درس مهم تحریم روسیه برای ایران
تعادل|
پس از اعمال تحریمها علیه روسیه، ارزش روبل کاهش پیدا کرد که با اقداماتی نظیر کنترل حساب سرمایه، افزایش نرخ بهره، الزام خرید روبلی گاز روسیه و افزایش ورودی ارزهای نفتی به بازار ارز همراه شد. کاهش نرخ ارز در روسیه، این پرسش را مطرح میکند که چه تفاوتهایی در وضعیت اقتصادی و سیاستهای ارزی باعث شده تا برخلاف تجربه ایران در سال 1397 اقدامات روسیه موفق ظاهر شود. به لحاظ متغیرهای بنیادین اقتصادی مانند رشد نقدینگی، تولید، تورم و ... اقتصاد روسیه شرایط کاملا متفاوتی نسبت به اقتصاد ایران داشته و بر خلاف روسیه، شرایط اقتصادی در ایران پشتیبانیکننده افزایش نرخ ارز بود. از طرفی، در یک تغییر رویکرد اساسی در سال 2017 سیاستگذار روسی برای جلوگیری از تکرار نوسانات ارزی و پیشبینی پذیر کردن اقتصاد، ورودی ارزهای نفتی به بازار ارز را در مقدار حداقلی سال 2016 (قیمت نفت 40دلاری) تثبیت کرد تا از گره زدن نرخ اسمی ارز به درآمد نفت جلوگیری شود. به عنوان مهمترین درس آموخته، دلالت مهم این اصلاح سیاست برای ایران، آن است که در صورت افزایش ارزش صادرات نفتی نباید دچار اشتباهات گذشته شد و افزایش منابع ارزی را صرف کاهش نرخ حقیقی ارز، جذابیت واردات و در معرض جهش قرار دادن نرخ ارز کرد. مرور تجربه روسیه درس مهمی برای اقتصاد ایران دارد و آن اینکه برای در امان ماندن از اثر تحریمی مشابه سال 1397 بر نظام ارزی، لازم است تا سیاست تثبیت نرخ حقیقی ارز جایگزین تثبیت نرخ اسمی ارز شود. این امر مستلزم این است که ورودی ارزهای نفتی به اقتصاد ایران (از طریق بودجه عمومی، تبصره «14» بودجه، فروش ذخایر بانک مرکزی، تبدیل منابع صندوق توســعه ملی به ریال و نظایــر آن) به میزان مقادیر صادرات نفتی سالهای تحریم (حدود 30 تا 40 میلیارد دلار به ارز ثابت سال 1400) تثبیت شود و ارزهای مازاد بر آن تبدیل به ذخایر خارجی یا افزایش دارایی صندوق توسعه ملی گردد.
اقدامات ضد تحریمی روسیه
پس از وقوع جنگ بین روسیه و اوکراین و اعمال انواع تحریمها علیه روسیه، ارزش روبل بهشدت کاهش پیدا کرد که با اقدامهایی نظیر کنترل حساب سرمایه، افزایش نرخ بهره، الزام خرید گاز طبیعی روسیه به روبل و افزایش ورودی ارزهای نفتی به بازار ارز روسیه، از سوی سیاستگذاران روسی همراه شد.
بازگشت ارزش روبل به مقادیر قبل از آغاز جنگ و حتی رسیدن به ارزش بالاتر از آن، پرسشهای بسیاری در خصوص اثرگذاری اقدامهای روسیه و سیاستهای ارزی این کشور مطرح کرده است. پرسشهایی نظیر اینکه چگونه اقدامات روسیه موجب ثبات و بلکه کاهش نرخ ارز شد؟ چه تفاوتهای اقتصادی بین ایران و روسیه موجب شده تا تاب آوری ارزش پول ملی در روسیه بیشتر باشد؟ چه تفاوتی بین سیاستهای ارزی روسیه و ایران موجب دو نتیجه متضاد در تجربه تحریم دو کشور شده است؟
بررسی تجربه روسیه در حوزه سیاستهای ارزی میتواند درس آموختههای ارزشمندی برای اقتصاد ایران داشته باشد. به همین منظور، گزارش حاضر به مطالعه شرایط اقتصادی و سیاستهای ارزی روسیه و اثر آنها بر عدم کاهش ارزش اسمی روبل میپردازد.
بررسیهای گزارش بیانگر آن است که دلایل موفقیت اقدامهای سیاستگذار روسی در کنترل ارزش روبل و نوسانات آن را باید در تفاوت شرایط اقتصادی ایران و روسیه و بالاخص تفاوت در سیاستهای ارزی روسیه از سال 2017 جستوجو کرد.
به لحاظ متغیرهای بنیادین اقتصادی مانند رشد نقدینگی، تولید، سرمایهگذاری، تورم، صادرات نفتی، ذخایر ارزی، اقتصاد روسیه شرایط کاملاً متفاوتی نسبت به اقتصاد ایران داشته و باید نقش کلیدی برای اصلاح اساسی در سیاستهای ارزی روسیه در تاب آوری اقتصاد روسیه قائل شد.
