فرافکنی یا فرار رو به جلو/ وزیر کار مدعی شد دولت سال گذشته یک میلیون شغل ایجاد کرده است
گلی ماندگار| باز هم وعدههایی که اجرایی شدن آنها به هزار اما و اگر مربوط میشود، باز هم اعلام آماری که هیچ سندی برای اثبات آنها وجود ندارد، حرفهای وزیر رفاه در مورد ایجاد یک میلیون شغل در سال گذشته و تلاش دولت برای از بین بردن «فقر مطلق» و کاهش «فقر نسبی» بیشتر به یک فرافکنی یا فرار رو به جلو شبیه است تا ارایه گزارش عملکرد به مردمی که هر روز فقیرتر میشوند و با مشکلات بیشتری برای گذران زندگی خود مواجهاند.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، با بیان اینکه اقدامات صورت گرفته در حوزه اشتغال به رفع مطلق و نسبی فقر از جامعه کمک میکند و به علاوه موجب افزایش بهرهوری نیز خواهد شد، گفت: دولت سیزدهم نیز تمام تلاش خود را به کار گرفته تا دیگر فقر مطلق در جامعه نباشد و فقر نسبی نیز به کمترین حد برسد.
سیدصولت مرتضوی با بیان اینکه برای رفع مشکل بیکاری و اشتغال باید قرارگاه تشکیل شود، افزود: قطعا باید تمام امکانات را برای توسعه کارآفرینی در کشور بسیج کنیم، زیرا این اقدام بستری را برای رونق اقتصادی و ایجاد آرامش اجتماعی فراهم میکند.
مرتضوی، توانمندسازی نیروی کار را زیربنای ارتقای بهرهوری دانست و تاکید کرد: باید فرآیندهای منجر به تولید را کوتاه کنیم و در عین حال تلاش کنیم با کمترین هزینه به بالاترین درآمد در حوزه اقتصاد برسیم. او گفت: اشتغال سرگرمی نیست، بلکه پایه مهمی در امر تولید است. تولید موثر نیز یکی از پایههای اساسی در بحث رشد اقتصادی است که از طریق آن میتوان تمام وابستگی کشور به بیرون مرزها را برطرف کرد.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ضمن تاکید بر ایجاد یک میلیون شغل در سال جاری، عنوان کرد: دولت سیزدهم طبق وعده خود یک میلیون شغل را پیش از پایان سال ایجاد کرد. مرتضوی بیان کرد: لازم است یک تجدید نظر جدی در فرآیندهای ایجاد اشتغال انجام شود تا ضمن کوتاه شدن زمان برای اخذ مجوزها، به توسعه پایدار مشاغل نیز کمک شود.
برزو بهرامی، کارشناس کسب و کار در رابطه با حرفهای وزیر رفاه به «تعادل» میگوید: بهتر است آدرس غلط ندهیم، اینکه دولت وعده داده بود تا سالی یک میلیون شغل ایجاد کند مثل همان وعدهای که در مورد ساخت سالی یک میلیون مسکن داده شد، دلیل نمیشود که بگوییم این انجام شده است، مسکن چون نمود بیرونی دارد، نمیتوان با ارایه آمار اشتباه بر انجام شدن آن تاکید کرد، اما در مورد ایجاد شغل واقعا چه کاری صورت گرفته است.
دولت در حالی بر سر کار آمد که به واسطه کرونا بسیاری از شغلها یا از بین رفته بودند یا با تعدیل نیرو مواجه بودند، حال سوال این است، اسناد و مدارک این میلیون شغل که دولت در سال گذشته ایجاد کرده کجاست. چطور میتوان به این نتیجه رسید که سال گذشته در کشور یک میلیون شغل ایجاد شده است.
او میافزاید: نمیتوانیم با این آمارهای اشتباه مردم را سرگردان کنیم. واقعیتی که مردم در آن زندگی میکنند با آن چیزی که مسوولان سعی دارند نشان دهند تفاوتهای فاحشی دارد، این مساله بیشتر به یک فرافکنی شبیه است تا ارایه آمارهای درست برای مردمی که منتظرند تا بالاخره مسوولان در مورد معیشت آنها کاری انجام دهند.
این کارشناس کسب و کار در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: ایجاد یک میلیون شغل باید نمود عینی داشته باشد. در ضمن اگر یک میلیون شغل در کشور ایجاد شده است، باید در اقتصاد هم تاثیرگذار باشد، نباید ما الان با چنین وضعیت نابهنجاری در مسائل اقتصادی مواجه باشیم. یک میلیون شغل کم نیست، چرخه تولید و اقتصاد را به گردش در میآورد، تاثیر آن به روشنی میتواند در زندگی مردم دیده شود، اما مساله اینجاست که ما هیچ نمود بیرونی از ایجاد این یک میلیون شغل در کشور نمیبینیم.
بازار اسیر دست دلالان است
بهرامی تاکید میکند: مساله مهم این است که بازار ما در حال حاضر اسیر دست دلالان است. این واقعیت تلخی است که نمیتوانیم از آن فرار کنیم. پس در چنین شرایطی نمیتوانیم از ایجاد شغل در کشور دم بزنیم وقتی که همهچیز با اهرم دلالان جابهجا میشود. ارزش پول ملی به حد زیادی پایین آمده، از سوی دیگر تولیدکنندگان به واسطه مشکلات اقتصادی دیگر توان تامین هزینههای تولید را ندارند، ما زمانی میخواستیم در همه زمینهها به خودکفایی برسیم اما اکنون همهچیز از مصرف گرایی و اقتصاد چند پاره در کشور خبر میدهد.
