شکاف عمیق

۱۴۰۱/۰۸/۱۵ - ۰۱:۳۴:۵۹
کد خبر: ۱۹۴۰۸۳
شکاف عمیق

دلار 36 هزار تومانی و سفره‌ای که هر روز خالی‌تر می‌شود

گلی ماندگار|

 هر روز قدرت خرید افراد عادی جامعه از روز پیش کم‌تر و کم‌تر می‌شود، حالا دیگر خیلی‌ها حتی توان خرید مرغ کیلویی 80 تا 90 هزار تومانی را ندارند، اینکه برخی مسوولان می‌گویند اقتصاد ما این روزها بهتر از همیشه است، این واقعیت را عنوان می‌کند که یا آنها معنای کلمه اقتصاد را به خوبی درک نمی‌کنند، یا دستی بر آتش خرید مایحتاج روزانه ندارند یا این یک فرافکنی برای مردمی است که دیگر نمی‌دانند چطور و چگونه باید شکاف عمیق خط فقر و حقوق‌های دریافتی خود را پر کنند. حالا آن فنری که اقتصاددانان در مورد دلار گفته بودند در رفته است و نتیجه‌اش پایین آمدن هر روزه ارزش ریال است. ریالی که ما با آن زندگی می‌کنیم اما تمامی هزینه هایمان با همان دلاری حساب می‌شود که هر روز رو به افزایش است. از کرایه تاکسی برای یک مسیر کوتاه بگیر تا خرید یک قرص نان و یک کیلو برنج همه و همه باعث شده تا خیلی‌ها برای انجام همین کارهای به اصطلاح پیش پا افتاده هم ساعت‌ها دو دوتا چهار تا کنند. کرایه تاکسی برای کمترین مسیر به 6 هزار تومان رسیده است، اگر به دنبال خرید برنج نه چندان عالی باشی باید حداقل کیلویی 100 هزار تومان پول بدهی، گوشت گوسفند کیلویی 290 هزار تومان شده و مرغ هم که حالا در برخی مغازه‌ها با قیمت کیلویی 90 هزار تومان به فروش می‌رسد، افزایش قیمت‌ها سرسام‌آور است، تورم بیداد می‌کند، هر روز تعداد بیشتری از افراد جامعه که روزی در قشر متوسط تعریف می‌شدند حالا به زیر خط فقر سقوط کرده‌اند، اینکه دولت ماه‌ها از جراحی اقتصادی خبر می‌داد و حالا گویا بیمار جان به جان‌آفرین تسلیم کرده است که این طور تورم افسارگسیخته به پیش می‌راند و مردم هر روز بیشتر و بیشتر با نداری دست به گریبان می‌شوند، نشان از بی‌توجهی به نظرات کارشناسی دارد که در تمام این سال‌ها از سوی اقتصاد دانان خبره بیان شد و هیچ‌کس به آن توجهی نکرد. حالا دیگر نه کالا برگ می‌تواند راه نجات باشد نه حتی اگر یارانه‌ها را تا سقف یک میلیون تومان برای هر نفر افزایش دهند، توان پر کردن این شکاف عمیق را دارد. فقر یکه‌تاز میدان شده و رییس دولت معتقد است همه‌چیز به خوبی پیش می‌رود. سوال اینجاست که همه‌چیز برای چه کسانی و چگونه خوب پیش می‌رود که حالا دیگر کنترل کردن تعداد کودکان کار هم به معضلی تبدیل شده که هیچ‌کس از پس حل آن برنمی‌آید. بچه‌هایی که کودکی شان در کشاکش این اقتصاد بیمار به کوچه و خیابان‌هایی گره خورده که لقمه نانی از سطل زباله یا دست عابران نصیبشان شود. 

   دلار 36 هزار تومانی غیرمنطقی نیست

پیروز معتمدی کارشناس بازارهای مالی در مورد افزایش قیمت دلار به «تعادل» می‌گوید: دلار 36 یا 37 هزارتومانی رقم چندان غیرمنطقی نیست. دلار در دی‌ماه 99 یک‌بار به 32 هزارتومان رسید. با توجه به افزایش حجم نقدینگی که از آن زمان تاکنون داشته‌ایم و درصد تورم، همه کالاها با دلارهای 40 هزار تومان به بالا معامله می‌شود. درحال‌حاضر احیا نشدن «برجام» وزن بیشتری گرفته و از طرف دیگر، تقاضای خرید هم برای دلار ایجاد شده است.

او می‌افزاید: خروج سرمایه از بورس باعث شده تا تقاضا برای خرید دلار افزایش پیدا کند و این افزایش تقاضا باعث افزایش نرخ دلار شده است، به هر حال دولت بدون در نظر گرفتن پیامدهای احیا نشدن برجام این ریسک را پذیرفته و الان عواقب آن بر جامعه تحمیل شده است. مساله اینجاست که با این روند باید منتظر افزایش بیشتر قیمت دلار تا نزدیک 40 هزار تومان هم باشیم. مساله‌ای که نمی‌توان منکر آن شد. بالاخره اقتصاد علمی است که با اعداد و ارقام سر و کار دارد و با شعار و وعده نمی‌توان آن را کنترل کرد.  این کارشناس بازارهای مالی می‌گوید: این میزان افزایش نرخ دلار طی یک سال نشان از بسیاری کوتاهی‌ها در زمینه اقتصادی کشور دارد، در واقع بی‌تدبیری‌های موجود باعث بروز چنین اتفاقی شده است، در این بین کسانی که بیش از همه از این شرایط نفع می‌برند، دلالان هستند و کسانی که بیشترین ضرر را متحمل می‌شوند، مردم عادی‌اند. کسانی که معیشت شان به خطر می‌افتد و البته که حقوق آنها با توجه به افزایش نرخ دلار و بالا رفتن تورم رشد نمی‌کند. این مساله باعث می‌شود سفره معیشتی مردم هر روز کوچک‌تر شود و این موضوع می‌تواند عواقب بدی را به دنبال داشته باشد. 

