احمدی‌نژادی‌ها به قدرت برگشته‌اند/ اقتصاد در دست بی‌سوادها است

۱۴۰۲/۰۱/۰۷ - ۱۰:۴۸:۰۶
کد خبر: ۲۰۱۹۷۱
احمدی‌نژادی‌ها به قدرت برگشته‌اند/ اقتصاد در دست بی‌سوادها است

سال ۱۴۰۱ در حالی به پایان رسید که حواشی اقتصادی دولت بیش از پیش جلوه گر شده بود. مواردی همچون جراحی اقتصادی، مولدسازی اموال راکد دولت، مساله افزایش نجومی قیمت دلار و ارز در کشور تنها بخشی از این حواشی را رقم می‌زد.

به گزارش اقتصاد24، مهدی پازوکی اقتصاددان، صحبت‌های جالبی درباره حضور یاران احمدی‌نژاد در حلقه قدرت و دولت سیزدهم دارد که در ادامه می‌خوانید:

  • در ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که سال ۱۴۰۲ مانند سال ۱۴۰۱ قرار نیست اتفاق خاصی رخ بدهد و تغییرات چشمگیری در تصمیمات دولت دیده نمی‌شود.
  • اخیرا نیز وقتی روند بودجه را که بررسی و مطالعه کردم متاسفانه مخارج دولت به‌شدت افزایش پیدا کرده است برای نمونه حقوق کارکنان دولت ۲۰ درصد افزایش یافته است، اما بودجه بیش‌تر نهاد‌ها به‌ویژه نهاد‌های انقلابی بین ۳۵ تا ۴۵ درصد زیاد شده است؛ بنابراین من فکر می‌کنم مهم‌ترین شاه‌بیت داستان اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۲ این است که در بودجه ۱۴۰۲ هم هنوز استراتژی اقتصادی دولت مشخص نیست.
  • ببینید دولت راهبرد و استراتژی اقتصادی روشن و مشخصی ندارد. همین دولتی که به دولت روحانی ناسزا می‌گفت و از آن انتقاد می‌کرد برنامه ششم آن را برای یک سال دیگر تمدید کرده است. این به این مفهوم نیست که برنامه‌ ششم توسعه ایرادی نداشته است، اما فعلا مهم‌ترین مشکل این است که باوجود گذشت ۱۸ ماه از عمر دولت کنونی راه‌برد اقتصادی آن‌ها مشخص نیست و این از دید من بزرگ‌ترین مشکل در مدیریت داخلی و خارجی دولت است.
  • برای مثال دقت کنید به قیمت ارز که در روز‌های پایانی سال ناگهان کاهش یافت، اما واقعا این کاهش‌ها نه به این دلیل که دولت برنامه‌ای را اتخاذ کرده است، بلکه به دلیل انتظارات تورمی است که بعد از سفر آقای گروسی به تهران اتفاق افتاد و تفاهمی که بین ایران و عربستان رخ داد و این تفاهم به افکار عمومی یک سیگنال مثبت داد که آقایان عقب‌نشینی کرده‌اند و خواست‌های آژانس بین‌المللی را پذیرفته‌اند.
  • در این میان آقایان باید متوجه شوند که کسانی‌که می‌گفتند برجام را باید آتش بزنید اتفاقا حالا متوجه شده‎اند که بدون تفاهم و توافق و برجام رسیدن به نتیجه ناممکن است.
  • ببینید اقتصاد امروز ایران سه مشکل اساسی در سال ۱۴۰۱ داشت و این شرایط برای سال آتی نیز تکرار می‌شود و ادامه دارد که امیدوارم در نهایت کاهش یابد. یکی از مشکلات این بوده است که سیاست خارجی این دولت روشن نیست؛ این‌که می‌خواهد با دنیا در تعامل باشد یا تقابل مشخص نیست. البته هیچ‌یک از سیاست‌های آن تاکنون با تعامل نبوده است. به‌عنوان مثال در زمینه سیاست اقتصادی و سیاست در حوزه بین‌المللی این دولت همه چیز نامشخص است.
