ارتباط باخت ایران به انگلیس با توسعه
مرتضی افقه
هر بار با آغاز مسابقات ورزشی جهانی مانند جام جهانی فوتبال یا المپیک بحثی در محافل تخصصی و رسانهای در خصوص نسبت توسعه کشورها با نتایج حاصله، مطرح میشود. بر اساس این رویکرد بسیاری از ایرانیان میخواهند بدانند آیا باخت ایران به انگلیس ارتباطی با توسعهنیافتگی ایران و توسعهیافتگی انگلیس دارد یا نه؟ هرچند بودند افرادی که باخت ایران به انگلیس را پیشبینی میکردند اما شاید کمتر کسی پیشبینی خوردن ۶گل را در یک بازی داشت. هرچند در این زمینه نمیتوان به صورت مطلق حکم صادر کرد، اما واقعیت آن است که ارتباط نزدیکی میان توسعه کشورها و موفقیتهای آنان وجود دارد. نمونه عینی یک چنین ارتباطی را میتوان در نتایج ورزشی کشور چین قبل از دهه ۸۰ میلادی و سالهای پس از آن دید. چین به عنوان یک کشور توسعهنیافته قبل از دهه ۸۰ میلادی حتی در عرصه آسیایی ورزش نیز حرفی برای گفتن نداشت، اما پس از توفیق الگوی توسعه چینی، چین در قرن۲۱ بدل به کشوری شد که همپای امریکا، اروپا و استرالیا در رنکینگ بسترهای المپیک و عرصههای جهانی قرار گرفته است. نمونه دیگر کشور کره جنوبی است که قدمهای بلندی در توسعه اقتصادی و ورزشی برداشته است. بهطور کلی در ادبیات توسعه، یکی از مشخصات اصلی توسعهیافتگی کشورها اعتماد به نفسی است که جامعه از آن برخوردار میشود.جوامع با استفاده از اعتماد به نفس، رفاه، غرور و ظرفیتی که توسعه برای آنها ایجاد میکند، دستاوردهای ورزشی مطلوبتری هم کسب میکنند. در یک نمونه مثالی خانواده و جامعهای که درآمد سرانه بیشتری دارد، امکان استفاده از مربی و باشگاه تربیت ورزشی، علمی، هنری افزونتری را کسب میکند و نتیجه این تفاوتها در صحنه ورزش نیز نمایان میشود. البته همانطور که اشاره شد، این روند مطلق نیست، چه بسیار کشورهای توسعهنیافتهای که در جام جهانی فوتبال توانستهاند، قدرتهای ورزشی و اقتصادی را شکست دهند. آرژانتین در جام جهانی ۸۶ مکزیک توانست انگلیس توسعهیافته و یکی از ابرقدرتهای ورزش فوتبال را شکست دهد. یا کامرون در جام جهانی ۹۰ توانست، آرژانتین قهرمان دوره قبل جام جهانی را ببرد. بنابراین موضوعات ورزشی مطلق نیستند. بخشی از مشکلات تیمهای ورزشی ایران در عرصههای جهانی به گزارههای مرتبط با توسعه، بازمیگردد و بخشی از آن نیز ناشی از عدم بهرهبرداری از ظرفیتهای آموزشی کشور و نهایتا عدم اعتماد به نفس. میتوان ردپای مشکلات تحریم و عدم امکان استفاده از تجهیزات بهروز را در آن دید و میتوان ردپای رخدادهای اخیر را نیز در بروز مشکلات تیم ملی فوتبال ردیابی کرد. امروز ورزش عامل مهمی در رشد صنعت و افزایش درآمد سرانه کشورهاست. قطر با استفاده از میزبانی این بازیها، هم اعتبار فراوانی کسب میکند، هم ارزش افزوده تبلیغاتی ایجاد میکند و هم این فرصت را در اختیار مردم و ورزشکاران قرار میدهد که این فستیوال جهانی و تجربه کسب کنند.
جای ایران اما در عرصه اقتصاد جهانی خالی است. بخشی از عدم توفیق تیم فوتبال ایران به این خلأها و بخشهای دیگر به عدم توسعهیافتگی باز میگردد. نه فقط عرصه ورزش بلکه حوزههای هنری، فرهنگی، اجتماعی و... نیز از این توسعهنیافتگی آسیب میبینند.ایران هم برای قرار گرفتن در جمع کشورهای توسعهیافته ورزشی باید تکلیف خود را در توسعه مشخص کند، ببیند آیا میخواهد الگوی مختص خود را ارایه کند یا نه. اگر این بدیهیات مورد توجه قرار بگیرد میتوان امیدوار بود که ایران هم در عرصه ورزشی بتواند نتایج مطلوبی کسب کند. حتی اگر ایران بر انگلیس یا امریکا پیروز میشد به معنای، قویتر بودن ایران در عرصه مدیریت نیست، بلکه به معنای یک اتفاق است. ما باید اصول علمی، تکنیکی، مهارتی و آموزشی را فرا بگیریم و به سمت توسعه حرکت کنیم. هیچ راه میانبر دیگری وجود ندارد.