جای پای سفت چینیها در بازار خودروی ایران
فربد زاوه
1) اینکه مسوولان ایرانی اعلام کردهاند، شرکتهای خودروسازی، فرانسوی قادر به حضور در بازار ایران نیستند به نظرم نوعی فرافکنی است. اساسا خودروسازان فرانسوی در مقایسه با رقبای چینی و... وزنی در بازار ایران نداشتند که عدم حضور آنها اهمیتی داشته باشد. خودروسازان چینی به اندازهای جای پای خود را در بازار ایران سفت کردهاند و برای خود شریک ساختهاند که فعلا شرکت دیگری نمیتواند برای آنها مشکلتراشی کند. خودروسازان چینی همچنان در بازار خودروی ایران حضور جدی خواهند داشت و ایرانیان همچنان باید به حضور این شرکتها و پرداخت پولهای کلان برای خودروهای بیکیفیت چینی ادامه دهند.
اما آیا مشکل بازار خودروی ایران، چین است؟ خیر؛ آنچه که در بازار خودروی کشور میگذرد، تابعی از اقتصاد کلان کشور و مشکلات بنیادین اقتصاد ایران در حوزههای پولی و مالی و نظام تصمیمسازیهاست. در واقع با رصد مشکلات بازار خودرو میتوان تصویری از چرایی بروز مشکلات کلان اقتصادی هم داشت. در اقتصادی که تورم بالای 50درصدی دارد، قیمتگذاری دستوری جاری و ساری و رقابت وجود ندارد و بازار انحصاری است، طبیعی است که مشکلات امروز وجود داشته باشند. در این اقتصاد، عادی است که هر روز اخبار تازهای از گرانی خودرو شنیده شود.
2) این روزها خبر عرضه خودروی 207 از طریق بازار سرمایه بازخوردهای فراوانی در فضای عمومی کشور دارد، مخاطبان میخواهند بدانند که آیا این تصمیم، منجر به تحول در بازار خودرو میشود یا نه؟ این تصمیم تلاشی است برای فرار از قیمتگذاری دستوری. بدون اینکه هزینه آن پرداخته شود.مدیران ایرانی عادت دارند که کارها را از روشهای غیر اصولی دنبال کنند. سالها مسوولان شعار دادهاند که قیمتگذاری دستوری لازم است، اما نهایتا متوجه شدهاند که با قیمتگذاری دستوری اقتصاد بر باد میرود، بنابراین تصمیم گرفتهاند روش خود را تغییر دهند. اما چون عقیده به
عذرخواهی و استعفا و... ندارند و حاضر نیستند اشتباه خود را بپذیرند، به صورت پنهانی روشهای غلط را تغییر میدهند. بنابراین تصمیم عرضه خودرو از طریق بورس، تلاشی است برای پایان دادن به قیمتگذاری دستوری. اما در پاسخ به اینکه چشمانداز بازار خودروی ایران به چه سمتی میرود، باید به این نکته اشاره کرد که کل اقتصاد ایران با این نظام تصمیمسازی به سمت دورنمای خطرناکتری پیش میرود. به این دلیل است که هر روز قیمتها بالا میرود، نوسان افزایش پیدا میکند و مردم بیشتر متضرر میشوند.
3) روشهایی که مدیران اقتصادی تلاش میکنند در صنعت خودرو پیگیری میکنند، نتیجه مناسبی نخواهد داشت. مدیران ایران متوجه نیستند که مشکل اساسا در وزارت صمت نیست. مساله اقتصاد پولی است، کسری بودجه است، تحریمهای اقتصادی است، فقدان فروش نفت است، بانکداری است، بزرگ بودن دولت است و... به این دلیل است که از پیروز بیچاره (پلنگ ایرانی) تا صنایع کشور و از کسب و کار خرد مردم تا مشاغل آنلاین از کمبودهای عدیده بودجه و توجه قانونی گلایه میکنند اما برخی ساختارها که اساسا نیازی به بودجه و توجه ندارند، به منابع پایدار بودجهای وصل هستند. صنعت خودروی ما هم جدا از اقتصاد ایران نیست و به سمت افزایش قیمت، نوسان بیشتر و تشدید بحرانها حرکت میکند. با همین فرمان در سالهای آینده باید منتظر مشکلات کارگری فراوان در همین شرکتهای خودروسازی باشیم. کشور نیازمند تغییرات اساسی در نگاه به اقتصاد و نظم و نظامات بازارها است. تا زمانی که این اصلاحات در پیش گرفته نشود، نباید منتظر اتفاق خاصی در بازارهای 5گانه کشورمان باشیم.
4) بازارهای ایران برای تحول نیازمند پایان یافتن تحریمهای اقتصادی و ایجاد مناسبات مطلوب با جهان پیرامونی هستند، بدون این تحولات نباید منتظر ثبات در بازارها باشیم. اما متاسفانه چون دورنمای روشنی از این اصلاحات و تحولات مشاهده نمیشود، نمیتوان درباره چشماندازهای آینده، تحلیل روشنی ارایه کرد. نهایت خوشبینیها این است که امیدوار باشیم، مدیران متوجه تبعات خطرناک قیمتگذاری دستوری باشند و از آن فاصله بگیرند. اما برای اصلاحات ریشهای نیازمند تصمیمات بنیادین کلان هستیم. ضرورتی که هنوز نشانهای از اتخاذ آنها مشاهده نمیشود.