دوگانه گرانی بنزین و کاهش صادرات نفت
نرسی قربان| در حوزه انرژی کشور، این روزها 2بحث عمده مطرح است؛ نخست اخبار جسته و گریختهای است که درباره احتمال افزایش قیمت بنزین شنیده میشود و بحث دوم مباحثی است که در خصوص کاهش خرید نفت ایران توسط چین به دلیل فشارهای امریکا مطرح میشود. هر دو خبر واجد اهمیت ویژهای هستند، افزایش قیمت بنزین بهطور کلی، قیمت کالا و خدمات در کشور را تحتالشعاع قرار میدهد و کاهش صادرات نفت ایران (به چین یا هر کشور دیگری) هم مستقیما بر روی شاخصها اثرگذار است. اخباری که درباره افزایش قیمت بنزین مطرح میشود و اغلب هم توسط چهرههای دولتی تکذیب میشود تا زمانی که بهطور رسمی در بودجه منعکس نشود، مجلس تصویب نکند و برای درآمدها و هزینههای آن ردیفهای مشخص تعبیه نشود، قابل تحلیل نیست و نمیتوان بهطور دقیق درباره آن صحبت کرد. با توجه به اینکه این تصمیم تبعات فراگیری در حوزههای اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و.... دارد و تنها گزارههای اقتصادی در آن نقشآفرین نیست تا قبل از اعلام رسمی مقامات مسوول درباره اجرایی کردن آن صلاح نیست درباره آن گمانهزنی شود. بنابراین باید صبر کنیم تا موضع رسمی دولت و مجلس درباره بحث گرانی بنزین روشن شود و بعد درباره آن صحبت کنیم. اما موضوع صادرات نفت ایران در دوران تحریم بحث مهمی است. با توجه به وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی هر تغییری در میزان صادرات نفت ایران میتواند بهطور مستقیم شاخصهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد. نوسانات ارزی، کسری بودجه، رشد تورم، توقف رشد اقتصادی و... بخشی از تبعاتی است که به دلیل کاهش صادرات نفت ایران ممکن است ظهور و بروز داشته باشد. نتیجه این نزول شاخصها هم مستقیما در زندگی مردم نمایان میشود. به توجه به این تاثیرگذاری و اهمیت است که ایالات متحده امریکا برای فشار بیشتر به ایران، تلاش میکند به کشورهایی که از ایران نفت میخرند فشار وارد سازد تا خرید نفت از ایران را یا متوقف سازند یا اینکه کاهش دهند. اما این ایران و شرکای نفتیاش هستند که باید در این خصوص تصمیمسازی کنند. اینکه امریکا از طریق اهرمهای فشار خود به دنبال فشار بر ایران از این طریق است نه با قواعد انسانی همخوان است و نه با حقوق بینالملل تطابقی دارد. در بودجه 1402 بر روی فروش 1.2 میلیون بشکه برنامهریزی شده است. بخش قابل توجهی از این میزان نفت هم توسط چین خریداری میشود، اگر امریکا بخواهد از طریق فشار بر چین بر این روند تاثیر منفی بگذارد، ایران در تامین منابع مورد نیازش با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد شد. اما موضوع مهم این است که نفت ایران نه توسط دولت چین بلکه توسط شرکتهای چینی خریداری میشود. اگر امریکا فشار بیاورد، این شرکتهای چینی هستند که باید تصمیم بگیرند آیا مایل به خرید نفت ایران هستند یا نه؟ به هر حال پس از جنگ روسیه و اوکراین و آغاز تحریمهای نفتی روسیه، برخی کشورها که قبلا نفت ایران را خریداری میکردند، خرید نفت از روسیه را جایگزین ایران کردند. مساله مهم دیگر این است که هر اندازه تقابل و تنش در منطقه بیشتر شود، فشار امریکا برای عدم خرید نفت ایران به کشورهای دیگر بیشتر میشود. احتمالا اگر فشار امریکا بالاتر رود، چینیها، خرید نفت از روسیه را جایگزین ایران میکنند. در این میان باید دید ایران چه میتواند بکند؟ ایران باید تلاش کند، روابط بینالمللی خود را بهبود بخشد، زمینه احیای برجام و بازگشت به فضای اقتصاد بینالملل را فراهم کند. اما اگر به فرض حتی احیای برجام هم طولانیتر شود، ایران تا زمان توافق باید تلاش کند، مشتریان نفتی خود را حفظ کند. این روند جذب مشتری را میتواند از طریق اعمال تخفیفهای بیشتر نفتی و تحویل نفت در محل و... شکل دهد. به هر حال اعمال تخفیفهای نفتی هم عامل مثبتی است که میتواند توجهها را به سمت خرید نفت از ایران جلب کند. اما مهمتر از این موضوع، دیپلماسی فعالی است که ایران باید در پیش بگیرد. ایران باید تلاش کند، پویایی لازم را در فضای دیپلماسیاش ایجاد کند، روابطش را با جهان پیرامونی بهبود بخشد و گفتوگوهای موثرتری پایهریزی کند، تا فشار امریکا و سایر کشورهای متخاصم برای به انزوا کشاندن کشور، بیاثر شود.