فقر ریشه اصلی آسیب‌های اجتماعی

۱۴۰۱/۱۱/۲۶ - ۰۹:۵۰:۰۰
کد خبر: ۱۹۸۷۲۱
فقر ریشه اصلی آسیب‌های اجتماعی

مریم شاهسمندی| این که مسوولان بگویند ما برای کاهش آسیب‌های اجتماعی تلاش می‌کنیم و رفع این آسیب‌ها در اولویت برنامه‌های دولت قرار دارد، یک طرف ماجرا است و طرف دیگر کارهای عملی است که در این زمینه انجام می‌شود.

5 اولویت مهم آسیب‌های اجتماعی عبارتند از اعتیاد و موادمخدر، حاشیه‌نشینی، طلاق، مفاسد اخلاقی و احصای مناطق بحران‌خیز در کشور. حال سوال اینجاست برای رفع کدام یک از این آسیب‌های مهم اجتماعی در کشور تلاش صورت گرفته است؟ اینکه در روی کاغذ این آسیب‌ها را برطرف کنیم با اینکه در سطح جامعه برای از بین رفتن آنها تلاشی انجام شود، بسیار متفاوت است.

متاسفانه وقتی بحث آسیب‌های اجتماعی به میان می‌آید مسوولان به شعار متوسل می‌شوند، برنامه‌هایی را عنوان می‌کنند که نه اجرایی شده‌اند و نه حتی زمینه اجرایی شدن آنها فراهم شده است. ما اگر می‌خواهیم آسیب‌های اجتماعی را از میان‌برداریم قبل از هر چیز باید رفاه نسبی را در جامعه مستقر کنیم، مشکلی که امروز اکثر اقشار جامعه برای تامین معاش خود دارند نشان می‌دهد که بحث از بین بردن آسیب‌های اجتماعی چندان هم جدی گرفته نشده است.

به هر کدام از این 5 آسیب که نگاه کنیم می‌بینیم فقر یک پای ثابت بروز این آسیب‌هاست. از اعتیاد تا حاشیه نشینی و مفاسد اخلاقی. مساله اینجاست که وقتی ما نمی‌توانیم قیمت مسکن را در شهرهای بزرگ کنترل کنیم در واقع به حاشیه نشینی دامن می‌زنیم. البته دولت‌های قبلی با ساخت شهرک‌های اقماری در حاشیه شهرهای بزرگ به این آسیب دامن زدند، همان زمان بسیاری از جامعه شناسان با ساخت این شهرک‌ها مخالفت کردند چرا که معتقد بودند، افزایش حاشیه نشینی یعنی افزایش آسیب‌های اجتماعی که از حاشیه شهرها به داخل آن راه پیدا می‌کند. اما متاسفانه طرح‌هایی که بدون بررسی و مطالعه اجرایی می‌شوند در کشور ما کم نیستند.

ساخت شهرک‌های اقماری در حاشیه شهرها هم یکی از آنها بود، این شهرک‌ها به محلی برای زندگی افرادی که به نوعی با آسیب‌های اجتماعی دست به گریبان بودند، تبدیل شد. از اعتیاد به مواد، تا مفاسد اخلاقی و بزه‌های دیگر اجتماعی در حاشیه شهرهای بزرگ شکل می‌گیرند.  

در حال حاضر مشکلات اقتصادی خود به آسیبی بزرگ برای خانواده‌ها تبدیل شده است، به مساله طلاق دامن می‌زند، به مساله مفاسد اخلاقی دامن می‌زند پس باز هم اگر بخواهیم در این زمینه کار مثبتی انجام دهیم ابتدا باید شرایط زندگی را بهبود ببخشیم، رفاه نسبی اصل اساسی در کاهش آسیب‌های اجتماعی است. هیچ فردی معتاد، سارق، مفسد یا قاتل از مادر‌زاده نمی‌شود، این شرایط اجتماعی هستند که افراد را در مسیرهای مختلف قرار می‌دهند، پس نمی‌توانیم با دستور و بخشنامه به فکر سامان دهی اجتماعی باشیم و بخواهیم آسیب‌های این حوزه را کم کنیم.

کاهش آسیب‌های اجتماعی نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و مدون است، نیازمند راهکارهای عملی در حوزه اجتماعی است، باید تا می‌توانیم زندگی در حاشیه شهرها را کاهش دهیم، باید کاری کنیم که افراد بتوانند حداقل‌های لازم در زندگی را داشته باشند تا کانون خانواده‌شان به دلیل فقر و فساد از هم نگسلد. در نهایت باید باور داشته باشیم که مسائل اقتصادی نقش بسزایی در بروز آسیب‌های اجتماعی دارند، در واقع فقر ریشه تمامی آسیب‌های اجتماعی به شمار می‌رود و ما اگر می‌خواهیم این ریشه را بخشکانیم باید فقر را از بین ببریم، مادامی که در جامعه ما مردم درگیر معیشت خود باشند و تورم افسارگسیخته به پیش برود، از بین بردن آسیب‌های اجتماعی یا حتی کاهش آنها محقق نخواهد شد.

اینکه دولت اعلام کند اولویت او برای کاهش آسیب‌های اجتماعی ریشه کنی فقر در جامعه است بیشتر قابل اجرا به نظر می‌رسد تا اینکه بگویند از بین بردن 5 آسیب اجتماعی اولویت دولت به شمار می‌رود. ما نمی‌توانیم آمار طلاق را بدون توجه به کاهش فقر در جامعه پایین بیاوریم، ما نمی‌توانیم مفاسد اخلاقی را در شرایطی که بسیاری از افراد برای تامین معیشت به این مفاسد روی می‌آورند بدون کاهش فقر در جامعه از بین ببریم.

ریشه تمامی این آسیب‌ها فقر است، تا زمانی که مشکلات اقتصادی در جامعه حل و فصل نشوند و اکثریت افراد جامعه از رفاه نسبی برخوردار نباشند هیچ‌کدام از این اولویت‌ها محقق نخواهد شد. تهیه اطلس و نوشتن اولویت‌ها و... چاره کار نیست، باید کاری عملی در این زمینه انجام شود.