اقتصاد و اصلاحات ساختاری
خسرو فروغان گرانسایه
یکی از اصلیترین موضوعاتی که ما باید به آن توجه ویژه کنیم، نحوه برنامهریزی درباره اقتصاد کشور در حوزههای مختلف و چگونگی ارزیابی از واقعیتهاست. به نظر میرسد این رویکرد که مثلا با تفکیک وزارت صمت و تاسیس دوباره وزارت بازرگانی، میتوان مشکلات را حل کرد، شناخت دقیقی از واقعیتها ندارد. با وجود تمام وعدهها و شعارها، هنوز بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران مستقیما در اختیار دولت و شرکتهای دولتی است و از پتروشیمیها گرفته تا سطوح پایینتر مانند خودروسازیها را دولت اداره میکند. بخش دیگری از اقتصاد در اختیار نهادها یا شرکتهای حاکمیتی یا خصولتی است و بخش دیگری را نیز مانند هلدینگ شستا، هرچند روی کاغذ خصوصیسازی کردهاند اما همچنان به شکل دولتی اداره میشوند. سهم بخش خصوصی واقعی در اقتصاد ایران تنها حدود ۱۰ درصد است. این در حالی است که از نظر اشتغال و گستردگی حضور بالاترین سهم در اختیار بخش خصوصی است. ما سه میلیون واحد صنفی فعال داریم و اگر خانواده این افراد و کارکنان و کارگران فعال در آنها را لحاظ کنیم جمعیتی نزدیک به ۱۸ میلیون نفر را شامل میشود و این در حالی است که سهم این بخش از اقتصاد بسیار محدود مانده است. این در حالی است که بخش خصوصی تمام تعهدات خود مانند مالیات را پرداخت میکند و شرایطی شفاف دارد اما این شرایط لزوما برای شرکتهای دولتی و خصولتی لزوما تکرار نمیشود. از این رو اگر ما بخواهیم از این شرایط خارج شویم، باید تغییراتی اساسی در این بخشها اعمال کنیم. اینکه ما در سالهای گذشته به یاد نیاوریم که کدام مشکل برای بلندمدت و اساسی حل شده، کدام شاخصهای اقتصادی به ثبات رسیده و بهبود پیدا کردهاند و حضور ما در کدام بازار بینالمللی تضمین شده و ادامه پیدا کرده، یعنی ما برخی از مسائل را به درستی مدیریت نکردهایم و همین موضوع شرایط را برای ما سخت کرده است. تا زمانی که این اصلاحات ساختاری انجام نشود، نمیتوان انتظار داشت که در یک وزارتخانه یا به دست یک وزیر اتفاق بزرگی رخ دهد و این جابهجاییها کارساز نیست.
4) بنابراین ما برای تولید، برای رفاه، برای صادرات، برای تولید ثروت و برای تمدنسازی به آب نیاز داریم. نیازی که با توجه به قرار گرفتن ایران در منطقهای خشک به گزارهای اساسی بدل شده است. اما متاسفانه برای رفع این مشکل برنامهریزی درستی صورت نگرفته است. در حوزههای صنعتی، ما آب ارزشمند را هدر میدهیم و آن را صرف تولید محصولاتی میکنیم که به راحتی میشد، آنها را در سایر استانها و مناطق به دست آورد. هم در حوزه صنعت، هم در بخش کشارزی و هم در بخش صادرات نگاه راهبردی به مساله آب در ایران وجود نداشته است. این روند باید تغییر کند تا فرهنگ و تمدن ایرانی در چشمانداز پیش روی تاریخ همچنان استمرار داشته باشد.