برجام از کما خارج میشود؟
حسن بهشتیپور| در شرایطی که هر خبری در خصوص توفیق یا عدم توفیق برجام، باعث بروز نوسانات پیدرپی در بازارهای اقتصادی و باعث نوسان در نرخ ارز و التهاب در بازارهای کشور میشود، بسیاری از تحلیلگران و البته افکار عمومی ایرانیان میخواهند بدانند چه سرنوشتی در انتظار برجام است. آیا باید برجام را تمام شده تلقی کنیم و مهر پایانی بر آن بزنیم یا هنوز امیدی به تحقق و تداوم آن وجود دارد؟ امریکا و اروپا چه موضعی در قابل مذاکرات خواهند داشت و آیا گفتوگوها را از سر خواهند گرفت.
به نظر میرسد برجام به عنوان یکی از مهمترین اسناد بینالمللی در حالت کما قرار گرفته باشد. این بار ایران میل و اشتیاق بیشتری از خود نشان میدهد تا مذاکرات سرانجامی پیدا کند، اما اروپا و امریکا نشانه مثبتی از خود ارایه نمیکنند. گزاره مهم در خصوص سرنوشت برجام اما سفر اخیر گروسی، مدیرکل آژانس به تهران است.
گروسی قرار است به زودی راهی تهران شود تا درباره چشمانداز پیش روی فعالیتهای هستهای با مقامات ایران گفتوگو کند. این مذاکرات درباره سه سوال اصلی آژانس از ایران خواهد بود و توفیق و عدم توفیق آن تا حد زیادی سرنوشت برجام را مشخص میکند. در صورتی که مذاکره با آژانس به درستی انجام شود، ممکن است کورسویی پیش روی مذاکرات ایجاد شود.
نباید فراموش کرد عدم رضایت آژانس ممکن است باعث صدور قطعنانه علیه ایران، راهاندازی مکانیسم ماشه و ارسال گزارش منفی به آژانس شود. در این میان اینکه برخی افراد و جریانات اعلام میکنند پرونده ایران ذیل فصل هفتم قرار دارد یا ندارد، بازیهای سیاسی است.
هر حرکت اشتباهی در این زمینه هم اقتصاد و هم امنیت کشور را دستخوش مشکلات عدیده میکند. بنابراین اگر از دل مذاکرات ایران و گروسی بتوان فرصتی برای احیای برجام و اعلام رضایت ایجاد کرد، باید به استقبال آن رفت. این توافق با آژانس هم احتمال تداوم مذاکرات را محتمل میکند و هم خطر تحریمهای بیشتر و مکانیسم ماشه را کاهش میدهد. در نقطه مقابل هر عدم توافقی با آژانس باعث فشار بیشتر بر ایران و بروز مشکلات بیشتر بر ایران میشود و نوسان اقتصادی و مشکلات امنیتی ایجاد میکند.
با این توضیحات بسیاری از تحلیلگران در انتظار خروجی سفر گروسی به تهران هستند تا ببینند آیا میتوان نسبت به احیای برجام و تداوم گفتوگو امید داشت یا نه؟ البته برخی افراد هم به اشتباه تصور میکنند تضادی در مواضع امریکا و اروپا وجود دارد. به جز دوره ترامپ، اروپا و امریکا بیشترین هماهنگی را با هم در مسائل بینالمللی از جمله پرونده ایران داشتند. تنها در دوره ترامپ بود که اروپا مخالف خروج او از برجام بود و ترامپ در عین مخالف اروپا از برجام خارج شد.
در حال حاضر اما هیچ اختلاف نظری میان دو طرف وجود ندارد. نهتنها اختلاف نظری میان دو طرف وجود ندارد، بلکه باید گفت متاسفانه در هیچ دورهای به اندازه زمان فعلی میان اروپا و امریکا اتحاد در مواضع دو طرف مشاهده نمیشود. امریکا و اروپا پذیرفتهاند تا زمان پایان ناآرامیها در ایران باید صبر کنند و تا آن زمان تلاشی برای احیای برجام نخواهند کرد. این ایران است که باید ابتکار عمل را به دست بگیرد و از ارتکاب اعمالی که ممکن است منجر به افزایش فاصلهها شود خودداری کند. در وهله نخست، گروسی را راضی کرده و به پرسشهای سهگانه او پاسخ بدهد تا پرونده ایران از قطعنامههای تنبیهی و مکانیسم ماشه دور شود و در مرحله بعد، طرفهای مقابل را مجاب به تداوم گفتوگوها کند.
در این صورت است که میتوان امید داشت بخشی از التهاب موجود در فضای اقتصادی و راهبردی کشور کاهش پیدا کند و زمینه بهبود در وضعیت معیشتی مردم فراهم شود. نهایتا هم ایران باید به دنبال احیای برجام و بازگشت به صحنه اقتصاد و تجارت جهانی باشد و جایگاه خود را استیفا کند.