برجام و فشار غرب علیه ایران
علی بیگدلی| چه سرنوشتی بر مذاکرات هستهای حاکم است؟ آیا باید احیای برجام را پایان یافته تلقی کنیم؟ اظهارنظرهای متفاوت مقامات اروپایی و آمریکایی چه معنایی دارد؟ ایران چه راهبردی را در مواجهه با فشارهای طرف مقابل باید در پیش بگیرد؟
این پرسش و پرسشهایی از این دست، ابهاماتی است که این روزها در فضای پیرامون مذاکرات هستهای جریان یافته است. اما باید توجه داشت که سونامی فشار غرب علیه ایران از ابتدای انقلاب تا به امروز بیسابقه بوده است. این روزها تمام کشورهای غربی متحد با هم تصمیم گرفتهاند که مذاکرات هستهای را به تاخیر بیندازند و فشار را علیه ایران افزایش بدهند.
البته من از واژه «تاخیر برجام» استفاده میکنم؛ برخی از واژه «پایان برجام» هم استفاده میکنند. چرا که هیچ صحبتی در خصوص تداوم برجام از طرف مقامات غربی مطرح نشده است. بهخصوص صحبتهای روز سهشنبه بلینکن با کوهن همتای اسراییلیاش مساله را بسیار پیچیدهتر کرده است. بلینکن اشاره کرد که فعلا برنامهای برای تداوم مذاکرات هستهای نداریم و آن را مسکوت مانده تفسیر کرد.
البته از منظر حقوق بینالملل هیچ کشوری یکطرفه مسوولیت اعلام ناکامی مذاکرات را به عهده نخواهد گرفت. اما اظهاراتی که مطرح شده حاکی از آن است که پس از ناآرامیهای اخیر و بازگشت نتانیاهو به راس هرم تصمیمسازی رژیم صهیونیستی به نظر میرسد، یک جبهه متحد در برابر ایران شکل گرفته باشد.
در واقع تحولات اخیر باعث شده تا مذاکرات هستهای وارد مرحله جدیدی شود. نتانیاهو هم در نخستین سخنرانی خود مساله ایران و مذاکرات را مطرح و اعلام کرد که همه تلاش خود را برای لغو مذاکرات به کار میگیرد. بنابراین یک ائتلاف خطرناک در حال شکلگیری است که ایران باید مراقب آن باشد. این ائتلاف بینالمللی همسو با یک ائتلاف منطقهای علیه ایران، تشکیل شده است. ترکیه، جمهوری آذربایجان، عربستان، اردن، مصر، امارات متحده عربی و... یک جبهه جدید را علیه مذاکرات و ایران شکل دادهاند. این کشورها به دنبال در تنگنا قرار دادن ایران هستند. همان طور که مکرون هم در اردن به آن اشاره کرد این ائتلاف به دنبال تغییر رویه ایران در حوزه مسائل منطقهای است.
البته ارتباطی در حد دست دادن نیز میان مکرون و امیرعبداللهیان شکل گرفت، همان طور که ارتباطی هم میان وزیر خارجه ایران با وزیر خارجه عربستان شکل گرفت، اما در عین حال خطکشیهای منفی هم تداوم دارد. بهرغم همه این فضاسازیها، معتقدم همه پنجرههای پیش روی برجام بسته نشده و هنوز میتوان این روند را احیا کرد. در واقع هدف غربیها این است که فشار بیشتری علیه ایران شکل بدهند. هدف این فشارها هم هدایت ایران به سمت پذیرش خواستهها و پیشنهادهای آنهاست.
جدا از برجام موضوعات منطقهای برای غربیها بسیار مهم است. غربیها خواستار کاهش دامنه نفوذ سیاسی و امنیتی ایران هستند. از سوی دیگر با توجه به اینکه تامین بیش از 40 درصد انرژی جهان از این منطقه صورت میگیرد، آنها مایل نیستند جنگی در این منطقه شکل بگیرد. غربیها به خاطر تجربه امریکا از حمله به عراق و افغانستان مایل به گشودن جبهه تازهای در منطقه نیستند. اساسا امریکا اجازه شکلگیری جنگی تازه در منطقه را هم نمیدهد.
ایران هم مطالبات متفاوتی دارد؛ این روزها هم امیرعبداللهیان و هم باقری اعلام میکنند که به دنبال مذاکره هستند. ایران برای حل مشکلات اقتصادی و بهبود وضعیت انتظارات تورمی به دنبال احیای مذاکرات است. نرخ ارز بالا رفته و ایران به دنبال مهار نوسانات ارزی است. سفر سرد گروسی به ایران یکی دیگر از نشانههایی است که مشخص میکند مذاکرات در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. این سردی روابط با آژانس اگر ادامه پیدا کند، فضا برای عملیاتی کردن مکانیسم ماشه فراهم میشود و تحریمهای قبل از سال 2015 علیه ایران اعمال میشود.
این روند هر روز فضای امنیتی علیه ایران را عمیقتر کرده و احتمال موفقیت برجام را کمتر میکند. در این فضای خاص ایران باید راهبرد مشخصی هم در خصوص مذاکرات و هم در خصوص مسائل منطقهای در پیش بگیرد. از سوی دیگر در صحنه داخلی هم باید راهکاری اندیشیده شود تا آشتی ملی ایجاد شده و فضا برای بهبود فراهم شود. اگر در عرصه داخلی و خارجی تدابیر لازم صورت بگیرد، میتوان امید داشت که چشماندازهای پیش روی برجام روشنتر شده و زمینه برای توافق فراهم شود.