برف میبارد؛ مدیریت شهری قفل میشود
مریم شاهسمندی| حالا دیگر به مدد پیشرفت علم و تکنولوژی پیشبینی مخاطرات جوی بسیار آسان است و از روزها قبل میتوان فهمید که کدام شهرها و استانها قرار است درگیر برف و سرما شوند و در کدام مناطق قرار است آسمان آفتابی همراه با غبار محلی داشته باشیم. اما این مساله اصلا باعث نمیشود که ما حتی در پایتخت هم از گزند غافلگیری مسوولان در امان بمانیم.
به محض اینکه برف میبارد دیگر خیابانها و اتوبانهای شهر تهران قابل تردد نیست. ترافیک قفل میشود، مردم سرگردان میشوند، خبری از وسایل نقلیه عمومی نیست. تاکسیها که نرخ کرایههایشان به ناگهان چندین برابر میشود و تنها برای کسانی که میگویند «دربست» ترمز میکنند. این در حالی است که مدیریت شهری طی این ماههای گذشته نشان داده که ید طولایی در نسب انواع و اقسام بنرها و پلاکاردها به در و دیوار شهر دارد اما دریغ از شن پاشی به موقع خیابانها موقع بارش برف و باران.
در واقع این خیابانهای شهر نیست که بعد از بارش هر برف و حتی باران قفل میشود این مدیریت شهری است که قفل میشود و غافلگیر شده به آنچه بر سر مردم آمده نگاه میکند و البته هیچ عکس العمل مناسبی هم نشان نمیدهد. مگر میشود تا این حد در مورد چنین مسائلی بیتوجه بود. باز هم این میزان از سردرگمی در مدیریت شهری وجود داشته باشد. چرا همیشه مسوولان ما در برابر بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی و... غافلگیر میشوند و وقتی هم دیگر کاری از دستشان بر نمیآید توپ را به زمین مردم میاندازند و از آنها میخواهند که خودشان یک فکری برای رفع مشکلات بکنند چرا که دیگر مسوولان خسته شدهاند و توان ادامه این وضعیت را ندارند.
شهردار تهران که در مورد تمامی مسائل کشور از خرید ارز گرفته تا ازدواج دانشجویی و... اظهارنظر میکند چرا در مواقع لزوم و وقتی که چنین بحرانهایی در حوزه مدیریت خودش به وجود میآید سکوت میکند. مساله شنپاشی کف اتوبانها و خیابانها دیگر آلودگی هوا نیست که بگویند 20 سازمان و ارگان دیگر هم در این زمینه کوتاهی کردهاند. این مساله کاملا وظیفه شهرداری است که در روزهای برفی شرایط را برای رفت و آمد شهروندان فراهم کند و مانع از بروز اتفاقات غیر قابل پیش بینی شود.
این بیتوجهیها قطعا برای شهرداری ضرر مالی به دنبال ندارد، اما برای شهروندانی که ماشینهایشان در خیابانهای یخ زده لیز میخورد و تصادفهای غیر قابل کنترل رخ میدهد و برای آن دسته از افرادی که به دلیل نبود وسایل نقلیه عمومی نمیتوانند به محل کار خود برسند یا خیلی دیرتر از حد معمول میرسند، هم خساراتهای مادی و هم معنوی به دنبال دارد.
اما گویی قرار نیست هیچ کس در مقابل این بیمسوولیتیها جوابگو باشد، هیچ مدیری در هیچ کدام از مناطق شهرداری به دلیل وضعیتی که پیش آمده از مردم عذرخواهی نمیکند، از اینکه مردم مجبورند مسیر 20 دقیقهای را طی 3 ساعت طی کنند و ثانیههای عمرشان در ترافیکهای بیتدبیری تلف شود، احساس مسوولیت نمیکنند. هر چه هست آنها همیشه از مردم توقع تابآوری و تحمل شرایط را دارند حتی اگر خودشان هیچگاه به فکر انجام درست وظایفی که بر عهده گرفتهاند، نباشند.
این اولینبار نیست که تهران قفل میشود، این اولینبار نیست، که تصادفهای زنجیرهای در اتوبانهای شهر اتفاق میافتد، این اولینبار نیست که هیچ خبری از شهردار تهران نیست. طی 4 مرتبهای که در این کلانشهر برف باریده ما تمام اینها به عنوان شهروندانی که مسوولان مسوولیتپذیری نداریم، تجربه کردهایم. طی این 4 مرتبه حتی یک بار هم یک مدیر شهرداری بابت وضعیتی که به دلیل بیتدبیری آنها به وجود آمده از مردم عذرخواهی نکرده است. فرهنگ عذرخواهی در بین مسوولان ما اصلا جایگاهی ندارد و هر چه هست این مردم هستند که باید خودشان برای رفع مشکلاتی که پیش میآید پیشقدم شوند و دل به اقدامات مسوولان خوش نکنند.