تاثیر اخبار روی معاملات بورس

۱۴۰۱/۰۸/۱۷ - ۰۸:۴۴:۵۹
کد خبر: ۱۹۴۱۵۷
تاثیر اخبار روی معاملات بورس

همواره اخبار و سیاست‌های موجود تاثیر بسزایی در روند سرمایه‎‌گذاری و معاملات بازارها داشته است. بورس نیز همانند سایر بازارهای مالی از اخبار و اتفاقات تاثیر می‌گیرد و نوع سرمایه‌گذاری سهامدار نیز به همین واسطه تغییر می‌کند. اما چه اخباری و چگونه می‌توانند روی بورس تاثیر بگذارند؟ عوامل متعددی بر وضعیت بورس اثر می‌گذارند و باعث ایجاد افت و خیز در روند شاخص بورس می‌شوند اما اگر به‌طور کلی عواملی چون رشد نقدینگی و افزایش قیمت ارز (تورم)، سیاست‌های اقتصادی دولت، انتظارات تورمی، قیمت‌های جهانی و احساسات و هیجانات سهامداران می‌توانند تاثیر بسزایی در روند بازار بگذارد. اولین مورد تاثیرگذار روی معاملات بازار رشد نقدینگی و افزایش قیمت ارز و بالا رفتن تور رشد نقدینگی و افزایش قیمت ارز و به دنبال آن، بالا رفتن میزان تورم در جامعه است. سوالی که در اینجا پیش می‌آید این است که علت به وجود آمدن تورم‌های سنگین در ایران چه چیزی می‌تواند باشد؟  پاسخ به این سوال را با نقل قولی از اقتصاد دان برجسته امریکایی یعنی میلتون فریدمن آغاز می‌کنیم؛ این اقتصاد دان معتقد است که تورم در همه جا و در همه زمان‌ها یک پدیده پولی است. به این معنا که اگر شما به دنبال سرچشمه تورم ایجاد شده در جامعه هستید، باید رد پول و رشد پایه پولی و نقدینگی تورم‌زا در جامعه را دنبال کنید. ممکن است سوالی دیگر برای شما پیش آمده باشد، سوالی مبنی بر اینکه چرا دولت‌ها نقدینگی را در جامعه افزایش می‌دهند؛ با اینکه می‌دانند این رشد پایه پولی و نقدینگی موجب تورم می‌شود؟ پاسخ این سوال بسیار ساده است و آن هم کسری بودجه است. در ایران به علت عواملی همچون تحریم و... درآمدهای دولت به‌شدت کاهش یافته است و اصطلاحا دخل و خرج دولت با یکدیگر همخوانی ندارد. به همین دلیل دولت‌ها برای جبران کسری بودجه ناشی از کاهش درآمد‌ها، اقدام به افزایش نقدینگی در جامعه می‌کنند که این عامل باعث به وجود آمدن تورم‌های سنگین در اقتصاد ایران می‌شود.  مطمئنا تورم ایجاد شده در جامعه به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس، اثرات خود را بر روی کالاها، خدمات، صنایع و تولیدات و هر آنچه که با اقتصاد ایران در ارتباط است، خواهد گذاشت. بازار سرمایه نیز از این امر مستثنی نیست و قطعا از این افزایش تورم در جامعه تاثیر می‌پذیرد و قیمت سهام شرکت‌ها و شاخص کل بورس نیز افزایش پیدا می‌کند. هنگامی که نقدینگی در جامعه افزایش پیدا می‌کند، قیمت ارز (دلار) نیز بالا می‌رود و این بالا رفتن قیمت ارز موجب افزایش قیمت‌ها در تمامی بازارهای مالی، کالا، خدمات و... می‌شود. بازار سرمایه ایران نیز تحت تاثیر قیمت دلار و تورم است. 

