علل شکست سیاستگذاری در اقتصاد ایران
تعادل|
فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با استناد به گزارشهای رسمی از «اعتمادزدایی نامتعارف» و «شکست سیاستگذاری» در اقتصاد ایران خبر داد؛ پدیدههایی که طی دهههای اخیر منجر به شکلگیری زنجیرهای از پدیدههای به هم پیوسته را ایجاد کرده است. این استاد دانشگاه در سومین نشست از سلسله نشستهای شاخه اقتصادی فرهنگستان علوم با موضوع «ارزیابی تحولات اخیر کشور و ریشههای اقتصادی آن» همچنین از «توزیع ناعادلانه قدرت» به عنوان نابرابرسازترین متغیر آسیب زا یاد کرد و گفت: گزارشهای رسمی نشان میدهد که تجربه قدرت یک دست در دوره احمدینژاد، قله انحطاط و فساد را برای ایران ثبت کرد. «بی اعتنایی به نظام کارشناسی» یکی دیگر از نکات مورد نظر مومنی است. او در این باره گفته است: «طنز تلخی است که این دولت همهچیز را به گردن دولت قبل میاندازد، درحالی که او اولین کابینهای است که در دو سال پیاپی برنامه دولت قبلی را تمدید میکند. اگر برنامههای آنان مقصر همهچیز است، این پافشاری شما را به پای چه بنویسیم؟ دولت و مجلس باید بیاعتنایی به نظام دانایی کشور را متوقف کنند.» مشروح اظهارات دکتر مومنی درباره «ارزیابی تحولات اخیر کشور و ریشههای اقتصادی آن» را میخوانید.
به گزارش پایگاه خبری جماران، فرشاد مومنی اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه گفت: پدیده اخیر خلقالساعه رخ نداده و باید به آن مانند یک حلقه از یک زنجیره نگاه کرد. شروع این زنجیره را باید از اعتراضات به نسبت گسترده دهه 1370 در نظر بگیریم که مرداد 1370 در نجف آباد و زنجان آغاز شد، سپس به صورت زنجیرهای در فروردین 1371 در شیراز، در خرداد 1371 در مشهد، در اردیبهشت 1371 در اراک، مرداد 1373 در قزوین و در فروردین 1374 در اسلامشهر رخ داد. هر قدر به سالهای اخیر نزدیک میشویم مشاهده میشود که فاصله بین این اتفاقات کوتاهتر شده و گستره بیشتری پیدا میکند. کانون اصلی این نابسامانیها و ناآرامیها را باید در شیوه نادرست سیاستگذاری بدانیم.
وی افزود: ایران از نظر نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع با پدیده شکست سیاستگذاری روبرو است به این معنی که در سه دهه گذشته از یک ضعف مفرط در اندیشه برخوردار بوده است. در این سه دهه تقریبا تمام سیاستهای کلیدی اتخاذ شده با شکست روبرو است یعنی سیاستهای مربوط به آزادسازی تجاری، کوچکسازی دولت، حذف سوبسیدها و ... با شکست مواجه شده است.
مومنی با طرح این پرسش که چگونه میشود از دریچه دانش توسعه این پدیده شکنندگی و ناپایداری مستمر را توضیح داد؟ گفت: متغیرهایی وجود دارد که کانونهای اصلی آسیبپذیری را قابل درک میکند. رابطه مردم با حکومت، وضعیت بنیه تولید ملی، وضعیت فقر و نابرابری، وضعیت مشارکت مردم در سرنوشت اقتصادی-سیاسی- اجتماعی خود، پایداری محیط زیستی، وضعیت وابستگی به دنیای خارج و وضعیت فساد در جامعه متغیرهای مورد اشاره هستند. آیا در این زمینهها عوامل نگرانکننده جدی مشاهده میشود؟ متاسفانه تصمیمگیران ما به جای پذیرش واقعیتها، رویه نفی و انکار را در اولویت قرار میدهند و زمانی که واقعیتها قابل انکار نباشند، واکنششان به سمت رفتار غیرصمیمی با مردم میرود. کانون اصلی شکرآب شدن رابطه مردم شوروی با حکومتشان این بود که سیاستگذاران در آن کشور آرمانها و اهداف اصیل و خوبی مطرح میکردند اما در فرآیند تخصیص منابع پول در اولویت قرار گرفته بود. این شکاف ریشه در بازارگرایی افراطی به ویژه در سالهای پایانی حکومت شوروی داشت. حکومتگران در شوروی، با اتکای غیرمتعارف به تواناییهای امنیتی خود به حرف مردم گوش نمیدادند و قوه قضاییه آن کشور تیغ بسیار کندی به فساد افراد وابسته به حکومت داشت. در مورد تجربه ایران، علاقهمندان را دعوت به مطالعه گزارش سه جلدی وزارت کشور با عنوان وضعیت اجتماعی کشور میکنم. کلیدیترین نکته این گزارش این است که اعتمادزدایی غیرمتعارفی رخ داده که از لحاظ اعتماد عمومی به ساختار بروکراتیک به آستانه سقوط رسیده است. در گزارشهای رسمی روی این بحران اعتماد تمرکز ویژهای وجود دارد لذا رابطه مردم با حکومت نیاز به یک اصلاح اساسی و بنیادین دارد.
