ارتباط نرخ ارز با مذاکرات برجامی
علی قنبری| حتما مردم به خاطر دارند که رییسجمهوری و مشاوران ایشان در ایام انتخابات 1400، ضمن انتقاد از دولت قبل، مدام درباره تلاش برای بیاثر شدن تحریمها و عدم دخالت مذاکرات هستهای در اقتصاد و سفرههای عمومی صحبت میکردند.
در آن زمان اعلام شد که دیگر عصر و زمانه تاثیر مذاکرات بر اقتصاد ایرانیان به سرآمده و دولت جدید، هنگامه تازهای را تدارک دیده است که در آن مذاکرات راه خود را میرود و اقتصاد و معیشت راه خود را. دولت با یک چنین وعدههایی آغاز به کار کرد، اما هر اندازه که از زمان تشکیل کابینه گذشت، بیشتر مشخص شد که وعدههای دولت یکییکی در لیست بر زمین ماندهها قرار میگیرند. با هر خبری که در خصوص تداوم یا توقف مذاکرات برجامی منتشر میشد، بازار ارز و متعاقب آن سایر بازارهای کشور با نوسانات پیدرپی مواجه میشدند. دولت اما همچنان با اعتماد به نفس روبهروی مردم قرار میگرفت و اعلام میکرد، توانسته ارتباط اقتصاد را با مذاکرات قطع کند.
آخرین پرده از ارتباط تنگاتنگ مذاکرات هستهای و نوسانات ارزی روز گذشته، رخ نمایان کرد. زمانی که توییت جوزف بورل منتشر شد و دریچهای محدود روبهروی مذاکرات باز شد. بلافاصله از بازار ارز خبر رسید که دلار به اندازه هزار تومان حداقل عقبنشینی کرده است؛ این روند نشان میدهد که نه تنها ارتباط اقتصاد ایران با مذاکرات قطع نشده، بلکه تبعات افزونتری پیدا کرده است.
دولت در این شرایط چارهای ندارد جز اینکه واقعیتها را درک کند. معتقدم دولت یا باید اقدام به استعفا کند یا اینکه تیم اقتصادی خود را تغییر دهد. با این مردان اقتصادی هیچ در بستهای در اقتصاد باز نمیشود، هیچ رشدی تحقق پیدا نمیکند و هیچ ایده تازهای متبلور نمیشود.
دولت باید بداند، ارتباط اقتصاد سیاسی و دیپلماسی با اقتصاد بسیار جدی است. نه فقط در ایران بلکه در اقصینقاط جهان این ارتباط تنگاتنگ وجود دارد. به عنوان نمونه زمانی که در امریکا بحران اقتصادی ظهور میکند، دومینوی نزول شاخصها در یکیایک کشورهای مرتبط شکل میگیرد. یا زمانی که انگلیس با بریگزیت از اتحادیه اروپا جدا میشود، این تکانه تمام کشورهای اروپایی را دربرمیگیرد.
من نمیدانم، چرا دولت اصرار دارد، ارتباط بازارهای ایران از جمله نرخ ارز را با حوزه سیاست خارجی انکار کند. این انکار هیچ فایدهای ندارد، جز اینکه چشم دولت را به روی واقعیتها میبندد. واقعیت آن است که عدم احیای برجام باعث رشد انتظارات تورمی میشود، بازارها را دچار تکانه میکند و مشکلات عدیده بعدی را ایجاد میکند. دولت به جای نفی این ارتباط باید تلاش کند، زمینه رفع تحریمها را فراهم کند.
به دلیل تحریمها، رشد نقدینگی، تورم بالا و... فقر در جامعه ایرانی در حال گسترش است. مردم ایران برای شب یلدا، حتی امکان خرید برخی مایحتاج ساده را نیز ندارند. قیمت هر کیلو آجیل به حدود 500 تا 800هزار تومان رسیده است. کدام خانواده محروم و متوسط است که بتواند یک چنین اعداد و ارقامی را برای یک شب هزینه کند. هزینه گزاف میوه؛ هندوانه، انار، گوشت، ماهی، مرغ و... سفره ایرانیان را تهی ساخته است.
در این شرایط دردناکتر شنیدن صحبتهای مقامات دولتی است که همهچیز را گل و بلبل تصویرسازی میکنند. یا اعلام میشود توانستهاند ارتباط میان مذاکرات و اقتصاد را از میان برند! اینها بیشتر از هر عامل دیگری مردم را آزار میدهد. نرخ ارز رو به رشد است، تورم بالاست، فقر در حال تزاید است، رشد نقدینگی مسلم است، بعد سخنگوی دولت و وزیر اقتصاد و رییس کل بانک مرکزی طوری صحبت میکنند، انگار هیچ مشکلی در اقتصاد ایران وجود ندارد! به نظرم این تیم اقتصادی نمیتوانند اهداف دولت را محقق کنند، وقت تغییر رسیده است.