نقش مسکن در مهار تورم و رشد تولید
در شرایطی که موضوع مهار تورم و رشد تولید در سال 1402 به عنوان مهمترین اهداف راهبردی کشور در نظر گرفته شده است، خوب است، بدانیم، یکی از مهمترین گزارههای تاثیرگذار در بحث تورم و همچنین رشد تولید به صنعت ساخت و ساز و مسکن بازمیگردد. اساسا در بسیاری از اقتصادها، صنعت ساخت و ساز حدود نیمی از اقتصاد را شکل میدهد.
ضمن اینکه بخش قابل توجهی از صنایع تولیدی و صنعتی در کشورها به نوعی با صنعت ساخت و ساز مرتبط هستند. از سوی دیگر حجم بزرگی از هزینههای خانوادههای ایرانی طی سالهای اخیر به موضوع اجاره مسکن و هزینههای مرتبط با آن گره خورده است.
بر اساس برخی آمارها حدود 50درصد و مبتنی بر آمارهای دیگر حتی تا 70درصد هزینههای ماهانه خانوادههای ایرانی در شهرهای بزرگ به هزنیههای مرتبط با مسکن اختصاص دارد. با یک چنین حجمی هر نوع نوسانی در نرخ مسکن، (اجاره و خرید) بهطور مستقیم اقتصاد خانوادههای ایرانی را تحت تاثیر قرار میدهد. اما متاسفانه نه مجلس و نه دولت شناخت درستی از بایدها و نبایدهای مسکن ندارند. باید بدانیم مسکن یا ساخت یک ساختمان یک محصول نهایی سلسلهای از صنایع تولیدی است.
از صنایع بزرگ فلزی و فولادی گرفته تا تولید مصالح ساختمانی و... به این صنعت مرتبط هستند. جالب اینجاست علیرغم این اهمیت و اثرگذاری هیچ دولتی در ایران راهبرد مناسبی برای رونق مسکن نداشته است.اساسا در سایر نقاط جهان، شاهد تخصیص بودجه برای ساخت مسکن توسط دولتها نیستیم. ساخت مسکن در همه دنیا به عهده بخش خصوصی است.
دولتها فقط برای دهکهای بسیار محروم، در قالب یارانه و خدمات عمومی خانههایی را در اختیار محرومترین اقشار قرار میدهند. آنچه که در بودجه کشورهای توسعهیافته در خصوص مسکن دیده میشود، زیرساختهای لازم برای توسعه مسکن است. ساخت مسکن بهطور کلی در اختیار بخش خصوصی است
. اما در ایران دولت وارد میدان میشود و وعده ساخت 1میلیون مسکن را میدهد. به ازای هر متر مربع واحد مسکونی 1متر مربع (بهطور سرجمع) فضای بهداشتی، اداری، خدماتی، تجاری و... نیاز است که دولت آنها را میسازد. این 1متر مربع فضای عمومی و 1متر مربع فضای مسکونی به زیرساختهایی چون راه، امنیت، آموزش، مخابرات و... نیاز دارند که دولتها آنها را میسازند. برای ایجاد یک متر مربع مسکن، حدود 1.1 درصد هزینه زیرساختها میشود. این هزنیهها است که در بودجه باید دیده شود نه اصل ساخت مسکن.
اما در ایران یک چنین راهبردهایی وجود ندارد و دولت در قامت سازنده مسکن خود را مطرح میکند. بدون اینکه بداند اساسا توانایی و ظرفیت یک چنین امری وجود ندارد. حتی اگر فرض بگیریم که دولت بتواند 1میلیون واحد مسکونی بسازد باید دید چگونه میتواند زیرساختهای لازم مثل آب، برق، واحد تفریحی و ورزشی، واحد انتظامی و... را فراهم کند؟ اینجاست که میگوییم مشکل مسکن در ایران بسیار عمیق است و ناشی از عدم درک درست مسوولان است. در ایران 22میلیون واحد مسکونی در کل کشور وجود دارد.
22میلیون واحدی که طی دهههای مستمر ایجاد شدهاند. اضافه کردن یک میلیون مسکن در هر سال یعنی اضافه کردن 4.4درصد به کل واحدهای مسکونی کشور. ایران در طول 70سال توانسته است، 22میلیون واحد مسکونی ایجاد کند، چطور دولت سیزدهم به تنهایی میتواند طی 1سال، 1میلیون واحد به این مجموعه اضافه کند. چه اتفاق و معجزه اقتصادی در ایران شکل گرفته که دولت بتواند یک چنین گامی بردارد؟ از سوی دیگر، ایران ظرف 7دهه برای 22میلیون واحد مسکونی نتوانسته است، به اندازه کافی مدرسه و پارک و واحد ورزشی و... بسازد، چطور در عرض یک سال میتواند برای 1میلیون واحد زیرساختهای لازم را فراهم سازد؟ بنابراین معتقدم برای تحقق شعار سال (مهار تورم و رشد تولید) که مطالبه جدی مردم ایران طی سالهای مستمر هم محسوب میشود، باید رویکردهای تازهای در خصوص ارکان اقتصادی ایجاد شود.
یکی از این ارکان اصلی اقتصاد بدون تردید، مسکن و صنعت ساخت و ساز است که مدیران قبل از هر چیز نیاز دارند درباره آن بیاموزند، تخصصهای لازم را به کار گیرند و واقعیتهای آماری مرتبط با آن را مرور کنند. در کنار سایر موضوعات مهم اقتصادی، در صورتی که درک درستی از این صنعت در ایران شکل بگیرد، میتوان گامهای جدی برای حل مشکل تورم و رشد تولید برداشت.