سقوط 30 رتبهای در رقابتپذیری
استاد دانشگاه علامه در خصوص متغیر بنیه تولیدی به عنوان یکی از کانونهای آسیبپذیری خاطرنشان کرد: وضعیت نزولی بهره وری کل عوامل تولید، 30 رتبه سقوط در وضعیت شاخص رقابتپذیری در تولیدات کشور طی دهه 1390، سقوط 34 درصدی در وضعیت شاخص رابطه مبادله در دهه 1390 و ... نشاندهنده این است که بنیه تولید ما به خاطر میدان دادن غیرعادی به رانت جویان و دلالان و ... با سقوطی نگرانکننده روبرو بوده و اگر حکومتگران چارهای برای آن نیندیشند، شکنندگیهای ما شدیدتر خواهد شد.
در 3 سال فقرا 2 برابر شدند
وی افزود: برای اولینبار در تاریخ برنامهریزی ایران ما شاهد این هستیم در یک دوره 3 ساله در نیمه دوم دهه 1390 جمعیت فقرای ایران دو برابر شده است. به نظر میرسد خود این مساله به اندازه کافی گویا است. کلیدیترین جهتگیریهای لایحه بودجه 1401 این است که به طرز نگرانکنندهای فقرساز و نابرابرساز است. بیشترین فشارها بر گروههای فرودست و مزد و حقوق بگیران لحاظ شده و بیشترین معافیت برای بهره مندان با درآمدهای نامتعارف بالا در نظر گرفته شده است. سند بودجه 1401 تمرکز ویژهای بر شوکهای قیمتی گذاشته است.
مومنی با بیان اینکه نابرابر سازترین متغیر آسیب زا، توزیع ناعادلانه قدرت است، گفت: گزارشهای رسمی نشان میدهد که تجربه قدرت یک دست در دوره احمدینژاد، قله انحطاط و فساد را برای ایران ثبت کرد. گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس نیز میگوید در دوره احمدینژاد نسبت به دولت قبل از او، هزینهها برای دستیابی به یک واحد تولید ناخالص داخلی 5 برابر افزایش یافته بود. ماجرای نحوه استقبال مردم از پدیده انتخابات در دو انتخابات آخر به وضوح نشان میدهد که وضعیت مشارکت سیاسی با ما چه کرده است. طی بالغ بر سه دهه گذشته در سرشماریهای صورت گرفته گفته شده نزدیک به دو سوم جمعیت فعال در تولید ملی نقشی نداشتهاند. این بحران بر حسب آخرین گزارش اتاق بازرگانی حکایت از این دارد که آمیزه ضعف در اعتماد مردم به دولت و سقوط بنیه تولید، باعث شده نزدیک به 61 درصد ظرفیتهای صنعتی نصب شده بلااستفاده بماند.
جولان نااطمینانیها در ایران
وی در ادامه بیان کرد: بنابر گزارشهای سازمان ملل از مجموع 43 نااطمینانی شناخته شده حوزه محیط زیست در دنیا، 34 گونه آن در ایران فعال است. این یک نشانه نگرانکننده است. آلودهکنندهترین رشته فعالیتها به عنوان پیشران جا زده شدهاند و تکاندهندهتر این است که این صنایع را در خشکترین مناطق کشور راهاندازی کردهاند. برای اینکه بفهمیم علی رغم شعارهای پر طمطراق در مساله وابستگی به دنیای خارج از منظر اقتصاد، چه اتفاقی رخ داده به اسناد پشتیبان برنامه چهارم توسعه و سند چشمانداز مراجعه کنیم تا بفهمیم دستیابی به رشد اقتصادی 8 درصد با اختصاص سالانه 16.5 میلیارد دلار قابل تحقق است. از نقطه عطف تدوین برنامه ششم تا امروز، برآوردهای سازمان برنامه میگوید که آن 16.5 میلیارد دلار به 200 میلیارد دلار رسیده است. ما به اندازه فاصله این دو رقم، دچار یک وابستگی ذلت آور و پرمخاطره در عرصه تولید ملی شدیم. اگر شما مشارکت مردم را بر نتابید، چارهای جز دست نشانده شدن قدرتهای بزرگ برای تان باقی نمیماند.
