شوک‌درمانی نجات‌بخش

۱۴۰۱/۱۰/۱۸ - ۰۷:۴۰:۰۰
کد خبر: ۱۹۶۲۷۹
شوک‌درمانی نجات‌بخش

فرشاد مومنی، استاد دانشگاه علامه و اقتصاددان با نقد شوک‌درمانی در ایران و روسیه و تحسین شوک‌درمانی در چین که منجر به کاهش سه‌چهارم از جمعیت فقیر جهان شده است، از «غلط‌انگاری تمام اندیشه‌های چپ» و «درست‌انگاری تمام ایده‌های راست» به عنوان دو توهم بزرگ یاد کرد و گفت: با گونه‌های پرشماری از شوک روبرو هستیم که بعضی از آنها می‌تواند نیروی محرکه نجات هم باشد. آن شوک‌هایی که نیروی محرکه جهش‌های توسعه‌ای است، اقتصاد را از یک وضعیت تعادلی موجود به یک سطح بالاتر هدایت می‌کند.

به گزارش جماران، دکتر مومنی در نشست مجازی موسسه دین و اقتصاد با موضوع «نقد و بررسی کتاب چگونه چین از شوک‌درمانی گریخت؟» با بیان اینکه ساده‌انگاری افراطی و دم‌دستی کردن واقعیات پیچیده، ریشه اصلی فاجعه‌سازی‌های ناشی از شوک‌درمانی در سطح دنیا است، گفت: باید حواسمان باشد که شوک‌درمانی یک مشترک لفظی است. ما با گونه‌های پرشماری از شوک روبرو هستیم که بعضی از آنها می‌تواند نیروی محرکه نجات هم باشد. آن شوک‌هایی که نیروی محرکه جهش‌های توسعه‌ای است، اقتصاد را از یک وضعیت تعادلی موجود به یک سطح بالاتر هدایت می‌کند اما آن چیزی که به عنوان یک پدیده مضموم در این خصوص معرفی شده، کادر برنامه تعدیل ساختاری با فشار برخی سازمان‌های بین‌المللی در برخی کشورهای در حال توسعه است. به اسم اصلاح بزرگ‌ترین فساد را رقم می‌زنند به این صورت که به شرایط اولیه جامعه بی‌اعتنایی می‌کنند، نسبت به مسوولیت‌های حکومت در تمهید بستر نهادی برای پیشبرد آن اهداف توجه نمی‌کنند و فقط با تمسک با تغییرات قیمتی ناگهانی و بی‌مقدمه بسنده می‌کنند. 

او افزود: برای اینکه جلوی این فریب‌ها گرفته شود باید سطح شعور و دانایی نظام تصمیم‌گیری را بالا برد. ما باید یک شاقول برای سنجش ادعاها و وعده‌های آنها لحاظ کنیم. آن شاقول چیست؟ اینها باید بفهمند اگر واقعا قرار است اصلاحی صورت بگیرد، ما باید شاهد تعادل و توازن بیشتر نیروهای اقتصادی و اجتماعی و بخش‌های مختلف اقتصادی باشیم و به ویژه باید شاهد بهبود و ارتقای کیفیت مردم هم باشیم. عدم تعادل‌هایی مانند تورم و بیکاری باید مرتبا جای خود را به رشد مستمر بدهد. باید با این فریب‌هایی که مافیاها با دستکاری ذهن مخاطبان شان در ساختار قدرت انجام می‌دهند، مبارزه کرد.

وی افزود: بالغ بر 100 سال است که اقتصاد ایران در اسارت نااطمینانی‌ها با منشأ طبیعت و شوک‌های برون‌زا بوده است. تا زمانی که این نااطمینانی‌ها حل و فصل نشود ایران از چمبره توسعه‌نیافتگی خارج نخواهد شد. این نااطمینانی‌های برون‌زا با مناسبات اقتصاد سیاسی بین‌المللی پیوند خورده است. در صدساله اخیر که اقتصاد ایران به نفت آلوده شده، با پدیده شوک برون‌زا و نوسانات قیمت نفت هم روبرو بوده‌ایم. نوسانات قیمت نفت بیش از 2 برابر نوسانات همه کالاها و خدماتی است که در بازار‌های جهانی مبادله می‌شود.

