زمستان سخت پتروشیمی‌ها از راه رسید؟

۱۴۰۱/۱۰/۲۷ - ۰۹:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۹۶۶۵۷
زمستان سخت پتروشیمی‌ها از راه رسید؟

گروه بازار سرمایه| تقریبا یک ماهی می‌شود که زمستان سخت ایران شروع شده و گاز صنایع سهمیه‌بندی است؛ این در حالی است که ایران هشدار زمستان سخت اروپا را می‌داد اما اکنون خود درگیر یک زمستان سخت شده است. زمستان و قطعی گاز با هم گره‌‎ خورده‌اند و هر سال با شروع فصل سرما شاهد سهمیه‌بندی گاز و افزایش قیمت حامل‌های انرژی هستیم. این موضوع امسال نیز در کشور اجرایی شده و صنایع، گازی برای مصرف ندارند و به ناچار به سوی مازوت‎‌سوزی رفته‌اند؛ به واسطه مازوت‌سوزی اما سلامت مردم به خطر افتاده و خسارت‌های جبران‌ناپذیری نیز برای محیط زیست و اقتصاد بر جای خواهد گذاشت.

البته به جز صنایع، مصارف خانگی نیز نقش موثری در افزایش مصرف و گاه حتی اتلاف گاز دارد. مسوولان با تاکید مداوم بر رکوردشکنی مصرف گاز شهروندان نسبت به این امر هشدار می‌دهند. اما همانطور که گفته شد مشکل اساسی این روزها نبود گاز برای صنایع است که مازوت نیز نمی‌تواند جایگزین درستی برای آن باشد.

تاثیر مازوت‌سوزی روی سلامتی

مازوت یا نفت کوره یکی از هیدروکربن‌های نفتی محسوب می‌شود که در مراحل پالایش نفت خام به دست می‌آید. این ماده کیفیت پایین و ویسکوزیته بالایی دارد و در نیروگاه‌های حرارتی و موارد مشابه از آن استفاده می‌گردد. ترکیب مازوت در اروپا و همچنین ایالات متحده، شکسته شده و به گازوئیل تبدیل می‌شود. در گذشته، مازوت برای گرم کردن خانه‌ها در کشورهای شرقی و شوروی سابق مورد استفاده قرار می‌گرفت چون تجهیزات لازم به منظور تبدیل مازوت به سایر محصولات پتروشیمی وجود نداشت. در کشورهای غربی به کوره‌هایی که از مازوت استفاده می‌کنند، کوره‌های «ضایعات‌ سوز» گفته می‌شود.

به دنبال سوزاندن سوخت‌های فسیلی حاوی گوگرد مانند مازوت، ترکیباتی موسوم به Sox منتشر می‌شوند که بخش بیشتر آن را SO2  تشکیل می‌دهد SO2 گازی سمی است که برای سلامتی مضر است. این گاز، وزن بیشتری نسبت به هوا دارد و زمانی که غلظت آن در هوا به بیش از 500ppb  برسد، بوی بدی خواهد داشت که در این سطح، کشنده خواهد بود. این گاز در غلظت‌های پایین‌تر، منجر به درد قفسه سینه، مشکلات تنفسی، قرمزی چشم و افزایش احتمال بروز بیماری‌های قلبی و تنفسی خواهد شد. به‌طور کلی، غلظت معمول این گاز در اتمسفر کمتر از 10ppb  ذکر می‌شود که در این غلظت اثر مخربی بر سلامتی نخواهد داشت.

اثر دوم سوزاندن مازوت و سایر سوخت‌های گوگردی، تشکیل سولفات‌ها و نیترات‌ها به شکل آئروسول یا ذرات بسیار ریز هواست که موجب «ذرات معلق» موجود در هوا می‌شوند. این ذرات معلق با شدت گرفتن آلودگی هوا خطر آسم و حملات قلبی و تنفسی را افزایش می‌دهند. اثر سوم سوزاندن مازوت از منبع انتشار آن بیشتر می‌شود و در این حالت اکسیدهای گوگرد به دلیل واکنش در اتمسفر و فاز محلول در آب، به اسید تبدیل می‌شوند. این آئروسول‌های اسیدی تحت شرایط خاص هواشناسی به باران اسیدی، برف و مه تبدیل خواهند شد. زمانی که آلودگی هوا ناشی از عملکرد و فعالیت‌های انسانی نباشد، pH باران‌های اسیدی در حدود ۵.۵ خواهد بود که این میزان خاصیت اسیدی به دلیل وجود کربنیک اسید حاصل از واکنش بخار آب با دی‌اکسید کربن است. این‌باران‌های اسیدی اثرات مخرب دیگری نیز بر جای می‌گذارند که از میان آنها می‌توان به حل شدن فلزات سنگین در باران‌های اسیدی اشاره کرد و خاک‌ها نیز توانایی نگه‌داشتن ریشه درختان را نخواهند داشت. در نتیجه با فرسایش خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی، احتمال بروز سیل افزایش پیدا می‌کند.

بودجه 1402 معضل جدید پتروشیمی‌ها

به غیر این مشکلات ایجاد شده برای پتروشیمی‌ها، بودجه 1402 نیز یک مشکل اساسی برای بورس تهران به حساب می‌آید. بر اساس بودجه سال 1402 نرخ خوراک پتروشیمی‌ها افزایش یافته، مالیات صادراتی به شرکت‌های بورسی تحمیل شده، بهره مالکانه رشد 23 درصدی داشته و میزان انتشار اوراق مالی نیز افزایش یافته است. از سوی دیگر قرار است که 15 هزار میلیارد تومان نقدینگی به صندوق تثبیت بازار سرمایه واریز شود؛ در همین حال سپرده کالایی معاف از مالیات شد. اینها بخشی از مفاد جدید در لایحه بودجه سال آتی هستند که هر یک به نوعی ریسک به بازار سرمایه تحمیل می‌کند. برای نمونه قرار است نرخ خوراک پتروشیمی‌ها افزایش یابد و از سوی دیگر بر درآمد صادراتی این شرکت‌ها مالیات وضع شود.

