیارد تومان بیشترین ورود و گروه بیمه و صندوق بازنشستگی با ۲۸ میلیارد تومان بیشترین خروج پول حقیقی را به نام خود زدند. درست است دیروز حدودا 508 نماد مثبت در بازار سرمایه داشتیم اما قیمت پایانی اغلب سهام موجود در بازار سهام منفی بود و این یک سیگنال منفی برای بازار سرمایه است و به نوعی اعتماد سهامداران را در کوتاهمدت کاهش میدهد. هنوز هم اعتمادی نسبت به معاملات و ورود نقدینگی در بازار سرمایه وجود دارد و این وضعیت شاخص و اجرایی شدن مصوبههای جدید در بازار وجود ندارد اما مسوولان بورسی کشور اصرار دارند که با عملکردهای تکراری و سوخته اعتماد سهامداران را جلب کنند. برای نمونه سال گذشته نیز وزارت اقتصاد مصوبه حمایتی از بازار سهام را رونمایی کرد اما این مصوبه تا چه اندازه روی بازار تاثیر داشت و توانست چه کاری برای سهامداران انجام دهد؟ این مصوبه چه کارایی برای بازار سرمایه خواهد داشت خب با بیمه کردن سهام یا کاهش ساعات معاملات فرابورس اعتماد سهامداران جلب میشود؟ سال 99 نیز صحبتهایی درخصوص بیمه کردن پرتفوی سهامداران شد اما این موضوع به کجا رسید آیا اعتماد سهامداران جلب شد یا بیاعتمادی در بازار گسترش یافت؟ بخشی از مصوبهها و حمایتهای پیشنهاد و اجرایی شده در بازار سرمایه پیش از این هم اجرایی یا پیشنهاد شدهاند اما با توجه به شرایط بازار کارایی نداشتهاند یعنی به جای اعتمادسازی، نقش اعتمادزدایی را داشتهاند. سازمان بورس و مسوولان اقتصادی کشور اول باید به فکر افزایش اعتماد سهامداران نسبت به بورس باشند و پس از آن هر روز مصوبه و بسته حمایتی از بازار بدهند. در حال حاضر مهمترین وظیفه سازمان بورس باید اعتمادسازی و افزایش اعتماد سهامداران نسبت به بورس باشد.
تاثیر اعتماد در بازارهای مالی
در مقالهای درخصوص اعتمادسازی آمده است که از عناصر مهم بازار سرمایه، سرمایهگذاران هستند. هدف نهایی هر سرمایهگذار از به جریان انداختن سرمایه خود، کسب حداکثر سود و بازدهی از آن است. برای اینکه سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در داراییهای مالی ترغیب شوند، باید بازدهی این داراییها از سایر گزینهها بیشتر باشد. توسعه کیفی و کمی بازار سرمایه در دو دهه اخیر، رواج انتشار اوراق مشارکت و ابزارهای مالی اسلامی به عنوان یکی از منابع اصلی تامین مالی، تدوین استانداردهای حسابداری و حسابرسی لازمالاجرا برای واحدهای اقتصادی و دیگر اقدامات اصلاحی و قانونی توانستهاند بورس را به عنوان گزینهای پر رنگ برای سرمایهگذاران مطرح کنند. بهطوری که بر اساس آخرین آمارهای اعلام شده بیش از ده میلیون ایرانی دارای کد سهامداری بوده و در بخشی از منابع خود را در این بازار سرمایهگذاری کردهاند. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع هدف مقاله بررسی اثر پایداری مالی بر مکانیزمهای انتقال سیاست پولی است. همبستگی بین اعتماد سرمایهگذاران در بازارها رشد پول و رشد اقتصاد کلان بدون نفت همراه همبستگی با نوسانات آنها مورد تحلیل است. پژوهشهای کاربردی در بازارهای توسعه یافته نشان میدهند که با تغییر متغیرهای کلان اقتصادی قیمت سهام نیز تغییر خواهد کرد. درنتیجه انتظار میرود که بین قیمت سهام و متغیرهای کلان اقتصادی ارتباط قوی وجود داشته باشد. شاخص قیمت سهام مهمترین عامل موثر بر تصمیمگیری سرمایهگذاران در بورس و خرید سهام است. از این رو باید از عوامل موثر بر قیمت سهام آگاهی داشته باشیم. فرآیند انتقال سیاست پولی از بازار داراییها شروع میشود. چرا که هزینههای اطلاعاتی و مبادلاتی برای اغلب داراییها از هزینههای تغییر تولید یا تعدیل مصرف یا سرمایهگذاری کالاهای با دوام کمتر است. به ویژه هنگامی که عدم قطعیت درباره دایمی بودن یا موقتی بودن سیاستها وجود دارد. بازار داراییها بسیار سریع جواب میدهد. بنابراین قیمت داراییها نقش مهمی را در مکانیزم انتقال پولی ایفا میکند.