سیاستگذاران اقتصادی روسیه در راستای اصلاح اساسی در حوزه سیاستهای ارزی و برای جلوگیری از تکرار نوسانات ارزی و پیش بینی پذیر کردن اقتصاد از سال 2017، ورودی ارزهای نفتی به بازار ارز را در مقدار حداقلی تثبیت کردند تا از گره زدن نرخ اسمی ارز به درآمد نفت جلوگیری شود. به نوعی تثبیت ورودی ارزهای نفتی در مقدار حداقلی این تضمین را به اقتصاد روسیه داد که کاهش صادرات نفتی (به هر دلیلی) موجب نااطمینانی در نرخ ارز نشود. روسیه با افزایش قیمت نفت در سال 2017، از تکرار اشتباه خود مبنی بر افزایش عرضه ارزهای نفتی در بازار ارز و کاهش نرخ حقیقی ارز و در معرض جهش قرار دادن آن پیشگیری کرد و به جای آنکه افزایش صادرات نفتی خود را تبدیل به کاهش نرخ حقیقی ارز و افزایش واردات کند، آن افزایش منابع ارزی را به افزایش ذخایر خارجی اختصاص داد. بدین صورت که از سال 2017 با خرید ارزهای نفتی توسط وزارت اقتصاد (با عاملیت بانک مرکزی روسیه) از کاهش نرخ حقیقی ارز جلوگیری میکرد. با آغاز جنگ و توقف اجرای این سیاست و افزایش ورودی ارزهای نفتی به بازار ارز روسیه، شاهد کاهش نرخ ارز به میزان کمتر از زمان آغاز جنگ هستیم.
مهمترین درس: اصلاح سیاست ارزی روسیه
مهمترین درس آموخته ایران از تجربه روسیه را میتوان اصلاح سیاست ارزی سال 2017 روسیه دانست. دلالت مهم این درس آموخته آن است که در صورت افزایش ارزش صادرات نفتی نباید دچار اشتباههای گذشته شد و افزایش منابع ارزی را صرف کاهش نرخ حقیقی ارز و جذابیت واردات (رسمی و غیررسمی) کرد. پیش رو بودن تدوین قانون برنامه توسعه هفتم هم فرصت مناسبی برای اعمال اصلاحات اساسی در سیاستهای ارزی است و میتواند نقطه تحول آفرین در افزایش مقاومت اقتصادی ایران در برابر تهدیدهای آتی باشد.
یکی از موضوعهای دیگری که در خصوص تجربه روسیه و استفاده از آن برای ایران وجود دارد، تفاوت ماهوی سیاست الزام به پرداخت ارزش گاز صادراتی روسیه به اروپا به روبل و موضوع صادرات ریالی مطرح در ایران است. اولاً باید دقت کرد که روسیه صادرات با روبل را نه برای همه کالاهای صادراتی، بلکه صرفاً برای صادرات گاز و فقط برای مشتریان اروپایی الزام کرده است که وابستگی بالا و غیرقابل جایگزینی به گاز روسیه دارند.
ثانیاً سیاست روسیه به معنای اطمینان از بازگشت 100 درصد ارز حاصل از صادرات است در حالی که در مدل مطرح در ایران بهطور کلی بازگشت ارز حاصل از صادرات به چرخه اقتصادی کشور نفی میشود، بدین صورت که صادرکننده (یا واردکننده خارجی) ارز را در بازار غیررسمی داخل یا خارج کشور به متقاضیان غیرمجاز با مصرف قاچاق یا خروج سرمایه یا نظایر آن واگذار میکند و در مقابل آن ریال دریافت میکند.
از این رو با این توضیح صادرات ریالی مطرح در ایران هیچ ارتباطی با تجربه روسیه درخصوص سیاست الزام به پرداخت ارزش گاز صادراتی به روبل ندارد و برخلاف تأثیر مثبت این تجربه در اقتصاد روسیه، توصیه به صادرات ریالی را میتوان خطرناکترین و در عین حال غلطترین توصیه به مقام ارزی ایران تلقی کرد.
همچنین اثربخشی افزایش نرخ سود بانکی در ایران بر تراز پرداختها به دلایلی نظیر ریسک و موانع پیش روی ورود سرمایه، منفی بودن نرخ حقیقی سود بانکی در ایران (در مقایسه با مقدار مثبت بهره حقیقی در روسیه)، رکود ناشی از افزایش و مثبت شدن نرخ حقیقی سود بانکی و تشدید ناترازی بانکی در صورت افزایش نرخ سود (افزایش بیشتر هزینههای نظام بانکی نسبت به بازدهی دارایی ها)، قابل قیاس با اثربخشی این ابزار سیاستی در روسیه نیست.