نقش اقتصاد در سرنوشت برجام
حسن بهشتیپور
آیا احیای برجام به نقطه پایانی رسیده است؟ نقش گزارههای اقتصادی در آینده برجام چیست؟ آیا سیاستهای اعمالی و اعلامی ایالات متحده با هم تفاوت دارند؟ به نظر میرسد، این روزها مسائل مرتبط با برجام دچار ابهامات فراوانی شده است؛ منشأ این فضای غبارآلود هم رویکردهای متفاوتی است که امریکا در مواجهه با ایران در پیش گرفته است. در سیاستهای اعلانی امریکا، آنها با صراحت میگویند که منتظر تحولات داخلی ایران هستند تا پس از آن بتوانند در این زمینه تصیمیمسازی کنند. از سوی دیگر انتخابات مجلس نمایندگان و سنای امریکا هم طی روزهای آینده برگزار میشود. دولت امریکا میخواهد بداند آیا در مجلس نمایندگان موقعیت تثبیت شدهای دارند یا نه؟ چرا که کل ۴۳۵ نماینده مجلس نمایندگان و یکسوم مجلس سنا در این انتخابات تعیین میشوند. اگر اکثریت دموکراتها حفظ شود، دولت بایدن با دست بازتری در مذاکرات حاضر میشوند اما اگر اکثریت را از دست دهند، بدون تردید جمهوریخواهان تلاش میکنند خواستههای خود را به دولت بایدن دیکته سازند. بنابراین یک طرف قضیه در سیاست اعلانی امریکا به تظاهرات و ناآرامیهای ایران مربوط است و یک طرف هم به انتخابات امریکا ارتباط دارد.این بخش مربوط به سیاستهای اعلامی امریکاست که تشریح شد. اما در سیاستهای اعمالی که مربوط به آن دسته از سیاستهایی است که امریکا زیر پوست تحولات انجام میدهد اما اعلام عمومی نمیشوند، اوضاع به گونهای دیگر است. اخیرا وزیر خارجه ایران در گفتوگویی اعلام کرد این چه سیاستی است که امریکا در خفا درخواست گفتوگو و مذاکره میدهد اما در آشکار بایدن اعلام میکند ایران را آزاد خواهیم کرد؟ تضادی که برآمده از تفاوت در سیاستهای اعلامی و اعمالی است. بنابراین یک طرف قضیه در سیاست اعلانی امریکا به تظاهرات و ناآرامیهای ایران مربوط است و یک طرف هم به انتخابات امریکا ارتباط دارد.
این بخش سیاستهای اعلامی امریکاست که این تعارض یک سوی قضیه است اما منابع رسانهای نزدیک به کاخ سفید تلاش میکنند، فضاسازی گستردهای نیز در خصوص چشمانداز پیش روی برجام صورت دهند. این منابع با انتشار اخبار ضد و نقیض از یک طرف تلاش میکنند دریچه پیش روی برجام را همچنان باز نگه دارن و از سوی دیگر به دنبال آن هستند که با کارت ایران در مواجهه با کشورهایی چون عربستان بازی را به نفع امریکا بازگردانند. اینجاست که پای اقتصاد به میان میآید. اخیرا رسانههای امریکایی اخبار زیادی را در خصوص احتمال نزاع میان ایران و عربستان منتشر میکنند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند انتشار این اخبار در راستای پایان دادن به نقشی است که عربستان در اوپک پلاس به نفع روسیه ایفا کرده است. در شرایطی که دولت بایدن از عربستان خواسته بود با افزایش عرضه نفت، زمینه کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی را فراهم کند تا دولت بایدن هم بتواند از این ثبات در انتخابات بهرهمند شود، عربستان تن به خواسته دولت بایدن نداد و رای به کاهش عرضه نفت داد. موضوعی که بزخی تحلیلگران معتقدند ریشه افزایش نرخ تورم در امریکاست. در این وضعیت امریکا با انتشار