عضوهیات علمی دانشگاه با اشاره به مساله فساد درکشور گفت: بیش از دو دهه است که هشدار میدهیم برخوردهای انفعالی و پسینی با مساله فساد ما را در مهار این پدیده یاری نمیکند. راه نجات ایران از مسیر یک برنامه ملی مبارزه با فساد بر محور پیشگیری میگذرد. هیچ عنصری به اندازه شوکهای وارد شده به قیمتهای کلیدی، قدرت تحمیل نابرابریهای گسترده، فساد عمیق و وابستگیهای ذلت آور را توضیح نمیدهد که همچنان دلبستگیهای مسوولان به شوک واردکردن مشاهده میشود.
نشانهشناسی شعار «زندگی»
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود با درپاسخ به این پرسش که چرا مطالبات اقتصادی جایگاه بایستهای در اعتراضات اخیر نداشتند، گفت: متداولترین شعاری که در این مدت شنیده شده، زن، زندگی، آزادی است که نشان میدهد زندگی به عنوان معیشت در این جریانات مطرح بوده اما این معیشت به معنای تغذیه برای زنده ماندن نیست. مسالهای که برای من خیلی قابل اعتنا است، این است که برخی برآوردهای کارشناسی سطح بالا این را نشانه تشدید سرخوردگیها از تمرکز روی شعارها و مطالبات معیشتی به ویژه در تجربه سال 1396 و 1398 به شما میآورند، لذا بحران اعتماد از این ناحیه شدت گرفته است. از این دریچه گفته میشود وقتی خواستهها و مطالبات رادیکال میشوند، مطالبه شعارهای دم دستی به خاطر بیاعتمادی با بیاعتنایی مواجه میشود. بحث بر سر این است که گفته میشود تا کی میخواهید بگویید هر فریادی دارید بر سر دولتهای قبل بزنید؟ در این مدت یک سال و اندی که گذشته است، کاری کردهاید که این برداشت فراگیر شود که صد رحمت به دولتهای قبلی! طنز تلخی که وجود دارد این است که این دولت همهچیز را به گردن دولت قبل میاندازد درحالی که او اولین کابینهای است که در دو سال پیاپی برنامه دولت قبلی را تمدید میکند. اگر برنامههای آنان مقصر همهچیز است، این پافشاری شما را به پای چه بنویسیم؟ دولت و مجلس باید بیاعتنایی به نظام دانایی کشور را متوقف کنند. کافی است به اسناد رسمی انتشار یافته توسط همین دولت که برای سال 1401 مطرح کرده بودند، بپردازد. اینها گفته بودند که در سال 1401 یک میلیون مسکن برای مردم تدارک میبینند اما ببینید در همین سال چه شرایطی از لحاظ تملک و اجاره نشینی مسکن برای مردم پدیدار شده است.
افزایش امید به خانهدار شدن به 123 سال
مومنی افزود: کمیته دستمزد شوراهای اسلامی کار گزارشی منتشر کرده که میگوید با این سیاستهای اتخاذ شده درحیطه مسکن، امید صاحب مسکن شدن که در دنیا استانداردی 5 ساله دارد، برای کارگران ما به 123 سال رسیده است. شدت یأس و سرخوردگی برای آینده برای شریفترین مردم این سرزمین را ببینید. حال وزارت مسکن تحقق این وعده را به این منوط کرده است که دستگاههای اجرایی زمینهای مازاد خود را در اختیار وزارت مسکن بگذارند. میزان قابلیت مدیریت درباره این وعده اینطور است که در آن گزارش نوشته شده که هیچ دستگاهی حاضر به همکاری با وزارت مسکن نشده است یعنی قابلیت هماهنگسازی در قوه مجریه در این وضعیت قرار دارد که حتی زیرمجموعه وزارت مسکن هم حاضر نشده است زمین مازاد خود را در اختیار وزارت مسکن بگذارد. البته گفته میشود که چنین انتظاری قابل پاسخ دادن نیست چون اصلا زمینی وجود ندارد اما مهم این است که عملا هیچ ردی از تحقق آن وعده مشاهده نمیشود. الان حرفهایی زده میشود که در بهترین حالت ممکن است امسال 100 هزار واحد مسکن جدید اضافه شود که این یعنی 90 درصد عدم تحقق در یکی از دم دستترین وعدهها رخ داده است.