   تاثیر نوسان ارز بر تولید داخلی

پیروز معتمدی در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: وقتی قیمت دلار افزایش پیدا کند تولیدات داخلی هم تحت تاثیر قرار گرفته و تا مرز ورشکستگی پیش می‌روند، همین اتفاقی که الان در مورد تولید دارو در کشور افتاده است بخشی از آن متاثر از افزایش نرخ ارز است. وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد تولید‌کننده دیگر نمی‌تواند با نرخ‌های قبلی تولیداتش را وارد بازار کند، همین افزایش نرخ باعث به هم ریختن بازار می‌شود و تاثیر آن کاهش تولید و سرگردانی مردم است.

   تاثیر نوسان ارز بر سرمایه‌گذاری خارجی

علی براتی، کارشناس اقتصادی اما افزایش قیمت دلار را در بستر دیگری بررسی کرده و آن را مانع سرمایه‌گذاری خارجی در کشور می‌داند و به تعادل می‌گوید: وقتی قیمت ارز افزایش پیدا می‌کند، در واقع دیگر نمی‌توانیم به سرمایه‌گذاری خارجی در کشور دلخوش باشیم، چرا که افراد سرمایه‌گذار باید پولی را که وارد می‌کنند به ریال تبدیل کنند و البته پول به دست آمده برای خروج باید به دلار تبدیل شود و این میزان تفاوت بین ارزش ریال و دلار باعث می‌شود تا هیچ سرمایه‌گذار خارجی رغبتی به حضور در ایران نداشته باشد.  او می‌افزاید: البته افزایش نرخ ارز، صادرات را تشویق می‌کند چون قیمت تمام‌شده کالا و خدمات تولیدی در ایران به نسبت بازار هدف کمتر شده و قدرت رقابت کالای صادراتی افزایش می‌یابد. بعضی کشورهای صادرکننده مثل چین در بعضی مقاطع حتی ارزش پول خود را در برابر ارزهای خارجی به‌طور مصنوعی پایین می‌آورند تا صادرات را تشویق کنند. بنابراین ضرورت دارد تا دولت بیش از آنکه به کاهش نرخ ارز توجه کند، تمام تلاش خود را بر ثبات آن متمرکز کرده و همچنین همگام با کاهش نرخ، بر قیمت کالا‌های مصرفی نیز نظارت کافی انجام دهد. 

   افزایش نرخ دلار، فقر، تاثیرات اجتماعی

فریده آیت، جامعه‌شناس نیز درباره تاثیرات افزایش قیمت دلار و بیشتر شدن فقر در کشور به «تعادل» می‌گوید: شاید از نظر بسیاری از اقتصاد دانان این افزایش نرخ دلار به نوعی رسیدن آن به نرخ واقعی باشد و در مواردی هم برای اقتصاد کشور خوب به نظر بیاید. اما اگر بخواهیم از نظر اجتماعی این وضعیت را مورد بررسی قرار دهیم می‌بینیم که این افزایش چیزی جز فقر بیشتر و افزایش آسیب‌های اجتماعی به ارمغان نخواهد آورد. زمانی این افزایش قیمت می‌تواند به نفع کل جامعه تمام شود که تمامی ارکان جامعه از آن نفع ببرند، در واقع حقوق کارگران، بازنشستگان، معلمان و... جوابگوی تورم حاصل از افزایش قیمت دلار باشد.  او می‌افزاید: همین چند روز پیش خط فقر 18 میلیون و 500 هزار تومان اعلام شد، سوال من این است که الان قرار است این شکاف عمیق بین خط فقر و حقوق کارگر را چه کسی پر کند. وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد ما باید منتظر افزایش آسیب‌های اجتماعی باشیم. نمی‌توانیم از مردم فقیر بخواهیم که همواره صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارند و ما شعار بدهیم و توقع داشته باشیم این شعارها تبدیل به آب و نان بر سر سفره مردم شود. این جامعه‌شناس می‌گوید: یک خانواده 4 نفره چطور می‌تواند با حقوق ماهیانه 6 میلیون تومان روزگار بگذراند، فرض را بر این بگذاریم که حتی مادر خانواده هم شاغل باشد، کل درآمد این خانواده می‌شود مبلغی بین 12 تا 13 میلیون تومان یعنی باز هم با خط فقر اعلام شده 6 میلیون تومان فاصله دارند، چاره آنها چیست. در حالی که اجاره‌بها مسکن در تهران و حتی حومه آن به‌طور متوسط 3 میلیون تومان به بالا است، مردم چطور می‌توانند خرج و دخل خود را با این میزان از تورم همخوان کنند. دلار 36 هزار تومان یعنی سفره‌های بیشتری که خالی می‌شوند، یعنی تورمی که بیشتر و بیشتر می‌شود، یعنی تعداد افراد بیشتری به دلیل فقر ممکن است بنیان‌های زندگی شان از هم پاشیده شود. یعنی بیماران بیشتری از گردونه درمان خارج می‌شوند، یعنی خانواده‌های بیشتری زیر خط فقر سقوط می‌کنند و تمام اینها یعنی آسیب‌های اجتماعی از جمله فحشا، دزدی، اعتیاد، طلاق، اجاره دادن کودکان و... روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کنند و از کنترل خارج می‌شوند.