کاری که تورم با ایرانیان میکند
محسن عباسی
تورم بالا با ایرانیان چه میکند؟ این پرسشی است که در این روزها که ناآرامی، عدم ثبات، خشم، نابرابری و...در جامعه مشاهده میشود، بیشتر از قبل مطرح است. صاحبنظران معتقدند تورم یک پدیده صرفا اقتصادی نیست و تبعات و اثرات اجتماعی و فرهنگی زیادی دارد. کلیتر که بنگریم در جوامع سرمایهداری، اقتصاد بر جامعه تسلط دارد و تعیینکننده روابط اجتماعی است. افراد بر اساس معیارهای اقتصادی به درجات مختلف تقسیم میشوند و رفتارهای اجتماعی و فرهنگیشان در طبقاتی که اقتصاد به آنها دیکته کرده رقم میخورد. در حالی که هدف میبایست تسلطِ اجتماع بر اقتصاد باشد. به همین خاطر است که محیط فرهنگی و اجتماعی افراد ضعیفِ اقتصادی با افرادِ بالادست، متفاوت است. بنابراین اقتصادِ ضعیف و اقتصاد تورمی مستقیما بر اجتماع و فرهنگ و انسانهایی که در آن زندگی میکنند تاثیر مخرب میگذارد. در اقتصاد تورمی بیشترین آسیب به دستمزدبگیران (کارگران و کارمندان) وارد میشود زیرا که غیر از دستمزد روزانه (کارگران) معمولا ثروت بالایی ندارند یا در حال پرداخت هزینههای شهرنشینی (کارمندان) و مشغول زندگی روزمره هستند. تورم ایران خصوصا در یکدهه اخیر باعث ایجاد نابرابری و نارضایتی در این دو قشر شده و باعث بر هم خوردن کنشهای اجتماعی، فرهنگی و اخیرا سیاسی شده است. برای کشور ما که از نظر سنی در پیک جوانی قرار دارد این حجم از سرخوردگی اقتصادی ناشی از تورم، تبعات اجتماعی زیادی داشته است. قبل از اینکه به بررسی آثار تورم بر زندگی اجتماعیمان بپردازم باید عنوان کنم که تورم ما یک تورم ساختاری است یعنی ناشی از ساختار سیاسی، فرهنگی حکومتی و اقتصادی است. تورمهای ساختاری معمولا به علت شرایط زیر اتفاق میافتد.
اول) نبود زیرساختها: در کشور ما سالهاست زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی بهروز نشده است. دوم) دولتی بودن بخش اقتصاد و تضعیف بخش خصوصی: دولت بزرگ باعث رشد هزینهها در همه ابعاد و رشد تورم میشود. سوم) کسری بودجه دولت: باعث اتخاذ سیاستهای تورمی و چاپ پول و ... میشود. چهارم) گسترش شهرنشینی، رشد جمعیت و... از دیگر علل تورم ساختاری اقتصاد ایران هستند.
رفتارهای یک جامعه عموما بر اساس عادت وارهها اتفاق میافتد. یکسری رفتار آموخته شده که باعث پاسخ سریع ما در برابر شرایط میشود و این رفتارها کمکم به عنوان یک رفتار اجتماعی، فرهنگ ما را هم شکل میدهد. تورم بلند باعث ایجاد اشکالاتی در اقتصاد میشود و جامعه راهکارها و رفتارهایی را به عنوان عادتواره یاد میگیرد تا متناسب با این معضلات یا خود را سازگار کند یا این معظلات را حل کند یا دور بزند. دقیقا اینجاست که فرهنگِ رفتاری ما دستخوش تغییر میشود و عامل اصلی آن هم اقتصاد است. تورم و ناپایداری اقتصادی در چند سال اخیر باعث تغییر رفتار اجتماعی و فرهنگ ما شده است. اینجاست که اقتصاد، بر اجتماع تسلط مییابد و رفتار اجتماعی و فرهنگ را دیکته میکند یا باعث تغییر شکل آن میشود. تحقیقات نشان داده است که تورم اثرات مخربی بر اجتماع میگذارد و منشأ بسیاری از مشکلات روانی و رفتاری و کژرفتاریهای جامعه است. اینها صرفا موارد محدودی از این اثرات مخرب هستند:
1- بحران انگیزه (ناامیدی، کمحوصلگی، پرخاشگری، احساس ناتوانی، خودخوری، خودباختگی و ...)
2- بزرگسالی زودرس (ترک تحصیل، ورود زودهنگام به سختیها، مشارکت در تامین مخارج خانواده و ...)
3- عطش پول (اولویت قراردادن پول، سوءاستفاده مالی، توهم مالی، بیش از اندازه کار کردن و ...)
4- غرق شدن در ابهام (اضطراب، ترس از بیکاری، ترس از بیپولی، ترس از مخارج روزانه، کاهش قدرت خرید و...)
5- قناعت پیشگی (حذف تفریحات، حذف سفر، رویا شدن خرید ملک و ماشین، ناممکن شدن ازدواج، کوچک کردن خواستهها و ...) جالب است که برخی این قناعتپیشگی ناشی از تورم را یک ارزش میشمارند در حالی که منشأ بسیاری از انحرافات جامعه است!
6- ناهنجاری رفتاری (افزایش فردگرایی، انزجار از دیگری، جرم و بزه و سرقت، تضعیف صمیمیتِ افراد، عدم توانایی پشتیبانی والدین از فرزندان و ... بسیاری موارد دیگر هم وجود دارد که در این نوشته نمیگنجد.
هدفم از بیان کردن این اثرات در درجه اول تبیین آثار مخرب تورم بر تصمیمگیران است؛ بدانند که چرا جامعه به سمت خشم و ناامیدی میرود و مسائل اقتصادی تا چهاندازه میتوانند بر فرهنگ و رفتار اجتماعی مردم تاثیرگذار باشند . بدانند که تصمیمات تورمزای آنها با بدنه جامعه چه میکند. بدانند که چرا سرمایه اجتماعی ما از بین رفته است.
تورم و ناپایداری اقتصادی میتواند تمام طیف یک جامعه رانابود کند. از تضعیف و بیانگیزگی فرد، تضعیف بنیان خانواده و تضعیف یک قشر گرفته تا عموم مردم را تحت تاثیر قرار دهد.
هدف دیگرم روشن کردن ذهن شخص خواننده است. اینکه بدانید اگر این علائم رفتاری بالا را دارید، اگر احساس اظطراب و روانپریشی و افسردگی و... دارید اینها واکنش طبیعی فیزیک و روان شما به شرایط اقتصادی موجود کشور ماست. این یک رفتار انسانی است که اگر مردم سوییس هم اینجا بودند به آن دچار میشدند مشکل از مردم نیست و آنها نباید خود را مقصر خشم و نارضایتی بدانند. مشکل از جای دیگری است؛ از نظام تصمیمسازیهای اقتصادی که تورم را میآفریند و به آن شکل میدهد.