کوپن و ایده معیشت حداقلی به جای رفاه
علی قنبری
موضوع بازگشت به عصر کوپونیسم این روزها در فضای اقتصادی کشور، بازخوردهای فراوانی داشته است. دیروز هم معاون اقتصادی رییسجمهوری، رسما در خصوص اجرای این ایده صحبت کرد و در عین حال نیز گفت که در صورت اجرای این ایده مردم مطمئن باشند که نه قیمتها بالا میرود و نه مالیاتها افزایش پیدا میکند. بهطور طبیعی هر زمان که مسوولی تحقق امری را تکذیب کرده و اعلام میکند، « قیمتها بالا نمیرود»، تن و بدن مردم و کارشناسان میلرزد، چرا که تجربههای قبلی ثابت کرده، هر زمان مسوولی امری را تکذیب کند، یعنی باید منتظر اجرای آن باشیم. بهطور کلی معتقدم بازگشت به عصر کوپنیسم از هر نوع آن، نوعی بازگشت به گذشته و عقبگرد است. در زمان جنگ 8ساله ایران و عراق که بلافاصله پس از انقلاب به وقوع پیوسته بود، مردم آگاه بودند که انقلاب تازه به ثمر نشسته است، به مدیران کشور اعتماد داشتند، بنابراین پذیرفتند که با کمبودها بسازند و کاستیها را تحمل کنند تا آیندهای بهتر همراه با توسعه در کشورمان شکل بگیرد. بر این اساس بود که مردم قبول کردند، ساعتها پشت صفهای طویل دریافت کوپن بایستند و معیشت خود را اینگونه تامین کنند. ضمن اینکه در دهه 60 دولتی روی کار بود که زندگی مدیرانش فاصله چندان زیادی با زندگی مردمش نداشت و از فسادها و اختلاسها و رانتهای فراوان هنوز خبری نبود. اما امروز ما در عصر ارتباطات زندگی میکنیم. جوانان و نوجوانان دهه نودی، هشتادی، هفتادی و... زندگی مردم دیگر نقاط جهان را از دریچه گوشیهای همراهشان بهطور مستقیم میبینند. جوانان ایرانی و خانوادههایشان میبینند که مردم در کشورهایی چون امارات، عربستان، ترکیه، قطر و... چگونه زندگی میکنند، چه رفاهی داشته و چه چشماندازی برای فردا دارند. جوانان این روزها میبینند که قطر یک کشور کوچک حاشیه خلیج فارس که شاید مساحتش اندازه یک شهر کوچک ایران هم نباشد، میزبان جام جهانی است و از همه دنیا برای شرکت در جشنواره جام جهانی فوتبال راهی این کشور شدهاند. قطر یکی از پیشرفتهترین خطوط حمل و نقل هوایی را دارد و مردمش در رفاه و آسایش به سر میبرند. اما چند صد کیلومتر این سوتر، کشوری مانند ایران قرار دارد که ثروتش به مراتب از قطر بیشتر است، نیروی انسانی بیشتر، با سوادتر، فعالتر، جوانتر و کاراتر دارد، معادن فراوان، نفت و گاز و انرژی بسیار، ظرفیتهای گردشگری فوقالعاده، موقعیت استراتژیک و... دارد، اما مردمش به جای رفاه و آسایش با گرانیهای فزاینده و تحریمهای عمیق روبهرو هستند و راهبرد مسوولان این کشور به جای حل مشکل تحریمها، استفاده از ظرفیتهای اقتصادی و راهبردی کشور و اجرای الگوی توسعه ایرانی، این است که کوپن را احیا کنند. خاطرم هست در زمان مجلس ششم که اصلاحطلبان سکان هدایت مجلس و دولت را به دست داشتند، سند چشمانداز 20ساله کشور را تدوین کردند. در این سند با توجه به ظرفیتهای کشور پیشبینی میشد که ایران در سال 1404 بالاترین درآمد سرانه، رشد اقتصادی، دورنمای پیشرفت و در کل اوضاع اقتصادی مساعد را داشته باشد. نمایندگان مجلس ششم به دنبال آن بودند که مقوله «رفاه» را به عنوان اصل اساسی برنامهریزیها، محقق کنند. اما اشتباهات راهبردی که طی سالهای 84 تا 92 در پهنه سیاسی و مدیریتی کشور صورت گرفت، هر سال ایران را از اهداف پیشبینیشدهاش دور کرد. کار به جایی رسید که در سالهای پایانی دهه 80 خورشیدی و ابتدای دهه 90، ایران ذیل شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار گرفت. کیک اقتصاد ایران کوچک شد. قدرت خرید مردم کاهش یافت، تورم بالا نهادینه شد و نرخ ارز از حدود هزار تومان در پایان سال 84 به چند صد برابر در پایان سال92 رسید. در دولتهای نهم و دهم بود که ایده «رفاه» مردم جای خود را به تامین حداقلی «معیشت» داد. از این منظر دولت سیزدهم هم شباهتهای فراوانی با دولتهای نهم و دهم دارد. در این دولت ارادهای برای پایان دادن به تحریمها وجود ندارد و دولت پس از افزایش یارانه نقدی برای همه به دنبال بازگشت ایده کوپن است. ایدهای که البته برای برخی افراد و جریانات سودهای کلانی به بار میآورد. زمینه تشکیل بازارهای سیاه را فراهم میکند و رانتهای انبوه شکل میدهد. در این میان اما سفرههای مردم همچنان ملتهب خواهد بود و چشمهایشان نگران....