دولت معلمها را دور زد
گلی ماندگار|
از روزی که بحث قانون رتبهبندی معلمها مطرح شد بسیاری از آنها نسبت به اجرایی شدن این قانون چشمانداز مثبتی نداشتند، مساله اینجا بود که قانون رتبهبندی سالها بود که باید اجرایی میشد اما امسال به یکباره و با سرعت به مرحله اجرا درآمد مساله اینجا بود که در خبرها اعلام شد این قانون باعث میشود بین 11 تا 16 میلیون تومان به حقوق معلمان اضافه شود، همین یک جمله کافی بود تا جامعه مردم در مقابل جامعه فرهنگی قرار بگیرند و به این فکر کنند که معلمها آنقدرهم که میگویند از نظر معیشتی در تنگنا نیستند.
اما از آنجایی که همیشه از مصوب شدن یک قانون تا اجرایی شدن آن به صورت دقیق و درست همیشه اما و اگرهای بسیار وجود دارد، حالا که این قانون اجرایی شده بسیاری از معلمان بر این عقیده هستند که قانون رتبهبندی بیشتر به جای اینکه جنبه تشویقی برای معلمها داشته باشد یک تنبیه به حساب میآید. در واقع وقتی پای صحبت معلمها مینشینی به این نتیجه میرسی که دولت با اجرایی کردن این قانون بیشتر از آنکه به فکر افزایش دستمزد معلمها باشد، به فکر پایین آوردن این دستمزدها و البته هزینه آموزش و پرورش و رساندن آن به مبلغ بودجهای بوده که برای این وزارتخانه در نظر گرفته شده است، این هم یک جور دور زدن معلمها به حساب میآید که دولت در آن موفق عمل کرده است.
زمانی که قرار شد معلمها مدارک خود را در سامانهای که به این منظور راهاندازی شده بود، بارگذاری کنند هیچ آموزشی در این زمینه به آنها داده نشد، در واقع آن دسته از معلمها که توانستند در این زمینه مهندسی خوبی داشته باشند برندگان این میدان بودند و اکثر معلمهای با تجربه که نمیدانستند به چه صورت باید مدارک خود را بارگذاری کنند از قافله عقب ماندند و حالا آن چیزی که عایدشان شده است رتبههایی به مراتب پایینتر که نتیجه آن میشود دستمزدهایی بسیار اندک و ادامه مشکلاتی که تا امروز هم با آن دست به گریبان بودند.
از سوی دیگر بررسی مدارک چند ده هزار معلم در این مدت زمان کوتاه به چه شکل صورت گرفته که نتیجه رتبه بندیها را مشخص کرده است؟ سوال دیگری که مطرح میشود چه کسانی و بر چه مبنایی این رتبه بندیها را انجام دادهاند، مساله اینجاست که در این سامانه هیچ جایی برای اعتراض معلمها به رتبه اعلام شده شان وجود ندارد و تنها واژه «بررسی مجدد» قید شده که امکان بارگذاری مجدد مدارک را از آنها سلب میکند. به هر حال این قانون رتبهبندی هم که معلمها سالها در انتظار اجرایی شدن آن بودند و گمان میکردند با اجرای آن وضعیت حقوق و معیشتشان بهتر خواهد شد حالا بیشتر به کابوسی تلخ برای بسیاری از آنها تبدیل شده است.
تاثیر قوانین در کیفیت آموزش
ویدا حامدی، کارشناس آموزش در این باره به «تعادل» میگوید: متاسفانه این دست رفتارها و اینچنین اجرایی شدن قوانین که انتظار بهبود اوضاع از آنها میرود ولی در نهایت باعث بروز نارضایتی بسیار میشود، میتواند در کیفیت آموزش نیز تاثیر منفی داشته باشد. متاسفانه وقتی پای صحبت معلمها مینشینیم به این نتیجه میرسیم که اجرایی شدن قانون رتبهبندی باعث شده حتی معلمهای یک مدرسه نیز با یکدیگر مشاجره داشته باشند، در واقع نه تنها وعده افزایش حقوق میلیونی معلمها طی اخبار گذشته باعث شد تا مردم در مقابل معلمها قرار بگیرند که اینبار معلم را در مقابل معلم قرار دادهاند و این مساله میتواند تاثیر بسیار منفی در کیفیت آموزش داشته باشد.
او میافزاید: بیمبالاتی در این زمینهها اصلا نتایج خوبی در بر نخواهد داشت. مساله الان آموزش نسلی است که قرار است آیندهسازان این مملکت باشند، در بسیاری از کشورهای دنیا معلمها همیشه از جایگاه ویژهای برخوردار بودند اما متاسفانه در کشور ما همیشه بسیاری از آنها بیش از هر چیز درگیر معیشت خود بوده و همین امر باعث شده تا بازدهی لازم در زمینه آموزشی را نداشته باشند. بسیاری از خشونتهایی که در مدارس و از سوی معلمها نسبت به دانشآموزان صورت میگیرد، ریشه در همین محرومیتها و دغدغهها دارد، ما نمیتوانیم انتظار آموزش در سطح عالی را داشته باشیم اما هیچ تلاشی برای ایجاد یک رفاه نسبی در زندگی معلمها نکنیم. معلمی که دغدغه معیشت دارد نمیتواند تمام توان خود را صرف آموزش کند.
