بورس در آستانه تغییر وضعیت
علی فراقی| در وهلهای از بازار قرار داریم که بازار ارز با رشد قابل توجهی مواجه شده و وارد کانال چهل هزار تومان گردیده است، در این زمان کمکم انتظار اصلاح قیمتی از این بازار و وارد شدن نقدینگی از این بازار به سمت دیگر بازارها میرود تا بقیه بازارها بتوانند عقبماندگی این مدت خود را از بازار ارز، جبران نمایند که البته این حرکت به احتمال زیاد بازار ارز را با عقبنشینی قیمتی همراه و دیگر بازارها را به سمت بالا هدایت خواهد کرد تا بتوانند به خوبی خود را با همدیگر هماهنگ نمایند.
چنانچه دقت کنیم شاخص کل بار دیگر در حال هجوم به محدوده یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد است که اینبار دلایل محکمتری از لحاظ اقتصادی و بنیادی برای شکست این سقف و حرکت به سمت بالا را خواهد داشت. برخی صنایع با تعدادی از ریسکهای سیستماتیک خصوصاً در دو فصل آخر بازار مواجه هستند؛ امکان اینکه اقبال بازار به این صنایع کمتر باشد مشهود خواهد بود ولی مسیر حرکتی بازار در این حالت، باز هم خواهد توانست این صنایع را هرچند کمتر ولی با رشد و افزایش تقاضا مواجه نماید.
هرچند عملاً حرکت بازار صرفاً به دلیل بهبود شرایط اصلی و کاری صنایع نیست و با مشکلات بسیار در صنایع مواجه هستیم ولی به دلیل رشد دیگر بازارهای موازی و تورم موجود و ناگزیر در اقتصاد، خواه ناخواه انتظار رشد قیمتی از بازار سرمایه وجود دارد. با توجه به رشد بازارهای موازی، جاماندهترین و نیز کمریسکترین بازار در حال حاضر را میتوان بازار سرمایه نام برد که البته باید این مورد مهم را مدنظر داشت که سرمایهگذاران و فعالان بهتر است جهت کاهش ریسک در بازار، منتظر شکسته شدن محدوده مهم یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحدی شاخص کل باشند تا باز هم با یک پله ریسک کمتر وارد بازار شوند.
جذابیتهای کوتاهمدتی را به بازارهای موازی بست داد زیرا قبل از شروع گام رو به جلو بازار، با استقبال سنگینی مواجه شده بودند و با اندکی جذاب ساختن بازار سرمایه توسط معاملات شادابتر مانع از ورود بیشتر نقدینگی به سمت این بازارها شدند که به خوبی میتوان آن را در معاملات بازارهایی همچون دلار، طلا و...مشاهده نمود که مقداری از مسیر رفته را باز پس گرفتند. اگر عزمی برای انجام کاری باشد دولت به خوبی میتواند سریعاً آن را انجام دهد و به خوبی نیز مقداری از نقدینگی را به سمت خود جذب خواهد نمود.
همچنین زمان اولیه تصویب بودجه، انتظار چنین اتفاقی و محقق نشدن بودجه میرفت و امکان این مورد که دولت بخواهد مقداری از آن را، از طریق بازار سرمایه جبران نماید وجود دارد. حال باید دید که این چشمه تأمین مالی به نفع یا به زیان این بازار خواهد بود زیرا ممکن است از طریق جذاب کردن این بازار، عملی شود یا با ارایه برنامههایی که صرفاً دست بردن به سودهای صنایع بازار سرمایه باشد که با توجه به تجربیات گذشته، دولتها تبحر خاصی در انجام دادن هر دو این روشها دارند هرچند هر دو حالت در اجرا و اوایل تفاوت فاحشی دارند ولی هر دو در نتیجه با پایان مناسبی همراه نبودهاند.