  • امروز سیستم بانکی ما با بانک‌های درجه یک و برجسته بین‌المللی ارتباطی ندارد و بانک‌های جهانی هم با ما همکاری نمی‌کنند. وقتی این ارتباط وجود ندارد یعنی شما از تجارت بین‌الملل حذف شده اید و باید این را متوجه شوید که این اولین اشکال نداشتن ارتباط در چهارچوب منافع ملی با جهان است.
  • ما چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم بیش‌ از ۶۵ درصد از تجارت جهانی با دلار آمریکاست و مراودات مالی با دلار و یورو بخش بزرگی از تجارت جهانی را تشکیل می‌دهند که ما خود را از آن محروم کرده‌ایم. این از دید من به‌عنوان یک کارشناس اقتصادی جهالت اقتصادی است که در نظام تصمیم‌گیری ایران سایه افکنده است و به تنها چیزی که نمی‌اندیشد منافع ملی است. پس اولین مشکل نداشتن تعامل با جامعه جهانی در سیاست خارجی است.
  • دومین نکته مشکل در سیاست داخلی است. تا امروز سیاست داخلی این دولت و استراتژی توسعه‌اش روشن نیست که برای نمونه قیمت عوامل انرژی هم‌چنان قرار است کاهنده باشد و مگر چنین چیزی شدنی است وقتی شما سالانه قیمت کرایه تاکسی‌ها را زیاد می‌کنید؛ نرخ تورم بالای ۴۰ درصد دارید و حقوق کارکنان و بودجه‌کشور و مخارج جاری دولت را افزایش می‌دهید، اما قیمت عوامل انرژی هم‌چنان کاهنده است، یعنی اگر به قیمت‌های پیشین بگیریم امروز قیمت آب بیش‌ از ۴ برابر بنزین است.
  • یعنی شما نیم لیتر آب را ۴ هزار تومان می‌خرید، اما نیم لیتر بنزین ۷۵۰ تومان است. این نشان‌دهنده نداشتن استراتژی دولت است و هنگامی‌که شرایط این‌گونه است هویت داخلی فشل و تخصیص منابعش غیربهینه می‌شود. امروز ارزان‌ترین بنزین دنیا در ایران است. بحث من این نیست که فردا صبح بنزین باید گران شود بلکه باید از دنیا یاد بگیریم.
  • سومین نکته‌ای که وجود دارد و امیدوارم از بین برود این است در تمام دنیا نظام حکم‌رانی بر اساس تدبیر امور است یعنی تلاش می‌کنند برای اداره کشور بهترین نیرو‌های متخصص را به کار بگیرند. اما در جمهوری اسلامی انتخابات بیش‌تر براساس گروه و قبیله‌ای است و براساس استعداد و دانش و توانایی نیست.
  • برای نمونه امروز تیم اقتصادی‌ای که ۴۰ سال پیش در همین جمهوری اسلامی بوده که برخی از آن‌ها هم مانند مرحوم دکتر روح‌بخش به رحمت خدا رفته‌اند اگر او را با رئیس بانک مرکزی کنونی مقایسه کنید خواهید دید که اصلا قابل قیاس نیستند و یا وزیر اقتصادی پیشین را با وزیر کنونی و از همه مهم‌تر رئیس سازمان برنامه و بودجه را. رئیس فعلی سازمان برنامه یکی از ضعیف‌ترین روسای ۴۰ سال گذشته ایران است چرا که پس از گذشت ۱۸ ماه هنوز نتوانسته یک برنامه بنویسد. باوجود این‌که آقای رئیسی در شعار‌های تبلیغاتی خود مدام به داشتن ۷ هزار صفحه برنامه اشاره می‌کردند، اما تاکنون حتی ۷ صفحه از آن را هم منتشر نکرده‌اند.
  • امروز می‌بینید مدیران اقتصادی این دولت از ضعیف‌ترین‌ها هستند. این حرف به معنای این نیست که وزرا و روسای دولت‌های گذشته ایراد نداشتند، اما در دولت سیزدهم عقب‌گرد زیادی داشته‌ایم درحالی‌که همه‌ دنیا نظام حکم‌رانی‌شان بر اساس اداره‌ امور است؛ در آن‌جا نظام تدبیر حکم‌رانی خوب حاکم است، اما در ایران بینش‌های قبیله‌ای و قومی حاکم است که اتفاقا برخلاف آرمان‌های انقلاب ۵۷ است.
