نسبت ساعت کار با بهرهوری
فروغ جعفری
عموما در محیطهای کار ایجاد استرس و اضطراب مسالهای همیشگی است. هر تنش و اتفاقی میتواند به ایجاد استرس و اضطراب در افراد منجر شود، این مساله کاملا بستگی به سلامت روان افراد دارد، اما همین اضطرابهای کوچک هم در بلندمدت باعث میشود تا کارایی افراد و بازدهی شغلی آنها کاهش پیدا کند.
فرد وقتی در محیط کار خود احساس آرامش و رضایت نداشته باشد، مدام افکار پریشان به سراغش میآید. یکی از مسائلی که باعث بروز چنین مشکلی میشود، نوع قراردادهایی است که با افراد بسته میشود، فرد وقتی با قرارداد کوتاهمدت به کار گرفته میشود مدام با ترس از دست دادن شغل مواجه است، اینکه ممکن است کارفرما در پایان مدت قرارداد دیگر با او تمدید نکند، یا ممکن است کوچکترین اشتباهی باعث شود تا قرارداد کاریاش از بین برود. همین بیتوجهی به مسائلی که میتواند آرامش را به کارمندان هدیه بدهد، از سوی کارفرما باعث میشود تا بازدهی شغلی افراد به طرز چشمگیری کاهش پیدا کند.
از سوی دیگر وقتی حقوق و مزایای افراد به موقع پرداخت نمیشود نوعی استرس و اضطراب را به همراه دارد. به خصوص در شرایط اقتصادی کنونی افراد نیاز مبرمی دارند تا حقوق و مزایای خود را به موقع دریافت کنند، چرا که باید هزینههای معیشت، اجارهبها منزل و... را پرداخت کنند و عدم پرداخت به موقع حقوق باعث آشفتگی و البته استرس بسیار در افراد شده و همین مساله هم به نوعی بازدهی آنها را کاهش میدهد.
برخی از این اضطرابها و استرسها البته به دلیل مسائل و مشکلات روحی و روانی افراد بیش از حد افزایش پیدا میکنند که باید فرد برای از بین بردن آنها دست به کار شود و سعی کند استرس خود در محیط کار را کنترل کند، اما آن قسمتی که مربوط به کارفرما میشود باید از سوی او مورد توجه قرار بگیرد.
فراهم آوردن محیط امن و آرام میتواند بازدهی کاری افراد را به طرز چشمگیری افزایش بدهد، اینکه افراد تحت فشارهای روحی و روانی قرار بگیرند و مجبور به انجام وظایفی باشند که به آنها محول شده است، قطعا نمیتوانند تمامی توان خود را برای وظایف محول شده به کار بگیرند. یک نمونه بارز وضعیتی است که در برخی از بیمارستانها بر قشر پرستار حاکم است.
البته شغل پرستاری شرایط خاص خودش را دارد و استرس و اضطراب جزو لاینفک این شغل به شمار میرود، اما همین که این افراد هم از شرایط قراردادهای خود راضی نباشند، از دریافتیهای خود راضی نباشند برای گذران زندگی مجبور باشند در شیفتهای متعدد کار کنند، باعث میشود تا کارایی لازم را نداشته باشند و این مساله از این نظر میتواند بسیار با اهمیت باشد که این افراد با جان مردم سر و کار دارند و هر نوع کم کاری و بیتوجهی یا اغتشاش ذهنی میتواند به قیمت جان یک بیمار تمام شود. به همین خاطر است که در کشورهای پیشرفته اهمیت به سلامت روحی و روانی کارمندان و کارکنان یکی از دغدغههای اصلی مدیران به شمار میرود، چرا که میدانند با تامین آرامش و سلامت کارکنان شان میتوانند بازدهی کاری آنها را بالا برده در نتیجه سود به دست آمده شان به طرز چشمگیری افزایش پیدا میکند. شاید به همین دلیل بود که انجمن بینالمللی کار اعلام کرد که اگر روزهای کاری هفته از 5 روز به 4 روز کاهش پیدا کند میتواند تاثیرات مثبتی در بازدهی افراد داشته باشد.
این طرح پیشنهادی ابتدا در نیوزیلند و سپس در برخی کشورهای اروپایی به شکل پایلوت اجرایی شد و در نهایت نتایج مثبتی به همراه داشت. در واقع بررسیها نشان داده که میزان بهرهوری کشورها با ساعت کار نسبت معکوس دارد، در واقع هر چه ساعت کار افزایش پیدا کند برخلاف تصور عامه بهره وری کاهش پیدا میکند در حالی که اگر ساعت کاری کاهش پیدا کند، میزان استرس در افراد کاهش پیدا کرده و در نتیجه میزان بهرهوری آنها افزایش پیدا میکند.