ما سالهاست چشم انتظار یک اتفاق خوب ماندهایم
مریم سوادکوهی، یکی از معلمهایی است که معتقد است قانون رتبهبندی برای معلمها بیشتر به یک تنبیه شبیه است تا اتفاقی که آنها را به ادامه فعالیت تشویق کند. او در این باره به تعادل میگوید: ما سالهاست چشم انتظار یک اتفاق خوب ماندهایم، سالهاست منتظریم تا بالاخره این قانون اجرایی شود و کمی از دغدغههای ما برای معیشتمان کم کند، اما حالا نه تنها این اتفاق رخ نداده که بسیاری از معلمها با اینکه سالهای زیادی تجربه کار دارند، رتبههای خوبی کسب نکردهاند و قطعا این مساله در دریافتی آنها هم تاثیر خواهد داشت.
او میگوید: ما بازی خوردهایم، در واقع دولتهای قبلی هم در این زمینه معلمها را بازی دادهاند، و حالا در این دولت هم رتبهبندی به صورتی اجرایی شد که اصلا مد نظر معلمها نبود و تنها برای تعداد کمی از آنها وضعیت بهتر شد و تعداد قابل توجهی از این نحوه اجرایی شدن گلایه مند هستند. واقعیت این است که معلم و جایگاهی که در جامعه دارد چه میزان برای دولتها اهمیت داشته و چه میزان به بهبود وضعیت آموزشی کشور اهمیت میدهند.
این معلم در بخش دیگری از سخنانش میگوید: متاسفانه در کشور ما جایگاه واقعی معلمها اصلا مد نظر قرار نمیگیرد، کسی به این مهم توجه نمیکند که آموزش و پرورش نسلی که قرار است آینده جامعه را بسازند در دست همین معلمهاست، آنها میتوانند انسانهایی شرافتمند، توانا و ... تحویل جامعه دهند اگر شرایط روحی و روانی و البته اقتصادی مناسبی داشته باشند، در غیر این صورت مساله بغرنج میشود.
ارزیابیها فلهای انجام شده است...
علی بهشتینیا معلم دیگری است که در این رابطه به خبرآنلاین گفت: ابتدا باید حقوق معلمها همسانسازی میشد و بعد رتبهبندی آنها انجام میشد. در واقع یک سوال کلی همین ابتدا وجود دارد، آنهم اینکه رتبهبندی معلمها ضرورتی داشت یا نه؟ نزدیک به ۱۰ سال از شروع بحث رتبهبندی میگذرد، در این طرح افزایش کیفی فرآیند تعلیم و تربیت، حفظ کرامت و منزلت اجتماعی معلمها و معیشت آنها مورد توجه بود.
من از ابتدا با اصل قانون رتبهبندی مخالفم، چراکه اگر قرار بود با کمک رتبهبندی معیشت معلمها همسانسازی شود اول باید همسانسازی انجام میشد و بعد رتبهبندی صورت میگرفت، یعنی ابتدا حقوق معلمها با سایر کارکنان دولت برابر میشد و بعد نظام ارزشیابی برای معلمهایی که برای ارتقای کیفیت آموزش وقت میگذارند طراحی میشد. لذا اصل رتبهبندی با وضعیت فعلی اصلاً نباید اجرا میشد.
او بیان کرد: متاسفانه ارزیابیها فلهای انجام شده است، در قانون رتبهبندی چهار بخش اصلی وجود دارد که شامل شایستگیهای عمومی، شایستگیهای تخصصی، شایستگیهای حرفهای و تجربه میشود، زیرعنوان این چهار بخش ۲۰ عنوان فرعی وجود دارد، برای هر عنوان فرعی حدود سه الی چهار مدرک باید بارگذاری میشد، توجه کنید چه حجم عظیمی از مدارک باید توسط معلمها تهیه و بارگذاری میشد، آیا در این زمان محدود ارزیابان میتوانند حجم زیاد مدارک را ارزیابی کنند؟ به نظر من قطعاً خطای زیادی در ارزیابیها وجود داشته و نمونههای آن را شاهد هستیم، همکاری داریم که معاون پژوهشی بوده، سند تحول بنیادی را به مدیران تدریس میکرده، الان در بخش تسلط به اسناد بالادستی نمره نگرفته است، یعنی کسیکه به دیگران اسناد را تدریس میکرده در این بخش نمره نگرفته است.
بهشتینیا گفت: با توجه به فرآیند ارزیابی معلمها، از این به بعد معلمی که باید کار تدریس را انجام میداد باید بیفتد دنبال مدرک و تقدیرنامه، مثلاً در بندها آمده که شرکت در مسابقات ورزشی و رویدادها نمره دارد، اساساً کار معلم علمی است و اگر ورزش میکند برای خودش ورزش میکند، چه لزومی دارد شرکت در مسابقات ورزشی نمرهای به نمره رتبهبندی معلمها اضافه کند. یک چرخه معیوب در قانون رتبهبندی معلمها وجود دارد، مثل بازی مار و پلهای است که خانه پایانی ندارد، اگر هدف انگیزه و تشویق است باید رتبههای بالاتر از ۵ هم وجود میداشت.
او در پایان بیان کرد: ارزیابها در نتیجه ارزیابی تاثیرگذار بودند، ممکن است نتیجه بررسی یک پرونده از یک ارزیاب به ارزیاب دیگر تغییر کند، اگرچه وزارتخانه گفته بود ارزیابهای ما دوره دیدهاند اما مدلهای ارزیابی طوری بود که کسی نمیتواند رفتار حرفهای داشته باشد، وقتی مدل ارزیابی طوری هست که موارد قابل اندازهگیری نیست یک ارزیاب چطور میتواند ارزیابی درستی داشته باشد، اصلاً یک ارزیاب از کجا میداند ویژگیهای شخصیتی من چگونه است، ضمن اینکه مشخص نکردن ارزیابها به ابهام ماجرا اضافه میکند.