از دو دیدگاه می‌توان به تاثیر تورم و نرخ ارز بر افزایش قیمت سهام صنایع بورسی ایران نگاه کرد: 

نخست؛ شرکت‌های فعال در بازار سرمایه ایران، دارایی‌های بسیار زیادی دارند؛ از تجهیزات و ماشین‌آلات خطوط تولید تا ساختمان‌ها و زمین‌های ارزشمند. همانطور که گفته شد، تورم ایجاد شده در جامعه، بر روی کالاها و دارایی‌های مختلف تاثیر‌گذار است؛ بنابراین به دنبال افزایش قیمت و ارزش دارایی‌های یک شرکت، سهام شرکت مذکور نیز از این افزایش قیمت دارایی‌های زیر مجموعه، تاثیر گرفته و رشد می‌کند. برای نمونه یک شرکت تولید فولاد در بورس ایران، یکی از ماشین‌آلات خطوط تولید خود را در سال 1385 به قیمت یک میلیون دلار خریداری کرده است؛ با توجه به نقدینگی و تورم موجود در سال 1385، قیمت دلار در آن زمان هزار تومان بوده است و هم‌اکنون پس از گذشت 15 سال از آن زمان، به دلیل رشد نقدینگی و تورم ایجاد شده ناشی از آن، قیمت دلار حدود 27 هزار تومان شده است؛ یا به عبارت دیگر قیمت دلار نسبت به سال 1385، 27 برابر شده است.

بنابراین قیمت ماشین‌آلات خطوط تولید فولادسازی مذکور، بدون در نظر گرفتن مستهلک شدن این تجهیزات، حدود 27 برابر شده است. به عبارت دیگر می‌توان گفت که دارایی‌های زیرمجموعه این فولادسازی نیز، همگام با تورم، 27 برابر شده و به دنبال آن با یک حساب سرانگشتی، می‌توان نتیجه گرفت که قیمت سهام این شرکت نیز باید 27 برابر شود. (محاسبات حدودی است و هزینه استهلاک این تجهیزات در نظر گرفته نشده است.)  دومین مورد نیزافزایش سودآوری شرکت‌ها به دلیل تورم؛ یکی دیگر از دلایلی که تاثیر تورم را بر افزایش ارزش سهام موجود در بازار سرمایه نشان می‌دهد، افزایش سودآوری شرکت‌هاست. به عنوان مثال یک شرکت در ده سال پیش به ازای هر سهم 100 تومان سود داشته است و با P/E معقول حدود 6، سهام مذکور، 600 تومان ارزش داشته است اما در حال حاضر با افزایش تورم و به تبع آن با افزایش سودآوری شرکت مذکور، سود هر سهم به 500 تومان رسیده است و با P/E حدود 6 واحدی، هر سهم بایستی 3000 تومان قیمت داشته باشد. 

از دیگر عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس در ایران، سیاست‌های اقتصادی دولت‌های مختلف است. تجربه سالیان گذشته بازار سرمایه نشان داده است که دست دولت‌های مختلف برای دخالت‌ها یا تشویق به سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه بسیار باز است و اینکه رفتار تصمیم‌گیران دولتی با بازار سرمایه به چه شکل است، می‌تواند در رونق یا افت بازار سرمایه نقش اساسی داشته باشد. دولت و زیرمجموعه‌های آن، با استفاده از ابزارهای مختلفی که در دست دارند، می‌توانند به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس، نقش خود را بازی کنند. 

نرخ بهره بین بانکی یکی از ابزارهای بانک مرکزی است. در واقع بهره بین بانکی که خود به عنوان زیر مجموعه‌ای از عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس شناخته می‌شود، یک بازار کوتاه‌مدتی است و همانطور که از اسمش پیداست، یک تراکنش بین بانک‌های مختلف محسوب می‌شود؛ به این‌صورت که بانک‌ها منابعی که احتیاج ندارند و مازاد هستند را به‌طور روزانه به بانک‌هایی که کسری نقدینگی دارند، قرض می‌دهند و این منابع را با یکدیگر تبادل می‌کنند. این قرض گرفتن از یکدیگر، همواره با یک نرخ مشخص، انجام می‌شود که اصطلاحا به آن نرخ بهره بین بانکی می‌گویند و مسوول اصلی تعیین این نرخ نیز، بانک مرکزی است.