با به کارگیری تخمینگر MGARCH, این پژوهش روابط موجود میان نسبت اعتماد سرمایهگذاران، رشد پول واقعی و فعالیت اقتصادی بدون صادرات نفت خام و نوسانات آنها را نشان میدهد. استفاده از این تخمینگر، تخمین درونزا عدم قطعیتها و حصول معیارهای کاملا هماهنگ با همدیگر را ممکن میکند. شاخصPEGنسبت قیمت به درآمد به رشد عایدیها که یک شاخص بهتری نسبت به PE با در نظر گرفتن پتانسیل رشد شرکتها، حیات زیستی سرمایهگذاران را بیشتر منعکس میکند؛ زیرا از چندین عامل تولیدکننده درآمد مانند برند سرمایه انسانی و انتظارات و موانع ورود استفاده میکند.
همچنین زمانی که دیده میشود عضوی از هیاتمدیره و کارمندان شرکتی رانتهای اطلاعاتی دارند و از شما که ماهها برای کسب آگاهی تلاش کردهاید اطلاعاتشان بیشتر است احساس پایمال شدن حق میکنید چراکه شما تحقیق کردید و اطلاعات به دست آوردهاید در صورتی که آن اشخاص با رانت اطلاعات به دست آوردهاند و اینگونه اتفاقات منجر به دل سرد شدن سرمایهگذاران خواهد شد و کارایی بازار سرمایه را کاهش خواهد داد. از طرف دیگر زمانی که بحرانهای اقتصادی به وقوع میپیوندد دولتها اقداماتی را صورت میدهند همانطور که در سایر نقاط دنیا نیز شاهد آن هستیم به عنوان مثال در ایالات متحده امریکا حجم نقدینگی بیش از ۲۰ درصد در یک سال گذشته رشد کرده است منتهی اقتصاد این کشور با تورمهای دو رقمی دست و پنجه نرم نمیکند و پول آن نیز جهان روا و دارای ثبات است و ما به سادگی نمیتوانیم با کسری بودجه جدی و تورمهای دو رقمی به حمایت از بازار سرمایه بپردازیم و دولت ما در نهایت میتواند با ساز و کارهایی مانند صندوق تثبیت و تخصیص منابع ناچیز در جهت بهبود بازار سرمایه قدمهایی بردارد.
بورس آینه اقتصاد ما است اما خیلی از داستانها و اتفاقاتی که در بورس شاهد آن هستیم مربوط به قوانین آن است و این قوانین عاصیکننده است و همین قوانین عملکرد بورس را بهشدت تضعیف میکنند و فعالیت در آن را بسیار نگرانکننده خواهد کرد. افزایش قیمتها در سال گذشته منجر شد تا تمام سهمها در صف خرید باشند و زمانی که سهامداران این صفها را میدیدند به این فکر فرو میرفتند که چرا وارد صف خرید نشوند در حالی که اگر دامنه نوسان وجود نداشت صفی نیز دیده نمیشد و اطلاعات و اخباری که بهطور لحظهای منعکس میشود بعد از گذشت یک روز انگیزهای برای سهامدار نمیماند که سهمی را خریداری کند. این سازو کارها منجر شد بورس ما با شدت عجیبو غریبی رشد کند و با شدت عجیب وغریبتری بریزد و در وهله اول باید این قوانین اصلاح شوند و در سطح کلانتر نیز در اقتصاد با تورم دو رقمی و نرخ سرمایهگذاری پایین و نرخ رشد اقتصادی پایین نمیتوانیم توقع بورس پر رونقی را داشته باشیم.