اخبار حمله احتمالی ایران به عربستان تلاش میکند این پیام را به سعودیها ارسال کند که هنوز به حمایت دولت امریکا نیاز دارد و در ازای این حمایت، عربستان باید به مطالبات طرف امریکایی پاسخ دهد. اعلامی و اعمالی است. این تعارض یک سوی قضیه است اما منابع رسانهای نزدیک به کاخ سفید تلاش میکنند، فضاسازی گستردهای در خصوص چشمانداز پیش روی برجام صورت دهند. این منابع با انتشار اخبار ض و نقیض از یک طرف تلاش میکنند دریچه پیش روی برجام را همچنان باز نگه دارن و از سوی دیگر به دنبال آن هستند که با کارت ایران در مواجهه با کشورهایی چون عربستان بازی را به نفع امریکا بازگردانند. اینجاست که پای اقتصاد به میان میآید. اخیرا رسانههای امریکایی اخبار زیادی را در خصوص احتمال نزاع میان ایران و عربستان مطرح میکنند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند انتشار این اخبار در راستای پایان نقشی است که عربستان در اوپک پلاس به نفع روسیه ایفا کرده است. در شرایطی که دولت بایدن از عربستان خواسته بود با افزایش عرضه مفت، زمینه کاهش قسمت نفت در بازارهای جهانی را فراهم کند تا دولت بایدن هم بتواند از این ثبات در انتخابات بهره مند شود، عربستان اما تن به خواسته دولت بایدن نداد و رای به کاهش عرضه نفت داد.در این وضعیت امریکا با انتشار اخبار حمله احتمالی ایران به عربستان تلاش مث کند این پیام را به سعودیها ارسال کند، هنوز به حمایت دولت امریکا نیاز دارد و در ازای این حمایت باید به مطالبات طرف امریکایی پاسخ دهد.در حالی که این خبر فضاسازی رسانههای امریکایی برای فشار به طرف عربستانی است. عربستان نیز ترجیح میدهد کمکهایش در بازار انرژی متوجه جمهوریخواهان امریکایی باشد و با دموکراتها زاویه پیدا کرده است. تحلیلهای ما اما باید فراتر از این فضاسازیها باشد. امریکا منتظر است تا ببیند تکلیف رخدادهای اعتراضی ایران چه خواهد شد تا پس از آن برنامههای خود را پیگیری کند. اساسا طرح فروپاشی از درون در خصوص ایران، راهبرد بنیادین امریکاییها است که پس از ناکامی آنها در عراق و افغانستان دنبال میشود. آنها به دنبال آن هستند از طریق تحریمها فشار را به جایی برسانند که یا سیستم تغییر رویه دهد یا تغییرات ساختاریتر رخ دهد. اما، تصمیمسازان ایرانی باید بدانند که نه همه مشکلات به امریکا ارتباط دارد و نه مردم خوشی زیر دلشان زده و منتظرند ببینند که امریکا و انگلیس و اروپا چه میگویند، بعد عمل کنند.هر دوی این تحلیلها اشتباه است. نباید تصور شود ریشههای نارضایتی در داخل به خارج ارتباط دارد، بخش اصلی مشکلات به داخل باز میگردد. شاخصهای اقتصادی نزول کرده و مردم با فقر و گرانی و سوءمدیریتها و فساد و...دست به گریبان هستند. اگز واقع بینانه بخواهیم موضوعات را تحلیل کنیم باید بگوییم، سرنوشت برجام در وهله نخست به انتخابات امریکا گره خورده است. و در مرحله بعد به چشمانداز پیش روی رخدادهای اخیر ایران. باید بدانیم، ایران متحد، یک دست و همراه بهتر میتواند منافع ملی خود را در مواجهه با طرفهای غربی محقق کند. گزارهای که تحقق آن در گروی قبول کردن سیاستگذاران به نارساییهای موجود و تلاش برای اصلاح آنهاست.