شفافیت ادامهدار بورس
علی فراقی| در برهه زمانی قرار داریم که تب و تاب بورس کالا خصوصا عرضه انواع خودروها در آن بسیار زیاد شده و پای ثابت بسیاری از خبرها و موارد دیگر شده است. حال در پله اول مهمترین سوالی که بیان میشود آیا عرضه از طریق بورس کالا یک روند مثبت است یا خیر؟ جواب این سوال با قطعیت مناسبی بله است زیرا ساز و کار بورس در تمامی کشورها یک فرآیند ثابت شده و جوابگو است که در صورت برنامهریزی و سیاستگذاری صحیح و مناسب بسیاری از مشکلات دیگر بازارها را رفع میکند و به خوبی میتواند هر کالایی را به بهترین نرخ خود از طریق سیستم عرضه و تقاضا تنظیم کند.
اگر بخواهیم مثال کوچکی از مثبت بودن این سیستم داشته باشیم، کشور چند سالی است که درگیر فروش کارخانههای خودرو از طریق قرعهکشی بود که صرفا سود مناسبی را در جیب دلال قرار میداد و به هیچ عنوان مصرف کننده واقعی از این سیستم نفع نمیبرد که پس تسهیل عرضه آن در بورس کالا بسیاری از مصرف کنندگان توانستند به خودرو مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند و با افزایش عرضه و از طریق سیستم کامل عرضه و تقاضا بسیاری از قیمتهای بازار آزاد در حاشیه قرار گرفت و محصول و کالای مورد نیاز به راحتی و به نرخ منصفانهتر در اختیار مصرف کننده قرار گرفت.
البته نکتهای هم که شاید از نظرها دور مانده باشد صرفاً عرضه خودرو نیست و بسیاری از کالاها خصوصا کالاهایی که توسط شرکتها تولید میشوند به خوبی میتوانند در بازار به قیمت منطقیتری به مصرف کننده برسد مانند تولیدات مصالح ساختمانی، آهنآلات و... بوده و نکته دیگر حرکت یک قدم به سمت جلو جهت شفافیت صورتهای مالی و عملکرد بسیاری از شرکتهای فعال در بورس کشور و حتی بیرون از آنکه توانایی عرضه محصول خود در بورس کالا را دارند، است.
حال اگر این سیستم به دور از فرآیند دستورگونه و کنترل شده بتواند به کار خود ادامه بدهد به خوبی توانایی کنترل و تنظیم بسیاری از محصولات تولید شده یا حتی خدمات ارایه شده را دارد و آن چیزی است که اقتصاد کشور به خوبی نیاز به این مورد را در خود میبیند.
آخرین نکتهای که دلیل مخالفت ادامه و تسهیل این روند توسط برخی از افراد گردیده صرفا نحوه سیاستگذاری، اجرا و ادامه دادن این مسیر است که افراد فعال دل خوشی از این مدیریت و برنامهریزی ندارند و خود فرآیند بسیار کارآمد و مفید است ولی نتیجه آن بسیار متکی به نحوه مدیریت و برنامهریزی و آن چیزی است که دولتها ضعف و ناتوانی خود را در این مسیر نشان دادهاند.
توصیهای هم که میتوان در آخر سر داشت عدم تکرار فرآیند قبل و درسگیری از آن است و درکنار آن مشورت و بهرهگیری از افراد صاحب نظر واقعی و دلسوز از جنس همین بازارها است که میتواند اتفاقات قبلی را اندکی جبران کند و افراد همین بازار هستند که توان کمک به بهبود و رشد آن را دارند. در کلام آخر هم برخی افراد دل به تکرار اشتباهات و اجرای نادرست موارد قبلی بستهاند و در راستای مخالفت با آن برآمدند که با توجه به اینکه احتمال اجرا و در نهایت نتیجه مساعدی از این فرآیندخواهد داشت.