  • مردم در سال ۵۷ با شاه مخالف نبودند چون نام همسرش فرح و خودش محمدرضاست، بلکه با سیستمی مخالف بودند که در آن تبعیض و استبداد رای وجود داشت.
  • امروز شاهد همین مسائل منتها با ضریب فزاینده‌تری هستیم. یکی از ایرادات شاه این بود بسیاری می‌گویند بهترین برنامه‌ اقتصادی شاه، برنامه‌ چهارم توسعه بود . در آن زمان رئیس سازمان برنامه خداداد فرمان‌فرما بود که از پرینستون آمریکا مدرک دکترا داشت، وزیر اقتصاد دکتر علینقی عالیخانی دارای دکترا از سوربن فرانسه بود، رئیس بانک مرکزی دکتر محمد مهدی سمیعی دکترای فاینس از بریتانیا را داشت. اینها تیمی بودند که با هم خوب کار می‌کردند درواقع تکنوکرات‌ها خوب کار می‌کردند، اما یکی از ایرادات شاه این بود که نپذیرفت و آن‌ها را کنار زد و یکی از دلایل سقوطش هم همین بود.
  • این‌که تکنوکرات‌ها را کنار گذاشت و گوش به افراد چاپلوس و حلقه‌به‌گوش سپرد. امروز هم متاسفانه شاهد همین وضعیت در اقتصاد ایران هستیم. دانشگاه امام صادق و کسانی‌که از آن‌جا وارد بازار کار می‌شوند هیچ تجربه‌ کاری‌ای ندارند یعنی از پشت میز و صندلی دانشگاه آمده و وزیر اقتصاد یا معاون وزیر و مدیرکل شده است. اگر توجه کنید حتی سازمان‌های تخصصی مانند بیمه‌ها و بانک‌ها که نیازمند نیرو‌های متخصص است همه افرادی‌اند که نسبت به دولت‌های پیشین ضعیف‌ترند. ضمن این‌که ۵۰ درصد از افرادی که در دانشگاه امام صادق درس می‌خوانند مبانی فقه اسلامی می‌خوانند که هیچ ربطی به اداره‌ امور جامعه ندارد. این‌ها قرار بود توسعه‌ ایرانی-اسلامی را از دوره‌ آقای احمدی‌نژاد ارائه کنند که تا امروز چیزی ندیده‌ایم و نتیجه‌ای نداشته است.
  • امروز از احمدی‌نژادی‌ها به‌جز چند نفر که پرونده دارند از جمله آقای رحیمی که به دلیل پرونده‌ سوءاستفاده‌ای که داشت به زندان افتاد یا رحیم مشایی و بقایی، همه امروز با پست‌های بالاتر به قدرت برگشته‌اند.
  • همان گروهی که اقتصاد ایران را ویران کردند حالا دیگر عوامل آن امروز در نظام مدیریتی کشور قدرت دارند و بدتر اینکه اعضای تیم احمدی‌نژاد حتی نمی‌پذیرند که اقتصاد ایران را ربع قرن به عقب برده‌اند و متاسفانه امروز هم با قدرت بیش‌تر به صحنه برگشته‌اند.
  • در زمان احمدی‌نژاد این افراد بیش‌ از ۶۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی را به هدر دادند و اقتصاد ایران را با رشد منهای ۸/۶ درصد و با نرخ تورم بالای ۳۵ درصد در مرداد ۱۳۹۲ تحویل روحانی دادند.
  • این‌ها همان کسانی هستند که می‌گفتند تحریم‌ها کاغذ پاره است. امروز هم این افراد به تنها چیزی که توجه ندارند منافع ملی است. امروز تبعیض میان افراد جامعه بسیار زیاد است و همین امر بسیاری از متخصصین را از کشور فراری داده است. کسانی‌که سر کارند باید پس از ۳۵ سال بازنشسته و به اتاق استراحت بروند، اما هر روز در منصب‌های بالاتری قرار می‌گیرند و به تنها چیزی که توجه ندارند منافع ملی ملت ایران است.