استاد دانشگاه علامه خاطرنشان کرد: چرا با اینکه در گزارش‌های رسمی نوشته شده ایران از نظر نااطمینانی‌های با منشأ طبیعت یکی از آسیب پذیرترین کشورهای دنیا است، در هیچکدام از برنامه‌های توسعه، تمهید بایسته‌ای نداریم و نسبت به آبا و نیاکان خود پس‌رفت داشته‌ایم؟ متاسفانه قبل از اینکه ما به مصرف‌کننده فرآورده‌های مادی کشورهای پیشرفته صنعتی تبدیل شویم، بخش اعظمی از نظام آموزش و پرورش‌مان مصرف‌کننده فرآورده‌های اندیشه‌ای آنها بوده است. چون در این نظام آموزشی روش‌شناسی جایگاهی ندارد، ما مسائل آنها را به عنوان مسائل خود شناسایی می‌کنیم و مسائل خود را هم تبیین نمی‌کنیم. بزرگ‌ترین فاجعه‌سازی ناشی از رواج بازارگرایی در کشورهای در حال توسعه، حساسیت‌زدایی از مساله خطیر نااطمینانی‌ها است. کوتوله‌پسندی ساختار قدرت در گزینش افراد به تداوم این مناسبات کمک می‌کند. اندیشه کارشناسی و علم از جنس قدرت است بنابراین یکه‌تازی، علم را بر نمی‌تابد. ما دچار دو توهم بزرگ در ساختار قدرت و بخش‌هایی از بدنه کارشناسی هستیم. یک توهم این است که هرچه چپ‌ها بگویند غلط است. در حالی که اندیشه مارکسیستی مانند هر اندیشه بشری در عین حال که کاستی‌هایی دارد، نقاط قوتی هم دارد. توهم دیگر این است که چون بلوک شرق سابق فروپاشیده، بگوییم هرچه راست‌گراها می‌گویند درست است.

وی بیان کرد: جامعه یک کل به هم پیوسته است. بنابراین توهم متحول کردن جامعه با ابزار پول و قیمت فاجعه می‌سازد. مساله قیمت و بازار تابع کیفیت و ماهیت دولت است. در صورت‌بندی نظری شوک‌درمانی باید بپرسیم کدام دولت و تحت چه شرایطی می‌خواهد دست به شوک‌درمانی بزند؟ شوک‌درمانی روی سه رکن آزادسازی قیمت‌ها، خصوصی‌سازی و آزادسازی تجاری استوار است اما در کشورهای در حال توسعه آزادسازی و خصوصی‌سازی در غیاب نهادهای پشتیبان بازار و برنامه توانمند‌سازی دولت و بخش خصوصی صورت می‌گیرد. توانمند‌سازی بخش دولتی حیاتی‌تر است چون اگر شما یک دولت ضعیف داشته باشید، با بهای اندک به صورت رشوه خودفروشی می‌کند. همه باید فهمیده باشند مقام نظارت بالاتر از مقام اجرا است و اگر حکومت بخواهد تنظیم‌گری کند سطح مهارت و تسلط او بر اقتصاد باید بالاتر از بخش خصوصی باشد.

مومنی با بیان اینکه توصیه به آزادسازی تجاری قبل از تمهید یک برنامه مبتنی بر ارتقای بنیه تولید ملی فاجعه‌ساز خواهد شد، گفت: در دهه 1370 شوک قیمت ارز را با این توهم که انگیزه واردات کاهش پیدا کند، اجرا کردند اما در 5 ساله اول بعد از شوک نرخ ارز، اندازه واردات کالاهای لوکس در ایران 53 برابر رشد کرد. هر کس می‌خواهد آزادسازی تجاری کند اول باید برنامه ارتقای بنیه تولیدی را اجرا کند وگرنه تو کاری می‌کنی منابع ارزی اندکی که داری صرف واردات لوکس شود که کینه و خشم را بسترسازی می‌کند.   

