کاهش ارزش پول ملی؛ کاهش توان خرید مردم
گلی ماندگار| گوشهای از حیاط بیمارستان رسول اکرم تجمع کردهاند، جوانانی با روپوشهای سفید، گاهی اعتراض خود را با صدای بلند به زبان میآورند و گاه در درونشان همهمهای میشود. انتظامات بیمارستان نمیگذارد از مردم عادی کسی نزدیک آنها بشود. اما هر چه هست به شرایط معیشتی خود اعتراض دارند، به وضعیت حقوق و دریافتی که کفاف گذران زندگی شان را نمیدهد.
خبری از مدیر بیمارستان نیست، مسوول پذیرش میگوید در بیمارستان حضور ندارد. این اولینباری نیست که پرستاران و رزیدنتها برای اینکه صدایشان را به گوش مسوولان برسانند، دست به تجمع و تحصن میزنند. وقتی مدیریت بیمارستان کاری برای آنها انجام نمیدهد، باید صدایشان را به گوش مسوولان بالاتر برسانند، باید کسی باشد که به آنها بگوید این خلأ 12 میلیون تومانی میان خط فقر 18 میلیونی و حقوق 6 میلیونی شان را چگونه پر کنند.
زمانی دکتر شدن پیوستن به قشر متمول جامعه تعبیر میشد اما حالا حتی دیگر پزشکان متخصص هم با شرایط موجود بیشتر ترجیح میدهند، رخت مهاجرت به تن کنند تا بمانند و با شرایط بحرانی معیشتی دست و پنجه نرم کنند. مساله اینجاست که مشکلات رزیدنتها در بیمارستانها تقریبا یکسان است، از ساعات کار طولانی گرفته تا حقوقی که کفاف زندگی آنها را نمیدهد. این همه سال درس خواندن و تلاش کردن و در نهایت حقوقی که دریافت میکنی حتی مشکلات معیشتی ات را بر طرف نمیکند.
مساله و مشکلاتی که رزیدنتهای پزشکی از آن گلایه دارند مربوط به دیروز و امروز نیست، اردیبهشت ماه سال گذشته بود که طی دو هفته خبر خودکشی چهار رزیدنت پزشکی روی خروجی خبرگزاریها رفت. مسالهای که سوالات بسیاری را مطرح میکرد، چه چیزی باعث میشود تا یک دانشجوی پزشکی که تمام سختیهای این رشته را به جان خریده و سالها مرارت کشیده وقتی قرار است بالاخره به آن چیزی که میخواهد دست پیدا کند، ناگهان مرگ خود خواسته را بر ماندن و ادامه دادن ترجیح میدهد. این سوال را باید از کسانی پرسید که این راه را طی کرده یا در حال طی کردن آن هستند.
هیچکس پاسخگوی ما نیست
مژده یکی از همین رزیدنتهای معترض است، او سالها تلاش کرده و حالا به این نتیجه رسیده است که راه را اشتباه آمده، این فشار کاری و این میزان از تبعیض چیزی نیست که او شایسته خود و دیگر هم دورهایهایش میداند.
این رزیدنت پزشکی به «تعادل» میگوید: تمام فشار کار بر دوش رزیدنتهای پزشکی است، به خصوص در بیمارستانهایی که محل آموزش است، مساله اینجاست که برخی پزشکان رفتارهای مناسبی با رزیدنتها ندارند، مدام در حال توهین و تحقیر هستند، بار کار خود را بر دوش ما میاندازند و تنها به اندازه یک سرکشی کوتاه به بیمارستان میآیند، در نهایت این آنها هستند که حقوقهای نجومی دریافت میکنند و ما با اینکه مجبوریم ساعتهای طولانی در بیمارستان حضور داشته باشیم تنها 6 میلیون تومان حقوق دریافت میکنیم که این اصلا منصفانه نیست. بارها و بارها در این باره شکایت خود را نوشته و به دست مدیر بیمارستان رساندهایم، بارها و بارها خواستهایم که وزیر بهداشت به این مساله ورود کند، اما همیشه به در بسته خوردهایم و هیچ کس پاسخگوی ما نبوده است.
این رزیدنت سال سوم میافزاید: در دوران کرونا این ما بودیم که با تمام سختیها بار پزشکان اصلی را هم به دوش میکشیدیم و در کنار پرستاران از جان مایه گذاشتیم، اما هیچ کس این زحمتها و تلاشهای ما را ندید و نمیبیند. اینکه ما مجبوریم شیفتهای طولانی در بیمارستان بمانیم نه تنها توانایی مان را از بین میبرد که حتی میتواند برای بیمارانی که قرار است به آنها رسیدگی کنیم هم خطرناک باشد.
بیش از ۹۰ درصد رزیدنتها داروی افسردگی مصرف میکنند
سعید، یکی دیگر از رزیدنتهای معترض به «تعادل» میگوید: فشار کاری ما بسیار بالاست، پزشکان ساعات کمی را برای آموزش رزیدنتها وقت میگذارند و این رزیدنتها هستند که باید بار کاری آنها را هم به دوش بکشند، به جرات میتوانم بگویم که اکثر رزیدنتهای پزشکی دچار افسردگی و استرس ناشی از فشار کار هستند، اکثر ما داروهای ضد افسردگی مصرف میکنیم.