  • خب همین‌ها بسیاری از مفاهیم را خراب کرده‌اند. برای نمونه من به مولدسازی دارایی‌های دولت اعتقاد دارم و یکی از راه‌کار‌های مناسب برای اقتصاد ایران است، اما نه روشی که اکنون در پیش گرفته اند که همانند ترکمانچای است و هر کاری بخواهند با مصونیت قضایی انجام دهند و من با این امر به این شکل مخالف هستم.
  • در واقع این‌ها ادبیات اقتصادی کشور را بر هم زده‌اند. هم اکنون به وضعیت صداوسیما توجه کنید و اصلا یک کشور در دنیا به من نشان بدهید که صداوسیمای دولتی‌اش روزنامه منتشر کند. این هم در حالی است که امروز بودجه صداوسیما بیش‌ از ۳۰ درصد افزایش پیدا کرده، اما حقوق کارکنان دولت ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده است. روزنامه‌ای که صداوسیما منتشر می‌کند ده‌ها میلیارد تومان هزینه دارد و اصلا همین مسائل نشان می‌دهد اراده‌ای برای اصلاح امور نیست.
  • موضوع بعدی این است با وجود این‌که این‌ها از خصوصی‌سازی می‌گویند ما در کشور چندین خبرگزاری داریم که بودجه‌ دولتی دارند و از بیت‌المال استفاده می‌کنند. خبرگزاری‌های خانه ملت، ایسنا، برنا و مهر که البته ایرنا خبرگزاری دولت است و دولت می‌تواند یک خبرگزاری برای خود داشته باشد و تمامی این‌ها از مخارج دولت تامین می‌شود.
  • اولین توصیه من این است اگر این دولت با دنیا و جهان غرب تعامل نداشته باشد چه ما بخواهیم و چه نخواهیم آمریکا به تنهایی ۲۵ درصد GDP دنیا را در دست دارد و در اقتصاد این کشور تولید می‌شود؛ بنابراین اگر با جامعه جهانی (آمریکا، اروپا، ژاپن، استرالیا و …) تعامل نداشته باشیم، ابدا وضع بهتر نخواهد شد.
  • باید بدانیم که این تعامل به سود ماست، اما مقامات متوجه این موضوع نیستند. در یک اقتصاد بسته اگر شما بهترین نوبلیست‌های اقتصادی و درجه یک‌ترین اقتصاددانان دنیا را هم به‌عنوان مشاور دعوت کنید هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند.
  • برای مثال شورای عالی انقلاب فرهنگی یک دبیرخانه دارد که بالای ۵۰ میلیارد تومان اعتبار دارد. با بودجه و فشار فرهنگی که فرهنگ اصلاح نمی‌شود و حالا می‌بینید که این هم وضعیت فرهنگی جامعه است. روزبه‌روز بودجه مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال افزایش است و ایراد هم این‌جاست که بیش‌تر اعضای مجمع تشخیص، مصلحت خود را نمی‌توانند تعیین کنند، اما می‌خواهند برای مردم تصمیم بگیرند. برای نمونه همین مساله که باید FATF را بپذیرند و با دنیا تجارت کنند را متوجه نمی‌شوند.‌ اینکه تعامل سیستم بانکی ایران با دنیا به سود کشورمان است را نیز متوجه نمی‌شوند.
  • بله قطعا. باید بینش نظام تصمیم‌گیری کلان اقتصادی کشور تغییر کند و این تغییر یعنی تعامل با دنیا و درونش هم استفاده از نیرو‌های کارآمد داخلی برای اداره‌ امور کشور است.
  • یکی از ایرادات اساسی وضع موجود این است که آقایان می‌خواهند با دیدگاه سنتی یک جامعه صنعتی را اداره کنند، اما این امکان‌پذیر نیست. جهان مدرن را اندیشه‌های مدرن اداره می‌کند نه ابزار‌های مدرن. ما به اندیشه کارآمد نیاز داریم.
  • تمام دولت‌های دنیا بهترین نیرو‌های متخصص را جذب دولت می‌کنند تا برای مدیریت کشور از آن‌ها استفاده بهینه کنند، اما ما این نیرو‌های متخصص را کنار می‌زنیم و در کشور به‌شدت شاهد باندبازی و قبیله‌ای کارکردن هستیم و حتی در انتخاب مدیران تخصصی نیز باندبازی وجود دارد و از نیرو‌های خودی استفاده می‌کنیم.