تعلق اجتماعی راه برون‌رفت از مشکلات

۱۴۰۱/۰۸/۱۷ - ۰۸:۳۱:۰۵
کد خبر: ۱۹۴۱۴۴
تعلق اجتماعی
 راه برون‌رفت از مشکلات

امان‌الله قرایی

تعلق خاطر به جامعه به عنوان حسی بالنده میان مردمی که از منافع و سرنوشت مشترک برخوردارند، بسیار حیاتی است و وجود جامعه متضمن علاقه و وابستگی و وفاداری افراد به آن و احساس پیوستگی به «مای» کلی است این همان پاسخ عاطفی نسبت به «مای» بزرگ‌تر است که تجلی عینی آن این است که فرد خود را جزئی از «مای» بزرگ‌تر و جامعه را خانه خود می‌داند. به عبارتی این احساس تعلق اجتماعی است که ریشه تفاوت یک فرد از یک جامعه با افراد جوامع دیگر است و آنچه اساس تمییز یک ایرانی از غیرایرانی می‌شود همین است. چرا که در هویت یابی ملی، مردم یک جامعه در این احساس با هم اشتراک دارند و به هم پیوند می‌خورند. به نظر «آلن بیرو» از منظر جامعه‌شناسی باید بین مشارکت به عنوان عمل و تعهد و به عنوان حالت یا وضع تمییز قائل شد. مشارکت در واقع به فعالیت‌های اجتماعی نظر دارد و تعلق ایمان داشتن به سهیم شدن در این فعالیت‌های اجتماعی است. از سوی دیگر وابستگی احساسی موجب تقویت و تثبیت همبستگی گروهی می‌شود زیرا حس تعلق گروهی، به عنوان عنصر اساسی و سازنده گروه، زمینه پیوند اعضای گروه و در نتیجه پویایی گروهی را تضمین می‌کند. از آنجا که حس تعلق گروهی به کنش اجتماعی افراد جهت می‌دهد، مسیر دوام و توسعه گروه را نیز هموار می‌کند و از این رو، هرگونه تضعیف آن موجب تضعیف بنیان‌های اجتماعی گروه می‌شود. از آنجا که کلی‌ترین «مایی» که فرد به آن تعلق دارد جامعه است، احساس تعلق نسبت به این «ما» شرط بقا و پویایی زندگی اجتماعی است. ابن خلدون، جوهره حیات جمعی را تعلق اجتماعی و روح یاریگری می‌داند که در بادیه نشینی از طریق اجتماع افراد بر اساس نظام خویشاوندی حاصل می‌شود و در شهرنشینی از طریق تأسیس و گسترش نهادها و سازمان‌های اجتماعی و روابط همسایگی صورت می‌پذیرد.

 احساس تعلق اجتماعی مربوط به سلامت روانی، فیزیکی و اجتماعی افراد است و به عنوان یک کاتالیزور برای تغییرات جامعه عمل می‌کند. بسیاری از مطالعات نشان داده‌اند که احساس تعلق اجتماعی مثبت، به افزایش ارتباطات و مشارکت مدنی در جامعه منجر می‌شود با توجه به اینکه انسان‌ها به خودی خود پتانسیل مشارکت را با هدف دستیابی به خواسته‌های فردی، جمعی، دستیابی به عدل، همبستگی، امنیت، کنترل محیط خود و… دارا هستند. احساس تعلق و درگیر شدن در ساخت و ساز امور جامعه، یک «هویت جمعی» را در جامعه شکل می‌دهد که به عنوان عامل انگیزش اصلی برای مشارکت است .بنابراین، حس تعلق اجتماعی مجموعه عواطفی است که در جریان شکل‌گیری شخصیت فرد، توسط جامعه و جریان جامعه‌پذیری ایجاد می‌شود و عوامل اجتماعی سبب تغییر آن می‌شود. تعلق اجتماعی عبارت است از حس دلبستگی، وابستگی و وفاداری به جامعه که موجب همبستگی بین افراد و ایجاد پیوستگی یا «احساس ما» شده به نحوی که فرد، خود را بخش جدایی از جامعه می‌داند. در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران به دلیل قرار گرفتن در دوران گذار، بسترها و عوامل ایجاد احساس تعلق اجتماعی، دچار تغییر می‌شود، چرا که در دوران گذار، هنجارهای موجود در جامعه در معرض تغییر و تحول قرار خواهند گرفت که در نتیجه آن احتمال کم رنگ شدن تعلقات اجتماعی افراد به جامعه و به تبع آن تغییر الگوهای همکاری در امور مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… قوت خواهد یافت و این در صورتی است که مسوولیت‌پذیری و مشارکت یکی از مهم‌ترین ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در هر جامعه خصوصاً جوامع در حال توسعه است و بسیاری از مشکلات ساختاری و عملکردی برنامه‌ریزی‌ها ناشی از نارسایی‌هایی است که در این حوزه وجود دارد. آنچه در این میان بر مسائل موجود می‌افزاید این است که نه مفهوم مشارکت و ابعاد آن به خوبی تعریف شده و نه عوامل تقویت‌کننده یا در طیف دیگر تضعیف‌کننده آن موضوع، مورد بررسی جدی قرار گرفته است. پس اگر می‌خواهیم تعلق اجتماعی را تقویت کنیم باید به نیازهای جامعه در دوران گذار بیشتر از پیش توجه داشته باشیم. شنیدن صداها و نظرات متفاوت می‌تواند این تعلق اجتماعی را افزایش دهد. تمام افراد یک جامعه میزانی از تعلق خاطر را به سرزمینی که در آن زندگی می‌کنند دارند، این میزان شاید کم و زیاد شود اما از بین نمی‌رود، به همین خاطر است که از نظر جامعه شناسان بها دادن به تعلق اجتماعی می‌تواند راه برون رفت از بسیاری مشکلات در جامعه باشد.