رمز نجات چین از شوک‌ درمانی

این استاد دانشگاه اظهار کرد: حیاتی‌ترین رمز نجات چین از شوک‌ درمانی این است که راه‌حل غلبه بر بحران کمیابی در یک کشور دارای فقر گسترده و عقب‌ماندگی مزمن تاریخی، ارتقای بنیه تولیدی و راه‌اندازی بستر نهادی مشوق تحقق صرفه‌های ناشی از مقیاس است، در حالی که بازارگرایی مبتذل و برنامه تعدیل ساختاری به جای ارتقای بنیه ملی، کنترل تقاضای محروم‌ترین گروه‌های اجتماعی را در دستور کار قرار می‌دهد. در اقتصادی که دولت بزرگ‌ترین مصرف‌کننده و بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار باشد، شوک‌های قیمتی حکومت را دچار افلاس مالی کرده و آن را به یک موجود خطرناک تبدیل می‌کند که برای تامین نیازهای مالی به صورت مردم و تولیدکننده‌ها چنگ می‌اندازد. حکومت مفلس قادر نیست از عهده تعهدات خود بر بیابد. صندوق بین‌المللی پول گزارشی منتشر کرد که در آن می‌گوید فقط 5 کشور هستند که در زمینه مسوولیت‌پذیری حکومت در زیرساخت‌های فیزیکی و انسانی توسعه‌اش نسبت به تولید ناخالص داخلی شان از ایران کوچک‌تر است. از جهتی شوک‌درمانی به ورشکستگی مولدها هم منجر می‌شود. 

قانون فقط برای زلف خانم‌ها است؟

 مومنی افزود: گزارش‌های رسمی می‌گوید در 15 سال گذشته حدود 10 هزار واحد صنعتی در ایران ورشکسته شده و 61 درصد ظرفیت‌های صنعتی در ایران بلااستفاده است. آنهایی که برای ما ژست اسلامی می‌گیرند چطور می‌توانند به این همه اسراف حساس نشوند؟ این بلااستفاده ماندن یعنی دولت انسان تربیت کرده است، همه‌ چیز را فراهم کرده و ماشین‌آلات را وارد کرده اما به خاطر شوک ‌درمانی 61 درصد ظرفیت‌هایش بلااستفاده شده است. چرا برای مسببان این ماجراها تنبیهی در نظر گرفته نمی‌شود؟ قانون فقط برای زلف خانم‌ها وجود دارد؟ این همه تخطی از قانون مجازات ندارد یا فقط یک دانشجویی که می‌گوید این چه بساطی است، باید تنبیه شود؟

این اقتصاددان با اشاره به اینکه برای توجیه شوک‌ درمانی از تمثیل‌های واحدی استفاده می‌شود، گفت: تا می‌گوییم چرا دارید زندگی مردم را به هم می‌ریزید، می‌گویند این یک پیچ خطرناک است که باید از آن عبور کنیم. هر بار در ایران از شوک ‌درمانی استفاده می‌شود، این تمثیل‌ها به کار برده می‌شود. یک تمثیل دیگر این است که می‌گویند یک فنر در حال در رفتن است. ماجرای نرخ ارز تابع سیاست‌های پولی، مالی، تجاری و صنعتی است که اگر اصلاح شوند، فنری در کار نخواهد بود. الان دوباره زمزمه‌های درباره ماجرای فنر قیمت حامل‌های انرژی و سوخت به گوش می‌رسد گویی که زخم‌های سال 1398 التیام یافته و چون عزیزان در معرض زخم‌های 1401 هستند، مجددا به سراغ آن رفته‌اند. شما چگونه انتظار بهبود وضعیت در اثر شوک‌ درمانی دارید وقتی به آن جراحی و مجروح‌سازی و... می‌گویید؟ می‌گویند همه ‌چیز را بر عهده بازار بگذاریم چون بازار از عقل سلیم بهتر عمل می‌کند. مگر ما در طول تاریخ بازار منهای دولت داشته‌ایم؟ اینکه طرز عمل بازار به چه سمت و سویی کشیده می‌شود، تابع نهادهای پشتیبان بازار است. برای ارتقای وضعیت و بهبود کیفیت زندگی باید زحمت کشید. اینکه کرکره عقل را پایین بکشیم جز فاجعه چیزی به بار نمی‌آورد.

