فارین پالسی: چه شد که اعتراضات بیسابقه سیاسی چین را فرا گرفت؟
جائو تسیانگ دبیرکل دهههای پیش حزب کمونیست چین هشدار داده بود که «اصلاحات شامل اصلاح نظام اقتصادی و اصلاح نظام سیاسی است. این دو بر یکدیگر تأثیر میگذارند. اگر [اصلاحات سیاسی] خیلی عقب بماند، ادامه اصلاح نظام اقتصادی بسیار مشکل خواهد بود و تضادهای اجتماعی و سیاسی گوناگونی به وجود میآید.» جائو خواستار جدایی آشکار بین نقش و اختیارات حزب و دولت بود. همچنین خواستار استقلال بسیار بیشتر برای دادگاههای کشور؛ پایان دادن به عملکرد صرفاً تشریفاتی پارلمان؛ افزایش آزادی بیان و مطبوعات؛ و حتی نقش بزرگتری برای احزاب سیاسی بدیل کوچک و مجاز کشور، بود. هاوارد فرنچ استاد دانشگاه کلمبیا در «فارین پالسی» نوشت: دههها پیش، دانشمندان علوم سیاسی غربی شروع به طرح سوالی کردند که هرگز بهطور کامل پاسخ داده نشده، اما پاسخ به آن، هرگز با چنین فوریتی مواجه نبوده است. آنها خاطرنشان کردند که از زمان جنگ جهانی دوم، کشورهای بسیار کمی به صفوف کشورهای واقعاً ثروتمند جهان ملحق شدهاند و تقریباً همه کشورهایی که قبلاً دارای دموکراسی بودند یا در بحبوحه گذارهای سیاسی بودند که به حکومتهایی منجر میشد که به شهروندان امکان انتخاب رهبرانشان را میداد. سوالی که پاسخش را نمیدانستند این بود: آیا چین، بزرگترین کشور جهان و از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، قدرتمندترین و در مجموع، ثروتمندترین جامعه اقتدارگرا - میتواند خلاف این روند حرکت کند؟ در ادامه این مطلب آمده است: اگر نمیتوانست چنین کند، کارشناسان، میگفتند چین به دام «درآمد متوسط» افتاد است؛ تلهای تئوریک که در انتظار کشورهایی است که نتوانستند نظامهای سیاسی خود را لیبرال کنند. رییسجمهور چین یعنی شی جین پینگ به این چالش توجه داشته و حتی گاهی به توانایی کشورش نه تنها در شکستن این قالب از محدودیتهای فکری بلکه برای اثبات برتری نسخه خود از حکومت استبدادی افتخار کرده است. اکنون، پس از اینکه «شی» تغییراتی را در قوانین جانشینی رهبری چین ایجاد کرد تا بتواند مادامالعمر بر کشورش ریاست کند، بحرانی که ممکن است به عنوان آزمونی برای نظریه تله «درآمد متوسط»، تلقی شود، پیش روی اوست. به نظر میرسد که علت اصلی اعتراضات، آتشسوزی یک آپارتمان در شهر اورومچی در غرب چین بوده است که منجر به کشته شدن ۱۰ نفر شد. بر اساس گزارشها، بیش از سه ساعت طول کشید تا آتشنشانان، آتش را خاموش کنند. آتش سوزی که به گفته مقامات محلی به دلیل معیوب بودن سه راهی برق ایجاد شده است. این موضوع باعث شد بسیاری در رسانههای اجتماعی بگویند که اقدامات سختگیرانه مداوم در شهر برای قرنطینه کرونایی، ممکن است سرعت آتش نشان را با مشکل مواجه کرده باشد و مانع از تخلیه ساختمان توسط ساکنان شده باشد. مقامات چینی این موضوع را رد کرده و حتی گفتهاند که ساکنان آپارتمانها به دلیل کندی در فرار مقصر هستند. خبر تکاندهنده این حادثه، باعث به راه افتادن جدیترین اعتراضات سیاسی در چین از زمان بحران میدان «تیان آن من» در سال ۱۹۸۹ شده است. مردم چین در تعدادی از شهرها از جمله جایی که خود «شی» در آن تحصیل میکرد، در خیابانها ورقهای سفید را که نماد