این برای همه بهتر است!

۱۴۰۱/۰۹/۱۴ - ۰۱:۱۹:۲۸
کد خبر: ۱۹۵۰۰۶
این برای همه بهتر است!

حسین حقگو 

«مهاجرت حدود دو میلیون و 800 هزار نفر یعنی 3.3 درصد از جمعیت کشور و مهاجرت 37 درصدی رتبه‌های برتر کنکور و المپیادی‌ها ی ا مهاجرت 160 هزار متخصص قلب و 30 هزار کادر درمان و...» بخشی از اخبار بسیار تلخ و هولناکی است که این روزها حتی در درون حلقه‌های قدرت و رسانه‌های طرفدار دولت (روزنامه جوان - 12/9/1401) به آنها اذعان و منتشر می‌شوند. 

هر چند تعدادی از این ارقام نمی‌تواند صحیح باشد (مهاجرت دو میلیون و 800 هزار نفر و مهاجرت 37 درصدی رتبه‌های برتر) اما واقعیت داشتن حتی کسری از این اعداد و ارقام نیز بس دردناک است. راهکارهایی که اما از سوی دستگاه سیاستگذار پیشنهاد و در پیش گرفته می‌شود بسی تلخ‌تر و نگرانی‌زا‌تر است و به نوعی پاک کردن صورت مساله. طرح ممنوعیت خروج 10 ساله برای دانشجویان معترض، افزایش چند برابری هزینه آزاد‌سازی مدرک تحصیلی در مقاطع مختلف (طبق ابلاغیه سازمان امور دانشجویان، هزینه آزادسازی مدرک در گروه علوم انسانی برای هر ترم، در مقطع کارشناسی و کاردانی ۵ میلیون و ۹۷۴ هزار و ۳۶۰ تومان، آزادسازی مدرک در مقطع کارشناسی ارشد برای هر ترم، ۱۰ میلیون و ۶۸۰ هزار و ۶۴۰ تومان و در مقطع دکترای تخصصی ۱۷ میلیون و ۴۷۱ هزار و ۶۰۰ تومان و... - رسانه ها- 13/9) و احتمال مسدود شدن سایت کاریابی وزارت کار برای اخذ تایید عدم کاریابی و آزادسازی مدرک دانشجویان و...

مجمع جهانی اقتصاد در گزارش اخیر خود درباره سرمایه انسانی، نیروی انسانی خلاق و مولد را بیش از هر عامل دیگری سبب موفقیت کشورها در بلندمدت و برتری آنها نسبت به یکدیگر عنوان می‌کند. طبق نظر این نهاد معتبر بین‌المللی، نیروی انسانی آن هم نیروی جوان تحصیلکرده، منبع تحولات خلاقانه و موتور محرکه هر جامعه‌ای به سمت پیشرفت و توسعه و دستیابی به رشدی پایدار و باثبات است. 

مولفه جمعیت جوان تحصیلکرده، از مهم‌ترین مزیت‌های کشورمان است. چنانکه 64 درصد جمعیت کشور در گستره سنی 15 تا 29 سال و به عنوان جمعیت فعال قراردارند. مزیت و فرصتی که متاسفانه با برخورد غلط و بی‌توجهی به نیازها و خواست‌های این مجموعه اعم از: حق برخورداری از امکان کار و اشتغال سالم، فضای قابل محاسبه و باثبات اقتصادی، تعاملات و ارتباطات جهانی و حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی و... تبدیل به تهدید شده است. چنان‌که حدود 23 درصد جوانان بین سنین 15 تا 29 سال کشور بیکارند و سهم فارغ‌التحصیلان دانشگاهی از رقم حدود 9.5 درصدی بیکاری حدود 40 درصد است (حدود یک میلیون نفر فارغ‌التحصیلان دانشگاهی کشور بیکارند!) همچنین باید به کاهش یک و نیم میلیون نفری جمعیت دانشجویان کشور طی حدود 6 سال اخیر اشاره کرد (از 4 میلیون 800 هزار نفر در سال 1394 به 3 میلیون و 200 هزار نفر در سال 1400) که گویای کم‌ثمر بودن تحصیل و کسب آموزش است. اکنون نظام تصمیم‌گیری کشور باید تکلیف خود را با این نیرو و مزیت حیاتی روشن کند: «یا نظام تصمیم‌گیری ما این موضوع را درک می‌کند یا درک نکرده، کلیشه‌ای برخورد می‌کند. ممکن است البته به نتیجه هم برسد ولی نتیجه کوتاه‌مدت خواهد بود. ما در نقطه‌ای قرار گرفته‌ایم که تکلیف قیمتی‌ترین سرمایه ما در آن روشن خواهد شد» (دکتر مسعود نیلی - /9/1401) 

متاسفانه نحوه برخورد نظام حکمرانی با این واقعیت مهم و بی‌توجهی به آن تاکنون کار را به جای کشانده است که این نیروی جوان مستعد بین گزینه‌های مهاجرت به خارج، سرخوردگی و افسردگی و ناامیدی و اعتراض راه دیگری در پیش ندارد. 

 این در حالی است که اگر صدای این جوانان و تحصیلکردگان صاحبان دانش و مهارت شنیده شود و امکان مشارکت و کنش اجتماعی آنان از طریق ساز و کار‌ها و نهادهای مدنی، صنفی و سیاسی فراهم و به رسمیت شناخته شود و به ‌جای راهکارها و برخوردهای سلبی و گذشته‌گرا، رو به آینده داشته و قدر این سرمایه‌های ذی‌قیمت دانسته شود، ماجرا می‌تواند به گونه‌ای دیگر رقم بخورد و همان شود که این ملت و سرزمین شایستگی و استحقاق آن را دارند. صدای این نسل را باید شنید؛ این برای همه بهتر است!