تجربه‌ها نشان داده است که میزان نرخ بهره بین بانکی اثر معکوسی با بازار سرمایه دارد؛ به این‌صورت که با افزایش نرخ بهره بین بانکی، بازار سهام نزولی می‌شود و در طرف مقابل نیز، با کاهش نرخ بهره بین بانکی، بازار سرمایه رونق گرفته و رشد می‌کند.  علت نزولی شدن بازار سرمایه با افزایش نرخ بهره بین بانکی، این است که افزایش نرخ بهره بین بانکی مطمئنا در بلندمدت باعث افزایش نرخ سود سپرده‌های بانکی می‌شود چرا که با افزایش نرخ بهره بین بانکی، بهای تمام شده پول بین بانک‌ها افزایش می‌یابد و به دنبال آن در چنین شرایطی، بانک‌ها ناچار می‌شوند نرخ سود سپرده خود را برای جذب نقدینگی بالاتر ببرند.

بنابراین پس از افزایش نرخ بهره بین بانکی و به دنبال آن، بالا رفتن نرخ سود سپرده‌های بانک‌ها، بازار سرمایه جذابیت‌های خود را برای سرمایه‌گذاری از دست می‌دهد؛ به این دلیل که اغلب سرمایه‌گذاران همواره به دنبال کسب سودهایی هستند که ریسک کمتری دارند؛ به عنوان مثال هنگامی که بانک‌ها سود سپرده 25 درصد به مشتریان خود می‌دهند، بدیهی است که سرمایه‌گذاران، اقبال کمتری به بازار سرمایه نشان می‌دهند و ترجیح می‌دهند که پول خود را در سپرده‌های بدون ریسک بانکی قرار بدهند. به این شکل است که نرخ بهره بین بانکی همواره خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس، معرفی کرده است. قیمت‌گذاری دستوری مطمئنا یکی ازمهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس است که تاثیر منفی بر این بازار دارد؛ به این‌صورت که دولت با هدف حمایت از مصرف‌کننده و با توجیه اینکه قشر ضعیف و متوسط باید توان خرید کالاهای تولید شده را داشته باشند، اقدام به قیمت‌گذاری دستوری بر روی برخی از کالاها و خدمات می‌کند؛ در حالی که نه تنها قیمت نهایی برای مصرف‌کننده کنترل نمی‌شود، بلکه موجب رانت و فساد عظیم در چرخه عرضه و تقاضا می‌شود.  به عنوان مثال، اثرات قیمت‌گذاری دستوری بر روی خودرو‌سازان بزرگ ایران که در بازار سرمایه فعالیت می‌کنند، کاملا مشخص است؛ به گونه‌ای که نه تنها این کارخانه‌ها توان به وجود آوردن سود ندارند؛ بلکه در سالیان اخیر و به علت قیمت‌گذاری دستوری، با مشاهده صورت‌های مالی آنها متوجه زیان‌های بزرگ در این صنعت خواهیم شد. بنابراین تصمیم‌های دولت در خصوص قیمت‌گذاری دستوری به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر بورس، می‌تواند آسیب‌های جدی بر صنایع مختلف فعال در بازار سرمایه وارد کند. 

