خستگی ذهنی و عواقب آن

مریم نجومی
این روزها خستگی ذهنی یک احساس بسیار رایج است. منفیبافی، سطح استرس بالا و سبک زندگی ناسالم باعث میشود ذهن ما کاملاً خسته شود اما خستگی ذهنی دایمی میتواند عواقبی بر زندگی ما داشته باشد. خستگی ذهنی مانند خستگی جسمانی است، با این تفاوت که بهجای عضلات، ذهن شما خسته میشود. خستگی جسمی ممکن است با استراحت چندساعته برطرف شود اما خستگی ذهنی میتواند خستگی جسمی را به دنبال داشته باشد و فرد را در شرایط روحی وخیمی قرار دهد. وقتی مغز احساس خستگی میکند و نمیتواند بهدرستی کار کند، بهرهوری، مهارت تصمیمگیری، حافظه و بهطورکلی زندگی تحت تأثیر قرار میگیرد. خستگی ذهنی میتواند از عوامل متعدد یا فقط یک عامل استرسزای خاص ناشی شود. یافتن علت اصلی خستگی ذهنی اولین قدم مهم برای درمان و غلبه بر آن است. بر اساس تحقیقات اضطراب، یکی از شایعترین علائم خستگی ذهنی است. اضطراب به این دلیل ایجاد میشود که خستگی ذهنی طولانیمدت باعث تحریک سیستم عصبی سمپاتیک میشود و این مساله باعث میشود که دائماً در حالت ترس یا نگرانی در مورد آینده باشید؛ بنابراین، احساس اضطراب دایمی به عنوان یک زنگ خطر، خبر از خستگی ذهنی میدهد. از سوی دیگر فرد ممکن است احساس بیحالی داشته باشد، یعنی هیچ میل و رغبتی به انجام کاری نداشته باشد. این بیحالی را میتوان به عنوان احساس پوچی و ناامیدی توصیف کرد. این احساس زمانی ایجاد میشود که ذهن شما احساس کند، انرژی ندارد. شخصی که دچار بیحالی میشود، اغلب احساس بیتفاوتی و قطع ارتباط با دوستان و همکاران خود میکند. اگر این احساس ادامه یابد، میتواند شما را به یک فرد منزوی و افسرده تبدیل کند. همینطور خستگی ذهنی، غلبه بر چالشها را تقریباً غیرممکن میکند. فقدان قدرت درونی و اعتمادبهنفس باعث میشود در مواجهه با یک عامل استرسزای حاد کمتر انعطافپذیر باشید. درواقع، انعطافپذیری پایین باعث میشود چالشهای کاری یا زندگی را بهجای فرصتی برای یادگیری و رشد، به عنوان یک عقبگرد در نظر بگیرید. اما بسیاری از روانشناسان خستگی ذهنی را از علایم افسردگی به حساب میآورند. افسردگی هم به دلیل عواملی مانند استرس، اضطراب و ناامیدی ایجاد میشود. اما مساله فقط صدمات روحی نیست که بر اثر خستگی ذهنی ایجاد میشود. این خستگی میتواند سلامت جسمی شما را هم به خطر بیندازد. در واقع تاثیر مستقیم بر سلامت جسم هم دارد. شما وقتی دچار خستگی ذهنی هستید، دچار افسردگی میشوید، فرد افسرده نمیتواند خواب راحتی داشته باشد، تغذیه مناسب هم ندارد، همین عوامل باعث میشوند تا سلامت جسمی فرد هم در معرض خطر قرار بگیرد، اغلب دردهای مرضی به سراغ فرد میآیند. بر خلاف آن چیزی که اکثر افراد فکر میکنند، بیماریهای روحی را نباید دست کم گرفت و از درجه اهمیت ساقط کرد. بیماریهای روحی در بسیاری از موارد زمینه ساز بیماریهای جسمی هستند و این بیماریها میتواند به درجات خطرناک هم برسد.
برای اینکه بتوانیم هم جسمی سالم داشته باشیم و هم از نظر روحی انسان سالمی باشیم باید راههای مقابله با اتفاقات دردناک در زندگی را یاد بگیریم. هر کدام از ما ممکن است در طول زندگی خود ناکامیهای زیادی را تجربه کنیم، اگر با هر شکست از پا در بیاییم و دیگر میل و رغبتی به ادامه مسیر نداشته باشیم به فردی افسرده با ذهنی خسته تبدیل میشویم که این آغاز راهی بسیار خطرناک برای سلامت جسمی و روحی فرد است و میتواند به خودکشی هم منجر شود. افرادی که از این بیماری رنج میبرند، باید سعی کنند منبع بروز این بیماری را در زندگی خود شناسایی کرده و سعی در بر طرف کردن آن داشته باشند. مثلا ممکن است فردی به دلیل شرایط شغلی در معرض استرس باشد، شغلهای پر استرس معمولا باعث بروز اختلالات روانی در افراد میشود. شاید امکان تغییر شغل برای همه وجود نداشته باشد اما میتوانیم با انجام کارها و تدارک دیدن برنامههایی که ذهن ما را از این شرایط پر استرس رها میکند، تا حدودی از تاثیرات مستقیم شغل خود بر روانمان جلوگیری کنیم. توجه به تغذیه مناسب برای افراد بسیار مهم است، از سوی دیگر دامن نزدن به شرایط استرس زا میتواند مانع از بروز اختلالات شود. باید برنامههای خود مراقبتی را جدی گرفته و با یک مشاور در این زمینه صحبت کنیم.
