کارزار افزایش ارزش پول ملی
مرتضی عزتی| چرا ارزش پول ملی ایران تا این اندازه در مسیر نزول قرار گرفته و مهمتر از آن، آیا دولت راهبردی برای مهار نوسانات ارزی دارد؟ اساسا راهبرد ارزی دولت چگونه ترسیم شده است؟ این روزها که نرخ ارز افزایش پیدا کرده، اغلب تحلیلهای اقتصادی تلاش میکنند پاسخی برای این پرسشها پیدا کنند. با توجه به تاثیر نرخ ارز در نظم و نظامات بازارها، هرگونه نوسان ارزی باعث سرایت تکانههای تورمی به سایر بازارها میشود.
مسوولان وزارت صمت وقتی با این پرسش مواجه میشوند که چرا خودرو گران شده، میگویند، چون نرخ ارز بالا رفته است. صاحبخانهها به بهانه افزایش نرخ ارز و تورم، رقم اجاره را افزایش میدهند. فروشندگان اقلام مصرفی به بهانه افزایش هزینه تولید و رشد نرخ دلار، محصولات خود را گرانتر عرضه میکنند. بنابراین نرخ ارز در تار و پود اقتصاد ایران تاثیرگذار است.
معتقدم اصلیترین دلیل و ریشه افزایش نرخ ارزهای خارجی یا کاهش ارزش ریال، پایین بودن آمارهای تولید و ضعیفتر شدن قدرت اقتصادی کشور است. وقتی اقتصادی مانند اقتصاد ایران، رشد اقتصادی منفی یا بسیار کم به صورت مستمر دارد، منطقی و معقول است که نرخ ارز آن کشور، نزول کند. بنابراین ریال با کاهش ارزش مواجه میشود و نرخ دلار بالا میرود.
باید بدانیم، تقاضای هر ارز در سطح دنیا عامل مهمی است که ارزش ارز مورد بحث را تعیین میکند. چون تولید ایران بسیار اندک است، رابطه اقتصادی و راهبردی مناسبی هم با دنیا ندارد و از سوی دیگر نمیتواند، کالاهای تولیدی خود را با قیمت مطلوب به دنیا بفروشد، بنابراین ریال در سطح بینالمللی هیچ تقاضایی ندارد و به این دلیل ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی و پرتقاضا هر روز بیشتر کاهش پیدا میکند.
اگر هدف اصلی این باشد که در اقتصاد ایران نرخ ارز خارجی کاهش و نرخ ریال افزایش پیدا کند، باید به سمتی حرکت کنیم که سایر کشورها تقاضایی برای به دست آوردن ریال داشته باشند. برای این منظور ایران یا باید تولید خود را افزایش دهد، صادراتش را توسعه دهد و رشد اقتصادی بالایی پیدا کند یا اینکه زمینه افزایش سرمایهگذاریها در کشورمان فراهم شود. یعنی ایران، هم در بخش درونزایی و هم در بخش بیرونی اقتصادی باید وضعیت مطلوبتری پیدا کند.
متاسفانه طی سالهای اخیر یعنی حداقل 15سال اخیر، دولتهای ایران اهمیتی به رشد اقتصادی کشور ندادهاند. در واقع رشد اقتصادی برای تصمیمسازان به عنوان یک اولویت مطرح نبوده است. در برخی برههها هم که دولتها میخواستند به سمت رشد اقتصادی بالا حرکت کنند، راهبردهای کلی مانع این شده که ایران رشد اقتصادی مطلوبی را تجربه کند.
در ایران یکی از مهمترین پارامترهایی که میتواند تصمیمگیری سیاستمداران و سیاستگذاران کلان را نشان دهد، بهبود مناسبات ارتباطی با جهان است. ارسال این پیام به سطح جهانی که ایران به دنبال احیای برجام و توسعه مناسبات با جهان پیرامونی است تا حد زیادی مشکلات اقتصادی ما را حل میکند. اما دولت سیزدهم در عین اینکه اعلام میکند، به دنبال احیای برجام است، به گونهای رفتار میکند که نشانهای از توافق احتمالی نمایان نشود.
البته بخشی از این تاخیر به طرف مقابل هم بازمیگردد. باید توجه داشت، وقتی برجام احیا شود، در نخستین گام انتظارات تورمی در اقتصاد ایران کاهش پیدا میکند، ایران به بازار صادرات نفت و سایر اقلام بازمیگردد، سرمایهگذاران خارجی، اقبال بیشتری برای سرمایهگذاری نشان میدهند و در کل زمینههای بهبود در فضای اقتصادی کشور، بیشتر فراهم میشود. اما زمانی که این زمینه فراهم نشود، ریسک سرمایهگذاری در ایران بالا میرود، انتظارات تورمی رشد پیدا میکند و نهایتا نرخ ارز بالا میرود.
در شرایط فعلی برای مهار رشد قیمت ارز، ایران باید پالسهای مثبتی به فضای بینالمللی فراهم کند. زمینه احیای برجام را به صورت واقعی فراهم کند و به فضای ارتباطی و اقتصادی بینالمللی بازگردد. زمانی که این فضا فراهم شود، بدون تردید شاخصهای اقتصادی در مسیر بهبود قرار میگیرد و زمینه تعدیل و ثبات نرخ ارز هم فراهم میشود. اما اینکه دولت چه راهبردی برای حوزه ارزی در نظر گرفته است، هنوز نشانه برجستهای که مبتنی بر آن بتوان از سیاستهای ارزی دولت آگاه شد، مشاهده نشده است.
آگاهی از این رویکرد نیازمند شفافسازی و ارایه برنامهها دارد. برای این منظور باید کارزیاری در عرصه عمومی و مدیریتی شکل بگیرد که ارزش پول مالی ارتقا پیدا کند.