تحقق کابوس دلار 40 هزار تومانی
آلبرت بغزیان| نرخ ارز از رکوردهای بالای 40 هزار تومانی عبور کرد. در این شرایط بسیاری از مردم میخواهند بدانند که سرانجام این روند چه خواهد شد؟ آیا نرخ ارز ثبات پیدا می کند یا اینکه این روند صعودی افزایش پیدا کرده و تداوم مییابد.
مقصر افزایش نرخ ارز برای مسوولان و مدیران ایرانی، مانند همیشه «مردم» هستند. از منظر مسوولان، مقصر گرانیها مردم هستند که دلار میخرند تا ارزش پول آنها سقوط نکند! مقصر مردم هستند که دارایی خود را به احسن بدل میکنند تا بتوانند ادامه حیات اقتصادی دهند! مقصر مردم هستند که نگران سفرههای خالی خود هستند. اما این مردم دیگر چیزی ندارند که پیشکش مسوولان کنند.
در این مدل فکری مسوولان هیچ تقصیری ندارند، جماعتی مظلوم که مدام به فکر مردم هستند اما مردم ناسپاس به این تلاشها وقعی نمینهند و باعث نوسانات ارزی میشوند! اما این سکه تحلیلی یک روی دیگر هم دارد. ایکاش مسوولان خود را به جای پدر و مادری بگذارند که دارایی اندکی دارد و میخواهد از دارایی خود حفاظت کند تا به خاک سیاه ننشینید. این پدر مجبور است، بخشی از دارایی خود را به دلار، بخشی را به سکه و بخش دیگر را به سایر داراییها بدل سازد. فرض کنید پدر این خانواده از سال 97 به حرف مسوولان گوش میداد و دارایی ریالی خود را در بانک سپردهگذاری میکرد، بدون تردید امروز دارایی او به یکدهم و بیشتر، کاهش پیدا کرده بود.
از زمانی که دولت سیزدهم روی کار آمده است، نرخ ارز از 23 هزار تومان به بیش از 40 هزار تومان رسیده است. وقتی تحلیل میکنیم که چرا این اتفاق رخ داده است به این نتیجه میرسیم که این بانک مرکزی است که باعث افزایش نرخ ارز شده است. به نظر میرسد، دولت برای جبران کسری بودجه خود به گران کردن ارز رو آورده است تا نیازهای بودجهای خود را پوشش دهد. البته بانک مرکزی میگوید که کاری به این امور ندارد و اعتراضات است که افزایش نرخ ارز را شکل داده است. به نظرم بانک مرکزی ارادهای برای کنترل نرخ ارز ندارد.
از سوی دیگر رییس کل بانک مرکزی بیشتر از اینکه یک اقتصاددان باشد، یک بورسباز است. او با نرخ بازی میکند تا برای دولت سود بیشتری کسب کند. هدفش همین است، نوسان بیشتر، سود بیشتر و تشویق افزونتر.... افزایش نرخ ارز اما زندگی مردم را دچار تکانههای شدید میسازد. نگرانی مردم نسبت به آینده، واردات گرانتر، بلاتکلیفی فعالان اقتصادی و رکود تولید، بخشی از مشکلات این نوسانات ارزی است. تنها حسنی که ممکن است که این نوسانات ارزی داشته باشد، پوشش بخشی از کسری بودجه است. البته این پوشش هم بعد از مدتی از میان میرود و دولت باید تبعات مخرب این روند را جبران کند.
برخی مشاوران نزدیک به دولت و بانک مرکزی معتقدند که ارز باید نرخ تعادلی خود را پیدا کند و باید این نرخ را رها کرد تا نقطه ثقل خود را پیدا کند. این افراد اما نمیدانند بر اساس اصل واگرا بودن نرخ ارز نهایتا باید به مهار رشد تصاعدی ورود کرد. مردم سالهاست که دلار میخرند، در خارج از کشور سرمایهگذاری میکنند و برنامهریزیهایی برای سرمایهگذاریهای خود دارند. اما باید دید چرا در این برهه یک چنین روند رو به رشدی محقق شده است. اگر دولت سیلبند در برابر نرخ ارز تعبیه نکند، این افزایش نرخ ارز بدل به یک سیل بزرگ میشود و همه اقتصاد و معیشت را خراب میکند. نهایتا افزایش نرخ ارز هم در همه بازارها نمایان میشود. در بازار خودرویی، در بازار مسکن، اقلام مصرفی و... نمایان میشود.
چند دلیل اصلی برای افزایش نرخ ارز میتوان در نظر گرفت، نخست عدم احیای برجام، هیچ راهکار جایگزینی برای برجام در حوزه اقتصاد نمیتوان در نظر گرفت. عدم احیای برجام انتظارات تورمی را افزایش میدهد و باعث رشد تورم میشود. صادرات نفتی و درآمدهای نفتی را کاهش میدهد و اثر مجموعه این عوامل در بازار نفتی نمایان میشود.
دوم، سوءمدیریتهای اجرایی در بانک مرکزی است. معتقدم رییس کل بانک مرکزی باید تغییر کند و یک اقتصادخوانده جایگزین فرد فعلی شود. این تحلیل نه به خاطر دشمنی با شخص خاصی است بلکه ناشی از واقعیتهای اقتصاد کشور است.
در مرحله بعدی باید زمینه رشد تولید در کشور فراهم شود. رشد اقتصادی از طریق رونق تولید محقق میشود. موارد دیگری هم وجود دارند که ذیل این برنامهریزیها معنا پیدا میکند. مثل بودجهریزی مناسب، حذف قوانین دستوپا گیر اقتصادی و... از این طریق است که میتوان امیدوار بود نرخ ارز به ثبات برسد و خانوادههای ایرانی رنگ آرامش را به خود ببینند.