او میافزاید: با چنین شرایطی چطور قرار است که ما در آینده مسوول مستقیم درمان بیماران باشیم. اینکه هر از گاهی خبر خودکشی رزیدنتهای پزشکی را میشنوید به این خاطر است که بچهها واقعا زیر بار این فشارها و بیمسوولیتیها از بین میروند، از سوی دیگر تمام این مشکلات را باید تحمل کنیم و مساله معیشتی هم به تمام اینها اضافه کنید. مگر میشود با حقوق 6 میلیون تومان زندگی کرد. خیلی از رزیدنتهایی که متاهل هستند، مشکلات زیادی دارند، برخی حتی کارشان به طلاق کشیده است. این وضعیتی نیست که ما بتوانیم به آن ادامه دهیم. بالاخره یک جایی مسوولان باید پاسخگوی ما باشند.
رزیدنتها نیروی کار ارزان هستند
محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستاران ایران درباره وضعیت بغرنج رزیدنتهای پزشکی به «تعادل» میگوید: متاسفانه سالهاست که این رزیدنتها با مشکلاتی از این دست مواجهاند و البته همیشه هم وعدههایی در مورد بهتر شدن اوضاع از سوی مسوولان داده شده اما در نهایت هیچ کار عملی در این زمینه انجام نشده است.
او میافزاید: رزیدنتها قشر بسیار مظلومی هستند، در واقع آنها در دورهای که اسمش آموزشی است مسوولیت سنگینی را بر دوش دارند که اصلا با وظایف اصلی شان همخوانی ندارد، بسیاری از بیمارستان و پزشکان متخصص به این دانشجویان به چشم نیروی کار ارزان نگاه میکنند. در واقع پزشک تمام وظایف خود را به رزیدنت محول میکند، استرس بالای ناشی از انجام این مسوولیت از یک سو فشار روانی بالایی را به آنها تحمیل میکند و از سوی دیگر هم حقوقی که دریافت میکنند بسیار ناچیز است.
دبیرکل خانه پرستار در بخش دیگری از سخنانش میگوید: متاسفانه برخی از پزشکان این رزیدنتها را به بیمارستانهای خصوصی برده و بدون اینکه مبلغی پول به آنها بدهند به کار میگمارند و اگر هم اعتراض کنند، نمره قبولی از استاد نمیگیرند، به این خاطر است که میگویم رزیدنتها قشر بسیار مظلومی هستند که متاسفانه برخی پزشکان بهشدت از آنها سوءاستفاده میکنند.
شریفی مقدم میافزاید: دانشجویان پزشکی از روزی که وارد دانشگاه میشوند با قضاوت اساتید، ردهبندی نمرهای، کشیکهای پرفشار، عدم استراحت مناسب، آزار سال بالاییها و اساتیدی مواجه میشوند که به هر علتی میخواهند زمان تحصیل آنها را طولانیتر کنند. در واقع فشار کشیکهایی که بچههای دستیاری تحمل میکنند در ماههای اولیه قبولی، آنقدر زیاد است که برخی دستیاران تا دو ماه در بیمارستان هستند، در پاویون میخوابند و حق خروج از آنجا را ندارند، آن هم در شرایطی که ۹ ماه به صورت مداوم برای آزمون دستیاری درس خواندند و به یکباره با چنین وضعیتی مواجه میشوند.
او اظهار میدارد: مجموع این شرایط باعث بروز آسیبهای اجتماعی بسیاری در این افراد میشود، برخی از آنها برای اینکه بتوانند این فشار کاری را تحمل کنند، به مصرف مواد انرژی زا روی میآورند، اعتیاد در بین رزیدنتهای پزشکی متاسفانه آمار قابل توجهی دارد و باید در مورد این موضوع بررسیهای دقیقی صورت بگیرد، اما تا زمانی که عوامل بروز چنین اتفاقاتی از بین نروند ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که این قشر بدون مشکل به کار خود ادامه دهند.
اینجا جنگ بر سر حداقلهاست
خسرو میرزایی، پزشک در مورد مشکلات رزیدنتها به تعادل میگوید: مشکلات و مصائبی که رزیدنتها با آن دست و پنجه نرم میکنند یکی و دو تا نیست، از شیفتهای طولانی گرفته تا رفتارهای نابه هنجار برخی پزشکان با آنها و سر آخر هم دستمزد حداقلی که دریافت میکنند و مشکلات معیشتی که باید با آن مواجه شوند. در واقع هیچ استانداردی در این زمینه رعایت نمیشود، بهطور مثال طبق قانون حداکثر کشیک یک رزیدنت 12 کشیک در ماه است، اما متاسفانه این مساله در کشور رعایت نمیشود، در واقع هر بیمارستان بنا بر صلاحدید خود این شیفتها را کم و زیاد میکند. فشاری که شیفتهای اضافه به رزیدنتها وارد میکند تاثیرات روحی و روانی بسیاری بر آنها دارد.
او میافزاید: حدود 12 هزار رزیدنت در کشور داریم. رزیدنت پزشکان عمومی هستند که در آزمون تخصصی پذیرفته شدهاند و بین یک تا 4 سال از کار آنها به عنوان دستیار تخصصی در بخشهای درمانی میگذرد و حتما یک پزشک عمومی هستند و بخشی از مهارت متخصص را با خود همراه دارند، لذا آنچه مهم است رفتاری که با آنها به عنوان یک نیروی کار در بیمارستان میشود باید با پزشک عمومی برابر باشد. ولی شاهد هستیم به لحاظ مالی و فنی برخوردی که با رزیدنتها میشود، مناسب نیست، یعنی به عنوان نیروی کار برخورد شبهنظامی یا بهتر است بگویم برخورد بالا به پایین با آنها میشود. چنین رفتارهایی در کنار مشکلات معیشتی که به واسطه شرایط اقتصادی این روزها با آن مواجه شدهاند باعث میشود تا برای اینکه صدای خود را به مسوولان برسانند در محیط بیمارستان یا در مقابل وزارت بهداشت و درمان دست به تجمع و تحصن بزنند شاید صدایشان شنیده شود.