سانسو است در دست میگیرند و شعارهای غیرقابل تصوری مانند «استعفا بده، شی جینپینگ! استعفا بده، حزب کمونیست!» و «دیکتاتوری نمیخواهیم، [ما] دموکراسی میخواهیم!» سر میدهند. با این حال، به همان اندازه که برای بسیاری وسوسهانگیز خواهد بود، اشتباه است که این بحران را صرفاً نتیجه ماجرای ارومچی بدانیم. این چالش برای حزب کمونیست چین و دولت مدتی است که ایجاد شده است. کارزار غیرمعمول سختگیرانه و طولانی مدت این کشور برای مهار کرونا چندین ماه است که باعث نارضایتی عمیقی شده است و باعث شده که بسیاری از مردم چین نسبت به «شی»، که به نظر میرسد بیش از هر رهبر دیگری از زمان مائو، فکر و ذکرش کنترل مردم است، دلسرد شوند. در ماه سپتامبر نیز حادثهای اتفاق افتاد که در آن تصادف اتوبوسی که مردم را از شهر قرنطینه شده گوئیانگ به یک اردوگاه قرنطینه میبرد، منجر به کشته شدن ۲۷ نفر شد. پس از آن، پیامهایی از دوستانم در چین دریافت کردم مبنی بر تمایل به ترک این کشور. در ۱۳ اکتبر، در آستانه کنگره حزب کمونیست در پکن، جایی که شی عملاً تاجگذاری کرد - و در بحبوحه فضای امنیتی شدید، مردی بنرهای اعتراضی بزرگی را روی پل سیتونگ که از روی یک گذرگاه مرکزی اصلی میگذرد آویزان کرد و نه تنها سیاست کرونایی حکومت را محکوم کرد، بلکه دیکتاتوری، سانسور، کیش شخصیت و سرکوب حقوق بشر توسط «شی» را مورد نقد قرار داد. این فرد در نهایت دستگیر شد و بنا بر گزارشها از آن زمان تاکنون خبری از او دیده شنیده نشده است. سانسورچیان دولتی تلاشهای بسیاری برای حذف خبرهای اعتراض از صفحات وب و شبکههای اجتماعی انجام دادند، اما شدت علاقه افکار عمومی به این خبر، آنها را مغلوب کرد. اتفاق بسیار غیرعادی دیگر که در طول کنگره حزب رخ داد، خارج ساختن اجباری هو جینتائو، رهبر پیشین از سالن جلسه بود. هو به تازگی به سراغ پروندهای رفته بود که گمان میرود فهرست نهایی اعضای کمیته دایمی دفتر سیاسی بود که بالاترین قدرت در کشور پس از دبیرکل، در آن وجود دارد. یک نظریه این است که هو جینتائو گمان برده بود که شی به تعهدات خود در مورد اجازه تصدی کرسی در دفتر سیاسی را به افرادی غیر از نزدیکترین متحدان شخصی خود احترام نمیگذارد و شیوههای گذشته حکومت با خرد جمعی را از بین میبرد. در حالی که غیرممکن است که بدانیم دقیقاً چه اتفاقی افتاده است، بسیاری از مردم چین از این اتفاق شوکه شدند، گویی سرانجام متوجه شدهاند که کشور تا چه حد غرق سطح جدیدی از استبداد شدهاند. دوباره، بسیاری از دوستان در چین برای من پیام دادند و درباره آنچه شنیده بودم پرسیدند. اگرچه جزییات این رویدادهای اخیر منحصر به فرد است، اما شباهت زیادی به بحرانهای قبلی در کشور دارد. به عنوان مثال، بحران تیان آن من در سال ۱۹۸۹ را در نظر بگیرید. اگرچه دنگ شیائوپینگ، به عنوان رهبر اصلی، سرانجام فرمان سرکوب تظاهرکنندگان دانشجویی و کارگری را که میدان را پر کرده بودند را داد، اما بعداً بهطور خصوصی گفت که «بسیار بد» است که «سرنوشت یک کشور مبتنی بر اعتبار یک یا دو نفر باشد.» از زمان مائو، چین اینچنین تحت سلطه یک شخصیت واحد مانند «شی» نبود. بدتر اینکه در زمان شی جینپینگ، در هر بحرانی، چه اقتصادی، مانند کاهش رشد