فروش سهام و دارایی‌های دولت از اصلی‌ترین عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس است. دولت‌ها به علت هزینه‌های فراوانی که دارند، هر ساله در قانون بودجه کشور، بخشی از هزینه‌های خود را از طریق فروش سهام و دارایی‌های خود در بازار سرمایه جبران می‌کنند. لازم به ذکر است که ساختار بازار سرمایه ایران در طول سال‌ها به این سمت رفته است که همواره بخش بزرگی از سهام شرکت‌های فعال در بازار سرمایه مخصوصا سهم‌های بزرگ در اختیار خود دولت است. بنابراین دولت بخشی از سهام در اختیار خود را در طی سال برای تامین مالی و جبران هزینه‌های جاری خود، در بازار سرمایه می‌فروشد. باید به این نکته اشاره کرد که از 2 دیدگاه می‌توان به موضوع فروش سهام توسط دولت به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس اشاره کرد: 

نخست؛ از آنجا که دولت جمهوری اسلامی ایران، معمولا به عنوان سهامدار عمده و درصدی در شرکت‌های بزرگ محسوب می‌شود، بنابراین فروش سهام در این حجم بسیار زیاد توسط دولت (اگر معاملات بلوکی نباشد)، باعث ایجاد فشار فروش و همچنین به وجود آمدن ترس در سهامداران خرد شده و به تبع آن بازار سرمایه دچار نزول می‌شود. دوم؛ همه ما می‌دانیم که فروش سهام در ابعاد گسترده توسط هر شخص یا هر سازمانی، در بازاری که رونق کافی ندارد و حجم معاملات آن پایین است، امکان‌پذیر نیست؛ بنابراین دولت برای فروش سهام مد نظر خود باید در بازار سرمایه رونق ایجاد کند تا بتواند سهام در اختیار خود را به راحتی بفروشد. دولت‌ها معمولا برای جبران کسری بودجه خود، اقدام به فروش اوراق بدهی (اخزا و...) می‌کنند. لازم به ذکر است که فروش این اوراق از طریق بازار سرمایه صورت می‌گیرد؛ بنابراین سیاست‌های اقتصادی دولت برای فروش اوراق بدهی، می‌تواند یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس باشد. 

   انتظارات تورمی

از دیگر عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس می‌توان به انتظارات تورمی در جامعه اشاره کرد. تحلیلگران و سرمایه‌گذاران بازار سرمایه، بیش از آنکه به وضعیت فعلی سهام مورد نظر یا کلیت اقتصاد نگاه کنند، آینده سهام و پیش بینی‌ها را مد نظر قرار می‌دهند. بنابراین انتظارات جامعه از آینده اقتصاد و مخصوصا انتظارات مردم از تورم در آینده نقشی اساسی در رونق یا رکود بازار سرمایه دارد. به عنوان مثال هنگامی که تحلیلگران و سرمایه‌گذاران، کسری بودجه دولت را می‌بینند، به راحتی می‌توانند پیش بینی کنند که در آینده نه چندان دور، این کسری بودجه با افزایش نقدینگی در جامعه جبران می‌شود و به تبع آن تورم بالا می‌رود؛ پس بنابراین سرمایه‌گذاران سعی می‌کنند از همین الان اقدام به خرید سهام کنند تا سرمایه خود را در برابر توفان تورم حفظ کنند که این خرید سهام موجب رونق بازار سرمایه می‌شود.  یا وقتی که به دلیل تحریم‌ها، آینده‌ای روشن برای افزایش درآمدهای کشور نمی‌توان متصور شد، مطمئنا انتظارات تورمی در جامعه شکل می‌گیرد و این انتظارات تورمی خود را در بالا رفتن قیمت کالاها، خدمات یا دارایی‌های مختلف از جمله بازار سرمایه نشان می‌دهد. 