این افزایش‌ها در حالی است که هر سال در فصل تابستان شاهد قطعی برق و در زمستان شاهد قطعی گاز هستیم و این سه ریسک می‌تواند وضعیت صنایع را تغییر دهد و زیان آنها را افزایش دهد. مشکل اصلی صنایع افزایش ریسک‌هاست. درست است دولت برای تامین بودجه مشکلات زیادی دارد اما قرار نیست برای تامین بودجه صنایع کشور و فعال در بورس را ورشکسته کند. چرا که هر مالیات یا هزینه بیشتر در وضعیت تحریم‌ها و نزولی بودن بازارهای جهانی می‌تواند به بازار سرمایه و اقتصاد کشور ضربه سنگینی وارد کند.

کاهش درآمدهای گازی

بررسی‌ها نشان می‌دهد از سال 2010 تا سال گذشته حدود 2877 میلیارد دلار از درآمدهای ارزی ممکن برای کشور از ناحیه صادرات نفتی از دست رفته است. این بازه زمانی مصادف با اوج‌گیری تحریم‌ها و تنش‌های خارجی بوده که البته همزمان به دلیل سیاست‌های اقتصادی داخلی مانند عدم سرمایه‌گذاری کافی در میدان‌های نفتی و نیز واگذاری بازارهای از پیش موجود به دیگر رقبا مثل عراق، امریکا، روسیه و لیبی؛ کشور سهم خود را از بازار جهانی فروش نفت از دست داد و دیگر رقبا جایگزین نفت ایران شدند.

این درآمد در صورتی محقق می‌شد که ایران قادر بود متناسب با سهم 13.5 درصدی خود از ذخایر نفتی بین‌المللی (طبق آمار اوپک)، به همین میزان نیز یعنی 13.5 درصد از تولید نفتی جهان را به خود اختصاص دهد. این فرض با توجه به سابقه نفتی ایران و نیز سهولت نسبی استخراج از ذخایر نفتی ایران در مقایسه با دیگر کشورها، فرض چندان دور از ذهنی هم نیست. به ویژه اینکه در فاصله سال‌های 1971 تا 1977 میلادی (تقریبا معادل با 1350 تا 1356) سهم تولید نفت ایران در جهان به بالای 9 درصد رسیده بود.

برای فهم بهتر مقدار هزینه 2877 میلیارد دلاری وارد شده از صادرات نفتی از دست رفته تا پایان سال میلادی گذشته، می‌توان به ارزش ریالی آن با توجه به قیمت دلار در بازارهای امروز اشاره کرد که بالغ بر 100.7 هزار هزار میلیارد تومان می‌شود. همچنین با فرض جمعیت 84 میلیونی ایران در سال گذشته، می‌توان گفت هر ایرانی به‌طور متوسط در حدود یک میلیارد و دویست میلیون تومان تنها در همین فاصله زمانی دوازده ساله از ناحیه عدم فروش نفت متضرر شده است. یا به‌طور متوسط، سالانه صد میلیون تومان، ماهانه 8.3 میلیون تومان و روزانه تقریبا 273 هزار تومان میزان درآمد از دست رفته برای هر ایرانی بوده است.

در سطح خانوار نیز، می‌توان تصور کرد که هر خانوار 4 نفره در صورت تحقق سهم 13.5 درصدی کشور از تولید نفت، می‌توانست طی این دوازده سال حدود 4.8 میلیارد تومان پس‌انداز بیشتر داشته باشد که معادل با قیمت خانه‌ای نسبتا متوسط در بسیاری از شهرهای کشور می‌شد. با توجه به اینکه از دهه 1370 شمسی سهم ایران از تولید نفتی جهان از حدود 3 درصد به بالای 5 درصد رسیده بود و در صورت تداوم در پایان دهه 1380 شمسی می‌توانست به 6 درصد نیز برسد، می‌توان سناریوی شاید واقع‌بینانه‌تر دیگری را هم متصور شد که طبق آن، از سال 2010 به بعد ایران سهمی 6 درصدی را از تولید جهانی نفت به خود اختصاص می‌داد. بررسی آمارها نشان می‌دهد که حتی با چنین سناریویی نیز، درآمد نفتی کشور تقریبا 474 میلیارد دلار بیش از میزان محقق شده اخیر می‌بود.

با توجه به برخی از گزارش‌های دولتی که موجودی صندوق توسعه ملی در پایان دولت گذشته را حدود 50 میلیارد دلار تخمین زده‌اند، روشن است که حتی در این سناریو و با فرض حفظ سهم 6 درصدی نیز، ذخایر ارزی ایران می‌توانست بیشتر از 10 برابر میزان کنونی آن باشد. در بررسی این آمارها از داده‌های موجود در وب‌سایت سازمان اوپک و نیز شرکت BP استفاده شده است. همچنین، فرض شده که تولید مازاد صرف صادرات می‌شد و برای محاسبه درآمدها با توجه به مقدار صادرات به دست‌آمده و با فرض ثبات عرضه کلی نفت در جهان با توجه به سازوکارهایی مثل اوپک، از قیمت‌های واقعی و معاملاتی نفت در بازارها در این بازارها در این بازه زمانی استفاده شده است.