درآمد نجومی قطر از گنبد شمالی در غیاب ایران
حسن مرادی
طی روزهای اخیر، خبری منتشر شد که بازخوردهای فراوانی میان افکار عمومی ایرانیان پیدا کرد. بر اساس اخبار منتشر شده، شرکت دولتی انرژی قطر با شرکت چینی سینوپک یک قرارداد ۲۷ ساله برای استخراج و فروش گاز مایع امضا کرد. بر اساس این قرارداد تا سال ۲۰۲۷ حجم تولید گاز این کشور از حدود ۷۷ میلیون تن به ۱۲۶ میلیون تن در سال افزایش مییابد. در واقع مبتنی بر این قرارداد، قطر در هر سال حدودا 100 میلیارد دلار درآمدهای نفتی بیشتری را از این میدان برداشت خواهد کرد.
موضوع برای ایران زمانی، جدیتر شد که مشخص شد این قرارداد با هدف استخراج و فروش گاز از میادین مشترک قطر با ایران امضا شده است.
واقع آن است که مدیران قطری مدتهاست که رویکرد تخصصی را در حوزه اقتصادی، راهبردی و تبلیغاتی در پیش گرفتهاند. آنها متوجه نقش سرمایهگذاری و ارتباطات در بهبود شاخصهای اقتصادی خود شدهاند. این کشور کوچک در حاشیه خلیج فارس اخیرا بیش از 200 میلیارد دلار سرمایهگذاری در جام جهانی کرده است تا پای شرکتهای بزرگ اقتصادی را به این کشور باز کند و توجه افکار عمومی جهانی را به خود جلب کند.
میدان پارس جنوبی (برای ایران) و گنبد شمالی (برای قطری ها) میان دو کشور مشترک است، طبیعی است که این کشور حق استفاده از این میدان مشترک را دارند. مثلی زیبا در زبان فارسی وجود دارد که میگوید: «گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست...» اگر ایران در بهرهبرداری از منابع مشترک قصور دارد، تقصیری متوجه قطر نیست.
ایران میبایست برای بهبود اقتصاد خود مساله تحریمها را حل و فصل میکرد، اما این کار را نکرد. نه فقط متوجه اهمیت برجام نیستیم، بلکه از روابط اقتصادی و ارتباطی با چین و روسیه هم غافلیم.
ایران میتوانست برجام را حل و فصل کرده و زمینه مشارکت شرکتهای غربی را برای سرمایهگذاری در ایران فراهم کند. حتی اگر برجام به تاخیر افتاده بود، حداقل میشد از ظرفیت کشورهای شرقی مثل روسیه و چین استفاده میکرد که این گونه نشد. اما ایران از این فرصتها استفاده نکرد، ضمن اینکه چینیها هم حاضر به سرمایهگذاری در ایران به دلیل تحریمها و مشکل FATF و... نیستند. در ایران اما بسیاری از زمستان سرد اروپا سخن گفتند و تصور کردند که غربیها برای استفاده از گاز ایران التماس خواهند کرد. این تحلیلهای اشتباه کار را به جایی رسانده که قطر فقط از یک میدان مشترک با ایران دهها میلیارد دلار درآمد دارد، اما ایران در این معادلات غایب است. مهمترین و واجبترین پروژه برای ایران، پروژه «الانجی» است. ایران اما در حالی این ضرورت را به تاخیر میافکند در حالی که امریکاییها بیش از یک قرن است از گاز الانجی استاده میکنند. ما باید این گاز را استحصال کرده و تبدیل به الانجی کنیم و به اقصی نقاط دنیا صادر کنیم. در کنار این موارد ایران باید خطوط لوله گاز خود را در مناطق مختلف تقویت کند تا به مرکز صادرات گاز در منطقه بدل شود. اگر قرار است یک زمستان دیگر، ایران نگران کمبود گاز داخلی و صادراتیاش باشد، زمستان 1401 باید آخرین زمستان باشد. باید توجه داشت، الانجی مقاصد صادراتی فراوانی دارد و ایران با زیرسازی صنایعش میتواند از این ظرفیت استفاده کند. گاز وقتی 160 درجه تبخیر و سپس سرد میشود، به مایع تبدیل و با کانتینر میتوان آن را به هر نقطه جهان صادر کرد. ایران میتواند کشتیهای صادراتی ویژه گاز داشته باشد و گاز خود را از طریق کشتی به اقصی نقاط دنیا صادر کند. جهان آینده، جهان گاز است و ایران باید بتواند از این ظرفیت به نحو احسن استفاده کند. اینکه ایرانیان این روزها در فضای مجازی و رسانهها در خصوص قرارداد قطر با شرکت چینی صحبت میکنند، برآمده از این واقعیت است کشور خود را دوست دارند و نمیخواهند از رقبای منطقهای خود عقب بمانند. سیاستگذاران ایرانی هم باید بدانند، عرصه رویارویی امروز کشورها، عرصه اقتصاد است و کشورها در این حوزه قدرت خود را به رخ میکشند. ایران همان طور که در عرصههای نظامی، فرهنگی، تمدنی و... به دنبال بهبود وضعیت است، باید در بخشهای اقتصادی هم قدرت و توان خود را ارتقا بدهد. این ارتقا از طریق سرمایهگذاریهای مشترک با شرکتهای دارای فناوری جهانی صورت میگیرد. بنابراین حل مشکل برجام برای ایران و اقتصاد ایران یک ضرورت غیرقابل انکار است که نباید آن را به تاخیر انداخت.