سقوط سهم روسیه از تولید جهان

وی با اشاره به بخش‌هایی از کتاب گریز چین از شوک‌ درمانی افزود: سهم روسیه از تولید ناخالص جهانی در پایان عمر اتحاد شوروی سابق 3.7 درصد بود اما بعد از سه دهه شوک ‌درمانی این سهم به 2 درصد رسید یعنی حدود 50 درصد سقوط رخ داده است. درهمان سال 1990 سهم چین از اقتصاد جهانی 2.2 درصد بود که در سال 2017 به 15 درصد رسیده است. هزینه فرصت تمسک به شوک ‌درمانی با این اعداد قابل درک است. دراین گذار، چین بیش از 500 میلیون نفر را از خط فقر خارج کرد. سه چهارم جمعیت فقرای دنیا که در این سه دهه کاهش پیدا کرده، مربوط به چین بوده است. در همین دوره اندازه جمعیت فقیر روسیه 5 برابر شده است. برخی برای توجیه مطامع رانت‌جویان از شوک ‌درمانی آدرس‌های غلط می‌دهند. می‌گویند پدیده تورم صرفا پولی است.

به گفته او، حیاتی‌ترین مولفه تورم ساختاری ضعف بنیان‌های تولید فناورانه است. نئوکلاسیک‌ها در ایران می‌گویند کل تورم به نقدینگی ربط دارد و نقدینگی حاصل کسری بودجه دولت است. نقدینگی و کسری بودجه را پررنگ می‌کنند تا شوک ‌درمانی به عنوان عامل اصلی ظاهر نشود. بعد از شوک ‌درمانی هیچ عنصری به اندازه فاجعه‌سازی‌های رانتی و پرفساد بانک‌های خصوصی در دامن زدن به تب سوداگری‌های ضدتوسعه در ایجاد تورم نقش نداشته است. به ما می‌گفتند مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود اما برخی هر سال از ناحیه شوک ‌درمانی گزیده می‌شوند و چرت‌شان پاره نمی‌شود. متاسفانه در ایران برای اینکه کسی تضعیف نشود، فرآیند تصمیم‌گیری‌ها، اهداف و نتایج آنها ثبت و ضبط نمی‌شود. وقتی می‌خواستند افتضاح امسال را در زمینه شوک ارزی توجیه کنند رییس سازمان برنامه و بودجه می‌گفت، چیزی نیست! حول و حوش 7 درصد تورم ایجاد می‌شود. متاسفانه آنقدر سهل‌انگاری که تنه به تنه نادانی می‌زند در اینجا وجود دارد.

فهم سریع توالی‌ها

مومنی در پایان گفت: یکی از حیاتی‌ترین راه‌های نجات، فهم سریع توالی‌ها است. اول باید به سمت جایی بروید که اکثریت جمعیت و فعالیت‌ها در آنجا است. بازارگراهای افراطی مانند فریدمن و هایک می‌گفتند اول باید آزادی قیمت در دستور کار قرار بگیرد تا بتوان استبداد را کنترل کرد. رابینز که خود بازارگرا بوده می‌گوید فاشیسم و نازیسم‌زاده رها‌سازی قیمت‌ها و افزایش تورم بوده‌اند. اینکه چینی‌ها انقلاب ناسیونالیستی را کنار زدند و سراغ کمونیست‌ها رفتند به خاطر قابلیت کمونیست‌ها در کنترل تورم‌ها بود. نجات چین از شوک ‌درمانی نشان از این آگاهی داشت که هیچ چیز مقدم بر کنترل نیست چون تورم ثبات و امنیت را به چالش می‌کشد. کلید حل مساله سیاست‌های تورم‌زا در طراحی یک نظام توزیع قدرت قرار دارد.