   قیمت‌های جهانی

قیمت‌های جهانی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس محسوب می‌شود. وقتی که با دیدگاهی کلی و همه‌جانبه به بازار سرمایه ایران نگاه می‌کنیم، این بازار تحت تاثیر دو عامل اصلی است؛ اول نرخ دلار و دوم قیمت‌های جهانی. لازم به ذکر است که شرکت‌های فعال در بازار سرمایه ایران از لحاظ نرخ‌های فروش، به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته اول را اصطلاحا سهم‌های ریالی می‌نامند چرا که این سهم‌ها نرخ‌گذاری متناسب با دلار و قیمت‌های جهانی ندارند و محصولات آنها متناسب با شرایط افزایش نرخ می‌گیرند. از جمله این سهم‌ها می‌توان به سهم‌های گروه خودرو‌سازی، غذایی، قندی و... اشاره کرد. لازم به ذکر است که قیمت‌های جهانی به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس، بر دسته دوم سهم‌ها در بازار سرمایه اثر می‌گذارد؛ دسته دوم را اصطلاحا سهام دلاری می‌نامند؛ به این‌صورت که نرخ‌های این سهام تحت تاثیر قیمت دلار و قیمت‌های جهانی است و با نوسانات قیمت ارز و بازارهای جهانی، میزان فروش و درآمد این سهم‌ها نیز تغییر می‌کند. از جمله صنایع دلاری بازار سرمایه می‌توان به فولادی‌ها، پتروشیمی‌ها و...اشاره کرد. موضوع قیمت جهانی از این جهت بر بازار سرمایه ایران اثرگذار است که بخش عظیمی از صنایع فعال در بازار بورس ایران، مرتبط با کامودیتی‌ها هستند و اغلب شرکت‌های بزرگ فعال در بازار سرمایه ایران در حوزه‌های سنگ آهن، فلزی، پتروشیمی، پالایشی و... که متاثر از قیمت‌های جهانی هستند، قرار می‌گیرند و به‌طور کلی افت و خیز قیمت‌ها در بازارهای جهانی، می‌تواند تاثیر جدی بر بورس ایران داشته باشد؛ بنابراین قیمت‌های جهانی از اصلی‌ترین عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس محسوب می‌شود.

   احساسات و هیجانات ناشی از اخبار

از دیگر عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس، می‌توان به موضوع احساسات و هیجانات ناشی از اخبار اشاره کرد. این هیجانات ممکن است ناشی از اتفاقات گوناگونی باشد که در ادامه مبحث، به این عوامل تاثیرگذار بر وضعیت بورس اشاره می‌کنیم. نه تنها بازار سرمایه ایران، بلکه تمامی بورس‌های جهان نسبت به اخبار مختلف واکنش لحظه‌ای نشان می‌دهند و از این جهت می‌توان گفت که بازار بورس در تمام دنیا، هوشمندترین بازار مالی در هر کشور محسوب می‌شود. در خصوص تاثیر اخبار بر بازار سهام فرضیه‌ای وجود دارد تحت عنوان: فرضیه بازار کارا (Efficient-market hypothesis) . به این شکل که فرضیه بازار کارا بیانگر آن است که بازارهای مالی به لحاظ اخبار و اطلاعات کارا هستند. طبق این فرضیه قیمت‌های سهام تمامی اطلاعات و اخبار شناخته شده را منعکس می‌کنند. در ارتباط با فرضیه بازارهای کارای نیمه قوی، که از مقبولیت بالاتری برخوردار است گفته می‌شود که قیمت‌های سهام فوراً منعکس‌کننده تمامی اطلاعات و اخباری هستند که در دسترس عموم قرار دارند. این تحت تاثیر قرار گرفتن هم از لحاظ اخبار منفی و هم از لحاظ اخبار مثبت است. به عنوان مثال هنگامی که اخبار بد مانند احتمال وقوع جنگ، ابهامات و تنش‌های سیاسی و... به بازار سرمایه منعکس می‌شود، این بازار واکنش منفی از خود نشان می‌دهد و سهامداران آن دچار هیجان و احساسات می‌شوند. در طرف مقابل نیز وقتی که اخبار مثبت مانند برداشته شدن قیمت‌گذاری دستوری یا اعلام حمایت دولت از بازار سرمایه و... به این بازار منعکس می‌شود، معاملات جهتی مثبت به خود می‌گیرد و سهامداران تمایل بیشتری برای خرید در این بازار از خود نشان می‌دهند.