الزامات ایجاد یک میلیون شغل
مومنی همچنین میافزاید: اتاق بازرگانی میگوید با این شیوه که در برخورد با دسترسی به اینترنت ایجاد کردهاید، بین 500 تا 700 هزار شغل موجود را از بین بردید. شما چگونه میخواهید وقتی وعده یک میلیون شغل میدهید، مردم به شما اعتماد کنند؟ برآوردهای کارشناسی وجود دارد که اگر یک میلیون شغل ایجاد شود، ما باید یک برنامهای داشتیم که از دل آن رشد اقتصادی با کیفیت 10 تا 15 درصدی حاصل شود و متغیرهای کنترلی این مساله منحصر به رشد اقتصادی نیست. باید متناسب با این انتظار انگیزههای سرمایهگذاری ایجاد کرده باشید. ما در چهارمین سالی هستیم که کل سرمایهگذاری صورت گرفته قادر به جبران استهلاکات هم نیست در نتیجه این حرفها آبی برای مردم تهیه نمیکند اما آبروی وعدهدهندگان را به چالش میکشد. این شیوه برخورد همه را به سمت سرخوردگی و رادیکالیزه شدن مطالبات پیش میبرد. من صمیمانه و مشفقانه عرض میکنم که این به نفع هیچ کس در ایران نیست. اهل خرد و دانایی به امید دولت نمانند لذا همه باید مشارکت کنند حتی اگر با تحقیر و تلخکامی مواجه شوند. خاضعانه از اهل خرد میخواهم که به کمک دولت و حکومت بیایند تا از این شرایط عبور کنیم.
از بیرون آبی برای ما گرم نخواهد شد
وی در بخش دیگری از سخنان خود در رابطه با وابستگیها به دنیای خارج افزود: در همین ماجراهای ناآرامیهای اخیر، ببینید دو متحد استراتژیکی که توسط سیاست خارجه کشور تعیین شده، با ما چه کردند! روسیه قضیه پهپاد را راه انداخت که خدا این بیشفقتی تاریخی آنها را ختم به خیر کند. من سهم ندانم کاریهای طرف ایرانی را نادیده نمیگیرم اما میخواهم بگویم که ببینید روی دیوار چه کسی یادگاری مینویسید. در همین ایام که مداخله نامتعارفی از ناحیه رسانههای خارجی برای دامن زدن به ناآرامیها رخ داد، یکی از کارهای شگرف دولت به غایت محافظهکار چین این بود که با یک فرد ورشکسته ایرانی در شبکه دولتی چین مصاحبه کردند. آنها که اهل سیاست هستند میفهمند این یعنی چه! امیدوارم کسانی بفهمند که این عبارت دشمنِ دشمن من، دوست من است خیلی ساده انگارانه است. آنچه روسیه و چین به نمایش گذاشتند، عین کاری است که متحدان استراتژیک محمدرضا پهلوی با او کرده بودند. گزارشهای رسمی میگوید که در دوره سالهای 1352 تا 1356 که ایران در قله درآمدهای نفتی قرار داشت، 972 شرکت خارجی در ایران به ثبت رسیده بود. از این تعداد 371 شرکت در زمینه دلالی و بیمه، 251 شرکت در زمینه بازرگانی، رستوران، هتل داری و 206 شرکت زمینه ساختمان فعال بودهاند یعنی اغلب در حیطههایی تمرکز کردند که در یک ساختار رانتی بیشترین بازدهی را دارد. این برای مردم ما هم تجربه خوبی است که مبادا فکر کنند از بیرون آبی برای ما گرم خواهد شد. راه نجات ما این است که توانمندی خود را بالا ببریم و بر اساس آن توانمندی میتوانیم قابلیت گزینشگری داشته باشیم. در سایت وزارت اقتصاد نوشته شده رتبه یک جذب سرمایه خارجی به افغانستان تعلق دارد. من این را مایه تحقیر افغانها نمیدانم و همین که به ما اعتماد کردند قابل احترام است اما میخواهم بگویم از طریق جذب سرمایه افغانستان تنگناهای ما برطرف نمیشود و در عین حال آن تجربه سالهای 1352 تا 1356 را هم نصب العین خود قرار دهیم.