اقتصادی ناشی از کرونا یا حباب بازار ملک، و چه در حال حاضر سیاسی، به جای اصلاحات لیبرال که کشورش و طبقات متوسط به آن نیاز دارند و به آن امیدوارند، او در واکنش اقتدارگراتر شده است. این به طرز شومی بازتاب اظهارنظر معروف او در مورد پایان حکومت شوروی در زمان میخاییل گورباچف است که در آن، شی گفت که حاکمان کمونیست اتحاد جماهیر شوروی کنترل روانی خود را از دست دادند، به این معنی که نتوانستند در صورت لزوم مخالفان را بیرحمانه سرکوب کنند. هیچکس نمیداند در ذهن «شی» میگذرد، اما او مطمئناً از ماجرای جائو تسیانگ، سلف خود در دههها پیش به عنوان دبیرکل حزب کمونیست در جریان بحران تیانآنمن آگاه است. جائو تسیانگ هشدار داده بود که «اصلاحات شامل اصلاح نظام اقتصادی و اصلاح نظام سیاسی است. این دو بر یکدیگر تأثیر میگذارند. اگر [اصلاحات سیاسی] خیلی عقب بماند، ادامه اصلاح نظام اقتصادی بسیار مشکل خواهد بود و تضادهای اجتماعی و سیاسی گوناگونی به وجود میآید.» جائو خواستار جدایی آشکار بین نقش و اختیارات حزب و دولت بود. همچنین خواستار استقلال بسیار بیشتر برای دادگاههای کشور؛ پایان دادن به عملکرد صرفاً تشریفاتی پارلمان؛ افزایش آزادی بیان و مطبوعات؛ و حتی نقش بزرگتری برای احزاب سیاسی بدیل کوچک و مجاز کشور، بود. او و متحدانش استدلال میکردند که اگر به مردم آزادی بیان داده نشود، جامعه هیچ مسیری برای تخلیه درونیات خود نخواهد داشت و این عملاً بحرانهای انفجاری را در آینده تضمین میکند. به نظر میرسد شی هرگز به هیچ نوع تغییری که ممکن است قدرت حزب کمونیست را کاهش دهد فکر نکرده است، اما به نظر میرسد که حتی او میداند که در مقطعی سیستم سیاسی چین باید برای تداوم مدرنسازی و فرار از تله درآمد متوسط، خود را با شرایط جدید وفق دهد. مشکل او، مانند بسیاری از رهبران که قدرت عظیمی را در دستان خود متمرکز میکنند، این است که هیچ موقعی برای ایجاد تغییر جدی و اساسی، زمان خوبی به نظر نمیرسد. تفاوت بین شی و دنگ شیائوپینگ، که قبلاً از زمان مائو به عنوان قدرتمندترین فرمانروای کشور شناخته میشد، این است که دنگ شیائوپینگ همیشه مراقب بود که سیاستمداران برجسته و ماهر تصمیمگیریها و اجرای سیاستها را در پشت صحنه انجام دهد. در زمان شی، که به نظر میرسد خودش تماما بر هر کمیته مهم و منبعی از قدرت تسلط دارد، کسی جز خود رهبر چین تصمیمگیر نیست. وقتی بحران تیانآنمن رخ داد، دنگ میتوانست جائو را سرزنش کند - و این کار را هم کرد. با این حال، شی هیچ معاون یا جانشین خاصی برای خود تعیین نکرده و بنابراین هیچ کس دیگری را باقی نگذاشته که تقصیرها را به گردن او بیندازد. این شرایط، «شی» را در چنگال یک تله کاملا متفاوت قرار میدهد. اگر او به سربازان و پلیس خود دستور دهد که یک شهروند خسته عصر جدید را سرکوب کنند، اوضاع میتواند به سرعت خونآلود شود، مانند تیانآنمن - با عواقب سنگینی نه تنها برای رابطه او با مردمش، بلکه برای جایگاه چین در جهان. حتی ممکن است برخی از فرماندهان او از اجرای دستورات او امتناع کنند، حداقل ژنرال ژو کوین شیان در دوران تیان آن من. به هر شکلی، چین در حال حاضر در مقطع مهمی قرار گرفته است و باید مسیری را انتخاب کند
منبع: انتخاب