راهکار ساده استعفا

۱۴۰۲/۰۱/۱۵ - ۰۲:۰۶:۲۴
کد خبر: ۲۰۲۳۶۲
راهکار ساده استعفا

بالاخره بعد از به پایان رسیدن تعطیلات فروردین اولین خبر استعفای وزیر آموزش و پرورش بود، هر چند که در چنین مواقعی مساله همان عزل است که فرد ترجیح می‌دهد با یک استعفا آن را ختم به خیر کند، اما سوال اینجاست که آیا واقعا تمام مشکلاتی که وزارت آموزش و پرورش در دوران ریاست یوسف نوری بر این وزارتخانه ایجاد شده و بر جای مانده ‌که با همین استعفای ساده حل و فصل خواهد شد؟ در مقابل فشار روحی و روانی که در روزهای پایانی سال بر معلمان و فرهنگیان وارد شد چه کسی قرار است پاسخگو باشد؟ همین که معاون اول رییس دولت اعلام کند مقصر عدم پرداخت حقوق و مزایای فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش بوده است برای اینکه شخص وزیر با یک استعفا از زیر بار مسوولیت اتفاقی که باعث آن بوده شانه خالی کند کافی است.

مگر می‌شود به همین سادگی آغاز سال نو تعداد قابل توجهی از افراد را به تلخ‌ترین اتفاق تبدیل کرد و بعد هم با یک استعفا همه‌چیز ختم به خیر شود. چرا نمایندگان مجلس وقتی مساله مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان در مدارس مطرح شد هیچ توضیحی از وزیر آموزش و پرورش نخواستند؟ چرا این مساله به این مهمی از سوی وزیر به مساله‌ای کم‌اهمیت بدل شد و هیچ‌کس او را در این زمینه بازخواست نکرد؟ اینکه یوسف نوری استعفا دارد و قطعا طی روزهای آتی در مقام و منسب دیگری قد علم خواهد کرد مساله‌ای است که متاسفانه بارها و بارها شاهد آن بوده‌ایم.

افراد بدون کارایی لازم از یک سمت کنار گذاشته می‌شوند یا استعفا می‌دهند و به سرعت در مقام و منصب دیگری به کار گرفته می‌شوند و هیچ‌کس هم در این زمینه اعتراض نمی‌کند. این آزمون و خطا کردن در مورد افرادی که صلاحیت به دست آورد برخی منصب‌ها را ندارند قرار است تا کی ادامه پیدا کند. شاید اگر مساله حقوق و مزایای معلمان و فرهنگیان در آخرین روز سال 1401 اتفاق نمی‌افتاد، امضا‌کنندگان نامه استیضاح وزیر آموزش و پرورش هم مانند امضا‌کنندگان نامه استیضاح وزیر بهداشت و درمان به این نتیجه ‌رسیدند که یک فرصت دیگر به این وزیر بدهند شاید بتواند در حوزه‌ای که هیچ تخصص ندارد خودی نشان دهد.

آیا واقعا در زمانی که قرار بود به یوسف نوری رای اعتماد داده شود کارنامه کاری او مورد بررسی قرار گرفت. وزارتخانه‌ای که تا قبل از دولت سیزدهم حداقل وزرایی را در خود جای داده بود که تجربه کافی برای اداره آن داشتند و هر چند همچنان کم و کاستی‌های وجود داشت اما حداقل برنامه‌هایی هم برای رفع آنها ارایه می‌شد، چرا باید ناگهان به فردی سپرده شود که قطعا حتی شرایط کاندیدا شدن برای این پست را هم نداشت چه برسد به اینکه بخواهد از مجلسی که خود را نمایندگان مردم می‌داند رای اعتماد به دست بیاورد.

حالا استعفا برای این افراد به راهکار ساده برای شانه خالی کردن از بار مسوولیت تبدیل شده است. اینکه وزیر آموزش و پرورش استعفا می‌دهد و می‌رود نمی‌تواند پایان ماجرا باشد، او باید برای آنچه که در روزهای پایان سال بر خانواده فرهنگیان روا داشته پاسخگو باشد. نباید استعفا به راهی برای فرار از مسوولیت تبدیل شود. اصلا چرا به فردی که قرار است عزل شود این فرصت داده می‌شود تا نامه استعفا ارایه دهد و رییس دولت هم به سرعت آن را بپذیرد.

وقتی فردی عزل می‌شود می‌توان بر اساس قانون به دلیل کم کاری‌ها او را مورد مواخذه قرار داد اما وقتی استعفا می‌دهد در واقع همه‌چیز را می‌گذارد برای نفر بعدی و می‌رود بدون اینکه مجبور به پاسخگویی باشد و قطعا در جایی دیگر مشغول به کار می‌شود. جایی این روند عدم پاسخگویی مسوولان در مقابل مشکلاتی که به وجود می‌آورند باید به انتها برسد. هر کسی باید مسوولیت کار خود را بپذیرد و در برابر آن نسبت به مردم پاسخگو باشد.

همین که وزیر استعفا بدهد و حقوق معلمان واریز شود و بعد هم کارگروهی برای رسیدگی به شکایات رتبه‌بندی تشکیل شود نمی‌تواند پایان این ماجرا باشد. پایان ماجرا با بررسی چرایی بی‌توجهی وزارت آموزش و پرورش و مقصر شناخته شدن این وزارت خانه در عدم پرداخت به موقع حقوق و مزایای فرهنگیان رقم می‌خورد. از وزیر مستعفی گرفته تا معاونان او باید در این رابطه پاسخگو باشند و شرایط را برای فرهنگیان توضیح بدهند.