طبقه متوسط را دریابید
این استاد دانشگاه همچنین افزود: آن چیزی که میتوانیم به حکومتگران گرامی هدیه کنیم این است که پدیده اصلی و سرنوشتسازی که میتواند کانون اصلی اصلاح خطاهای گذشته و بازسازیکننده اعتماد متقابل بین مردم و حکومت باشد این است که حکومتگران گرامی روند فرسایش و فروپاشی طبقه متوسط درآمدی را در مرکز توجه خودشان قرار دهند. متاسفانه چیزی که من مشاهده کردم این است که چون مطالبات اقتصادی توسط تحلیلگران، کم مقدار جلوه داده میشود، به این مساله توجه بایسته نشده است. طبقه متوسط درآمدی، طبقه توسعهخواهِ کلیدی هر کشوری است. در همه سطوح حیات اجتماعی این طبقه متوسط است که دنبال کیفیت است. استدلالهای روشنی در این زمینه وجود دارد. بسیار ثروتمندها کیفیت را در خارج مرزها جستوجو میکنند و بسیار فقیرها به باقی ماندن و زنده ماندن اهتمام دارند لذا این طبقه متوسط است که متقاضی کیفیت باثبات است. طبقه متوسط درآمدی در عین حال بزرگترین متقاضی فرآوردههای فرهنگی است. به بازارگراها هم گوشزد میکنم که کیفیت بازار را همین طبقه مطالبه میکنند. مساله حیاتی این است که یک بیاعتنایی مشکوک و غیرمتعارف در این زمینه مشاهده میشود. در دوره 1385 تا امروز ما با بیسابقهترین سطوح افزایش و تنوع حس طرد شدگی و حس حاشیهای شدن در این طبقه به صورت ذهنی و عینی شاهد بودیم. سازوکارهایی که این بلاها را سر کشور آورده، شوک درمانی، مسوولیت گریزی در امور حاکمیتی یعنی سلامت، تغذیه، آموزش و مسکن مردم، صنعت زدایی بیسابقه، افزایش غیر متعارف در گستره و عمق فساد، توزیع ناعادلانه قدرت، ثروت و منزلت، اتخاذ سیاستهای فلاکت زای تورمی و اشتغال زدا، اقتدار زدایی و مرجعیتزدایی از چهرههای مقبول غیر حکومتی است. در عین حال رهاشدگی گروه جمعیتی که به آنها NEET گفته میشود (یعنی گروهی که نه شاغلاند نه در حال مهارت کسب کردن هستند و دامنه سنی شان از 15 تا 24 ساله است) یک بحث جدی است که نه در سطح دولت و نه در سطح رسانه ملی درباره این پدیده چیزی دیده نمیشود، درحالی که مطالعات اقتصاد سیاسی در دودهه گذشته میگوید پیشانی اعتراضات را این گروه تشکیل میدهند. نزدیک به دوسوم پذیرفتهشدگان در دانشگاه، خانمها بودند و همزمان با سقوط مشارکت زنان مواجه بودهایم. درآمد زنان برای درآمد خانوار خصلت مکمل دارد یعنی باید راه را باز کنید تا زنان، مشاغل متناسب با صلاحیتهای خود را داشته باشند نه اینکه بزرگترین مداخلات در زندگی آنان را تا حد حیاط خلوت شان ببرید. اینها نیمی از جمعیت این کشور هستند. نمیشود آنها را از بازار کار برانید و از شرم، آمارهای طلاق را بپوشانید و طبقهبندی کنید تا نگویید وقتی زنان شاغل باشند خانوادهها متزلزل میشوند. ما در این زمینه خطاهای خیلی غیرعادی مشاهده میکنیم.
مومنی در پایان سخنان خود گفت: اینکه ما علی رغم همه سرخوردگیها و روندهای ناامیدکننده ویأس آور هنوز انگیزه داریم و یافتههای مان را با همه مخاطراتش در میان میگذاریم به خاطر این است که مسائل ایران در تسخیر علم قرار دارد. اگر حکومتگران گرامی علم را فصل الخطاب قرار دهند، هم میتوانیم بفهمیم چرا دچار انحطاط شدهایم و هم سازوکارهای برون رفت را ارایه دهیم.