حمله انتحاری علیه محیط زیست ایران
حسین آخانی
جامعه محیط زیستی کشور این روزها لباس سیاه به تن کرده است و در سوگ همه مصائبی نشسته است که در کمین است. به این دلیل که علیرغم وجود اسناد و مدارک محکم و با وجود اینکه سازمانهای مسوول یعنی مجلس، سازمان محیطزیست و... همه در جریان خطرات آبگیری سد چمشیر هستند و تلاشهای زیادی کردهاند تا وزارت نیرو را از این اقدام منصرف کنند، اما این تلاشها منجر به نتیجه نشده است و به زودی این آبگیری در غفلت رسانهها انجام میشود. متاسفانه به نظر میرسد، مافیای سدسازی در ایران به اندازهای قوی است که هیچ نقدی بر آن کارساز نیست، سوداگرانی که نه منافع ملی برایشان مهم است، نه سرنوشت این کشور، نه قانون و نه حتی تاریخ برای آنان اهمیتی دارد. ایران قبلا تجربه سد گتوند، آسیبها و خطراتش را دیده است و مصایب یک چنین تصمیماتی را از سر گذرانده است، هزینههای هنگفتش را پرداخته و همچنان نیز میپردازد، بنابراین همگی انتظار داشتیم که رخداد تلخ گتوند، اینبار با آبگیری سد چمشیر تکرار نشود، اما شوربختانه این اتفاق در حال وقوع است. بر اساس اطلاعات من یک هفته دیگر یعنی حداکثر تا 24آذرماه این سد آبگیری میشود.درباره خطرات این سد زیاد صحبت شده اما در یک کلام باید بگویم که خطرات این سد به مراتب از سد گتوند بیشتر است. این صحبت من به تنهایی نیست و بسیاری از دوستان متخصص نیز این نظر را دارند. طی بررسیهای دقیق علمی، گفتوگو با متخصصان، مشاهدات خودم و اندازهگیریهای مستند، این سد یک نوع حمله انتحاری علیه بخش مهمی از فضای زیست محیطی کشورمان است. در این میان برخی به این نکته اشاره میکنند، دلیل آبگیری این سد برخی پروژههای اقتصادی بزرگ است. من یک دانشگاهی و زیستشناس هستم. عمرم را صرف تحقیق و مطالعه این سرزمین کردهام. من ارتباطی با روابط پیچیده سیاست و اقتصاد و زد و بندهای مالی ندارم، اما آنچه در زمینه آلودگی هوا، ریزگردها، عدم توسعهیافتگی، مشکل بهداشت و درمان، فقر عمومی، آموزش و... قابل مشاهده است، همگی زاییده آلودگیها و فسادهایی است که در اثر این زد و بندهای پشت پرده شکل گرفته است. برخی افراد و جریانات، پشت پرده سودهای کلانی به قیمت از میان رفتن سرمایهها و ظرفیتهای عظیم کشور به جیب میزنند و هزینه آن را مردم و اکوسیستم و تاریخ کشور میپردازد. باید بدانیم، رودخانه زهره یکشبه به وجود نیامده که با بستن یک دریچه سد این رودخانه تاریخی اعدام شود. این رودخانه تاریخی به امتداد تاریخ طبیعی ایران، سابقه دارد. اگر قرار باشد این اکوسیستم حساس با بیتدبیری خفه شود، به 240کیلومتر امتداد این رودخانه ضربه مرگآور وارد کردهایم.
این رودخانه خدمات اقتصادی و اجتماعی فراوانی دارد و مردم ساکن در امتداد این رودخانه بر اساس حجم شوری و واقعیتهای این رودخانه هستی خود را تنظیم میکنند. اگر مسوولان ایرانی دانسته بر روی یک رودخانه شور سد میزنند در حالی که میدانند 2400میکرو زیمنس شوری دارد و میدانند که این شوری مشابه سد کوثر در نزدیکی چمشیر اثبات شده است، به معنای خیانت است. یعنی آب زهره به نسبت سد کوثر بیش از 3برابر شور شده است. این اعداد و ارقام را شخصا از دل اندازهگیریهای میدانی استخراج کردهام و همگی مستند هستند. سد چمشیر پس از آبگیری با ایسی 2500 در خوشبینانهترین حالت پس از آبگیری به بالای 5هزار میکرو زیمنس میرسد. با یک چنین حد شوری آیا مسوولان دولتی میدانند که چه مصایبی در این منطقه شکل میگیرد؟ میدانند که چه بر سر فردای این بخش از کشور میآید. مگر فراموش کردهاند که سد گتوند باعث خشکی هزاران هزار نخل در استان خوزستان شد و معیشت مردم را از میان برد؟ تحلیل ما این است که این تصمیم یک اتفاق غمانگیز است و همانطور که در ابتدای یادداشت اشاره کردم، به جز پوشیدن لباس سیاه برای این نوع تصمیمات کار دیگری نمیتوان کرد. مگر اینکه مسوولان از خواب بیدار شوند و جلوی این اقدام انتحاری علیه محیط زیست کشور را بگیرند. در غیر این صورت مشکلی به مراتب بیشتر از مشکل سد گتوند در انتظار کشورمان خواهد بود و تبعاتی مخربتر گریبانگیر محیط زیست کشور میشود.