او میافزاید: واقعیت این است که دولت در هیچ زمینهای نتوانسته به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند. این واقعیت تلخی است که باید بپذیریم و اگر میخواهیم شرایط را سامان بدهیم باید هر چه زودتر از متخصصان و افراد صاحب نظر در حوزه اقتصاد مشورت بگیریم. متاسفانه دولت سیزدهم بیش از همه دولتهای گذشته اسیر شعارزدگی شده است و این اتفاق نمیتواند مانع از بروز مشکلات بیشتر اقتصادی در جامعه شود.
در حال حاضر مساله فقط شرایط بد اقتصادی در کشور نیست، مساله تاثیری است که این شرایط میتواند بر زندگی اجتماعی افراد به جای بگذارد. میتواند باعث بروز مسائل حادتر و تلختری در جامعه شود. رشد روزافزون فقر در جامعه در سایه بیتدبیریها زنگ خطری برای بروز و افزایش انواع بزههای اجتماعی است.
امانالله قرایی، جامعهشناس در این رابطه به «تعادل» میگوید: کار از اما و اگرها گذشته است، باید برای این شرایط کاری انجام داد، رها کردن این وضعیت به این شکل میتواند عواقب بسیار بدی داشته باشد. افزایش میزان بزههای اجتماعی رابطه مستقیم با افزایش فقر در جامعه دارد. در حال حاضر متاسفانه مردم در جامعه ما هر روز فقیرتر میشوند، مشکلات اقتصادی به شکل غیر قابل باوری در حال افزایش است. نمیتوان با بیتوجهی به این مسائل از کنار آن عبور کرد.
او میافزاید: بر خلاف آن چیزی که مسوولان اذعان میکنند، بیکاری در حال حاضر به یکی از مشکلات مهم جامعه ما تبدیل شده است. تأثیرات سوء بیکاری را میتوان از دیدگاه جامعهشناسی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی بررسی کرد، بیکاری مهمترین علت افزایش بزهکاریهای اجتماعی است و ارتباط افزایش بیکاری با افزایش بزهکار در جامعه مدتها است که ثابت شده است، کاهش روابط اجتماعی و سست شدن پیوند فرد با پیکره اجتماع از دیگر آثار سوء بیکاری است. اجتماعی که در آن بیکاری ریشه دوانیده باشد، به سرعت شاهد کاهش جریانهای اجتماعی مثبت خواهد بود و مباحثی هم چون سازگاری، همکاری، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ میبازد. در چنین شرایطی نیازهای فردی و خانوادگی فرد مغفول میماند و او برای برآورده کردن نیازهای خود به هر وسیلهای متوسل میشود. در جامعه متعادل نیروی کار متخصص در جای خود مشغول است، همه مردم نیازهای یکدیگر را برآورده میکنند، اما بیکاری در جامعه خلأ بزرگی ایجاد و توسعه شاخصهای اقتصادی و اجتماعی را با مشکل روبرو میکند.
افراد بیکار مستعد انجام بزههای اجتماعی
این جامعه شناس در بخش دیگری از سخنانش میگوید: نقش بیکاری و تبعات آن را نمیتوان در بروز آسیبهای اجتماعی نادیده گرفت. در واقع افراد بیکار مستعد انجام هرگونه خلافی هستند، بهطوری که بیکاران به علت نداشتن درآمد به راحتی به انواع آسیبها دچار میشوند. برای نمونه در بیشتر موارد پس از بیکاری در خانوادهها طلاق پیش میآید، بعد از آن فحشاء گسترش مییابد و به تبع آن فرار کودکان و به خصوص دختران از خانه، بچههای خیابان خواب و خیابان گرد افزایش یافته در نتیجه آمار جرم، جنایت، فساد و انواع آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد. افزایش نرخ بیکاری همواره با گسترش انواع آسیبهای اجتماعی، بزهکاریها، فقر، روسپیگری، دختران فراری، بچههای خیابانی و… همراه بوده است. متأسفانه این مساله در بسیاری از موارد به اعمالی نظیر دزدی، آدمکشی، آدم ربایی در جامعه منجر شده است. به عبارت دیگر بیکاری منشأ تمام فسادها در جامعه است.
مینو مرتضوی، روانشناس نیز در مورد تاثیرات بیکاری بر روان افراد به تعادل میگوید: متاسفانه جامعه ما سالهاست که با معضلی به نام امنیت شغلی دست به گریبان است، افرادی که از امنیت شغلی برخوردار نیستند، اغلب افرادی هستند که به بیماریهای روان تنی مبتلا میشوند. تاثیر بیکاری بر روان افراد بسیار زیاد است، بسته به اینکه فرد آیا زمینه ابتلا به بیماریهایی مانند افسردگی و اضطراب و... داشته یا نه میتواند تاثیرات این بیکاری بر او با شدت و ضعف همراه باشد، اما در هر صورت روان انسان را درگیر میکند.
او میافزاید: بیکاری یکی از عمده دلایلی است که افراد را به خودکشی وامیدارد، وقتی فرد هیچ امیدی به آینده ندارد، با توجه به تحصیلات و توانایی خود نمیتواند شغل مناسبی پیدا کند، در زندگی شخصی و خانوادگی تحت فشار قرار میگیرد، به رفتارهایی فکر میکند که میتواند بسیار آسیب زننده باشد. خودکشی، اعتیاد و... از عمده عواقب بیکاری در افراد به شمار میروند. ما نباید آسیبهای روانی را که بیکاری به افراد وارد میکند دستکم بگیریم چرا که باعث میشود جامعهای خموده و افسرده داشته باشیم که هیچ امیدی به آینده ندارند و هیچ تلاشی برای پویایی خود و جامعه انجام نمیدهند.