خطر تنوع نداشتن سبد تجاری کشور

۱۴۰۱/۰۹/۱۲ - ۰۲:۵۸:۳۴
کد خبر: ۱۹۴۹۴۸
خطر تنوع نداشتن 
سبد تجاری کشور

مجیدرضا حریری

آمارهایی که در حال حاضر در خصوص تراز تجاری اقتصاد ایران منتشر می‌شوند، تنها آمارهای صادرات غیرنفتی است. چون آمارهای نفتی کشور ارایه نمی‌شود، صحبت کردن درباره مثبت بودن یا منفی بودن تراز تجاری غیر حرفه‌ای است. قاعدتا با حجم فروش نفتی که برای ایران وجود دارد، بعید است تراز تجازی کشور منفی باشد. اخبار قوی و مستند از سازمان‌های بین‌المللی حوزه نفت و کشتیرانی (و همچنین منابع داخل ایران) حاکی از آن است که ایران بالای 800هزار بشکه نفت در هر روز می‌فروشد. اگر این پیش‌فرض‌ها را درباره فروش نفت در نظر بگیریم و نرخ نفت را نیز به صورت سالانه به‌طور متوسط 80دلار تخمین بزنیم، رقمی حول و حوش 22 الی 23 میلیارد دلار درآمد نفتی برای ایران ثبت می‌شود. اگر این عدد را به صادرات غیر نفتی اضافه کنیم، تراز تجاری کشور را مثبت می‌کند. اینجا البته عدم ارایه آمارهای شفاف در خصوص صادرات نفتی باعث اغتشاش آماری می‌شود. از سوی دیگر نباید فراموش کرد، بالای 70تا 80 درصد صادرات غیر نفتی ما، شامل فرآورده‌های نفتی، گاز، میعانات و پتروشیمی است. یعنی حتی صادرات غیر نفتی ما هم فرآورده‌های نفتی هستند. در حال حاضر هم ایران در 6قلم کالای صادراتی خود اصولا کالای غیرنفتی ندارد. در 10قلم کالای تجاری ایران، تنها فولادی‌ها هستند که غیرنفتی هستند و باقی محصولات تجاری ایران کاملا نفتی است. حتی فولاد هم از نظر من کالایی نفتی است، چرا که اگر یارانه‌های انرژی از صنعت فولاد برداشته شود و فولاد ایران با قیمت‌های جهانی انرژی تولید شود، قابلیت صادرات نخواهد داشت. بنابراین صرف مثبت یا منفی بودن تراز تجاری به تنها نه ارزش است و نه ضد ارزش تلقی می‌شود. مساله مهم این است که آیا صادرات ایران نسبت به سال‌های گذشته رشد داشته است یا نزول؟ آمار گمرک نشان می‌دهد که رشدی در کار نیست. صادرات ایران نسبت به واردات کشور، یک‌سوم است. یعنی اگر 1000دلار صادر می‌کنیم، با آن می‌توانیم، 250دلار کالا وارد کنیم. صادرات ایران رشدی نداشته است. آمارها نشان می‌دهد، صادرات غیر نفتی ایران از نظر وزنی به نسبت مدت مشابه سال قبل بیش از 16درصد کاهش داشته است. 

به همان دلیل که واردات ایران 5درصد کاهش پیدا کرده، ارزش آن حدود 17درصد به نسبت سال‌های قبل بیشتر شده است. بنابراین نباید به این ‌آمارها تکیه و از دل آن سیاست‌گذاری‌های تجاری استخراج کرد. البته همه‌چیز منفی نیست؛ یک‌سری اقدامات هم در دولت سیزدهم انجام می‌شود که مثبت است. در واقع دولت نگاهی به بازارهای همسایگان دارد که عدد تجاری آنها زیاد نیست، اما در کنار هم یک رقم قابل توجه را تشکیل می‌دهند. کشورهایی چون آسیای میانه، اوراسیا، پاکستان و... از جمله این بازارها هستند. در کنار این کشورها کشورهای امریکای لاتین و آفریقایی نیز هستند. این تصمیمات آغاز شده است و بدون هیچ جهت‌گیری خاصی فی‌نفسه این حرکات تجاری را می‌توان مثبت دانست. اما اینکه آیا نتایج این برنامه‌ها در آمار تجاری کشور نمود داشته باشد؟ پاسخ منفی است و هنوز زود است برای این ارزیابی‌ها . باید بدانیم بازارهایی که کمتر از یک سال است به آنها توجه شده است، قرار نیست به سرعت در آمارهای تجاری ایران تاثیرگذار باشند.اما جهت‌گیری، مثبت است و به زودی اثرات نمایان و به دایره بازارهای سنتی ایران افزوده می‌شوند. این تصمیم، علی‌رغم اینکه از منظر صادراتی مهم است، از منظر دیگری نیز دارای اهمیت است. آن اینکه ایران از این طریق تنوع بیشتری به سبد تجاری خودش خواهد داد. آمارها نشان می‌دهد؛ حدود 75درصد تجارت خارجی ایران با 5کشور چین، امارات، عراق، ترکیه و افغانستان صورت می‌گیرد. این محدودیت برای کشوری که مقاصد صادراتی و مبادی تجاری‌اش تنوع ندارد، خطرناک است. هر کدام از این کشورها وقتی سهم بیشتری از تجارت ایران را به خود اختصاص داده و انحصار پیدا کنند، خطرآفرین می‌شوند. با هر کدام از این کشورها که حجم بالای 15 درصد تجارت ایران را در دست دارند چنانچه به هر دلیلی از جمله مشکلات سیاسی دچار مشکل شویم، کلیت اقتصادمان لطمه می‌خورد. به نظرم، تنوع بازارها چه برای واردات وچه برای صادرات مهم است. در شرایطی که ایران تحریم است و با اروپا و امریکا نمی‌تواند کار کند باید در سایر نقاط جهان از جمله آسیای جنوب شرقی، جنوب آسیا، آسیای میانه، آفریقا و امریکای لاتین بیشتر فکر کرده و بیشتر کار کند.