مردی که برای سرقت طلا دست به جنایت هولناک زده بود بعد از ۱۷ سال بخشیده شد

۱۴۰۲/۰۲/۰۶ - ۱۱:۳۰:۰۰
کد خبر: ۲۰۴۲۳۵
مردی که برای سرقت طلا دست به جنایت هولناک زده بود بعد از ۱۷ سال بخشیده شد

مردی که ۱۷ سال قبل در جریان سرقت جواهرات زنی از خانه‌اش او را به قتل رسانده و موجب جان باختن دختر ۱۵ ساله‌اش نیز شده بود پس از سال‌ها تحمل حبس از سوی اولیای دم بخشیده و از زندان آزاد شد.

به گزارش همشهری، این مرد اما در این سال‌ها سرنوشت عجیب و غریبی پیدا کرد؛ آنچنان که در زندان حافظ قرآن شد و بخش‌های زیادی از نهج البلاغه را نیز حفظ کرد.

شروع این پرونده به سال 1385 برمی‌گردد. این محکوم که آن زمان در شهر دزفول زندگی می‌کرد و 25سال داشت دچار مشکلات مالی شدیدی بود. خانواده‌اش فقیر و تنگدست بودند و او نیز شغل مناسبی نداشت. روزبه‌روز وضعیت مالی و شرایط معیشتی او و خانواده‌اش بدتر می‌شد تا اینکه او فکری به ذهنش رسید.

پسر جوان تا پیش از آن مرتکب هیچ کار خلافی نشده و هیچ وقت حتی پایش به کلانتری و دادگستری باز نشده بود. با وجود این شرایط سختی که در آن به‌سر می‌برد باعث شد تصمیم غلطی بگیرد. تصمیمی که 17سال از بهترین سال‌های زندگی‌اش را تباه کرد. او در نزدیکی خانه‌شان زنی را می‌شناخت که در خانه مقداری طلا و جواهر داشت و او چند مرتبه این جواهرات را در دستانش دیده و برق جواهرات چشمانش را خیره کرده بود. او تصمیم گرفت به خانه این زن دستبرد زده و طلاهایش را سرقت کند. او یک روز بعد از آنکه چند ساعت جلوی خانه این زن کشیک داد و مطمئن شد در خانه حضور ندارد از روی دیوار وارد آنجا شد. مرد جوان مشغول جست‌وجو برای یافتن طلاها بود که یکباره زن صاحب‌خانه را بالای سر خود دید. زن شروع به داد و فریاد کرد و از همسایه‌ها کمک خواست و سارق با انجام اشتباهی بزرگ‌تر، سریال اشتباهاتش را تکمیل کرد و برای نجات از مخمصه‌ای که در آن گرفتار شده بود تصمیم گرفت زن را به قتل برساند. او با ضربات چاقو زن را به قتل رساند اما ناگهان دختر 15ساله مقتول سر رسید و مادرش را در وضعیت دلخراشی دید. دختر نوجوان با دیدن این صحنه تاب نیاورد و از حال رفت و روی زمین افتاد. در این وضعیت بود که جوان بی‌رحم با سرقت طلاها فرار کرد.

ساعتی از وقوع این حادثه گذشته بود که نزدیکان زن قدم در آنجا گذاشتند. آنها علاوه بر پیکر بی‌جان مادر خانواده با جسد دختر 15ساله مواجه شدند که شواهد نشان می‌داد بر اثر مواجه شدن با صحنه قتل مادرش دچار حمله قلبی شده و جانش را از دست داده است. در این شرایط اجساد قربانیان به پزشکی قانونی منتقل و تلاش‌ها برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.

تحقیقات کارآگاهان جنایی در این‌باره در حالی کلید خورده بود که جوان قاتل پس از ساعتی به‌خودش آمده و متوجه اشتباه بزرگش شده بود اما می‌ترسید که درباره آنچه مرتکب شده با کسی صحبت کند.

افسران جنایی در جریان تجسس‌های خود به اطلاعاتی درباره عامل جنایت دست پیدا کردند. چند نفر از همسایه‌ها او را در نزدیکی خانه قربانیان دیده و این موضوع را به پلیس اطلاع داده بودند. بنابر این احتمال دست داشتن او در قتل تقویت شد و تحت تعقیب قرار گرفت.

ارتکاب این قتل عذاب وجدان شدیدی به جان پسر جوان انداخته بود. او هنوز باورش نمی‌شد که زنی بی‌گناه را در خانه‌اش به قتل رسانده و باعث مرگ دختر نوجوانی شده است. در چند روزی که پنهان شده بود فکرهای زیادی به ذهنش رسید اما در نهایت تصمیم گرفت به یکی از معتمدان محلی به نام شیخ علی زبید پناه ببرد و خودش را تسلیم کند. او طلاهای مسروقه‌ای را که بخاطر آنها مرتکب جنایت شده بود را نیز همراه با خود برد و اعلام کرد از کرده‌اش پشیمان و آماده مجازات است. به این ترتیب چند روز بعد از وقوع این حادثه تلخ متهم در اختیار پلیس قرار گرفته و بازجویی‌ها از او آغاز شد.

پسر جوان در اعترافاتش گفت که به‌دلیل مشکلات مالی قصد سرقت داشته و ناخواسته و از سر ترس دست به قتل زده است. او گفت:‌ من فکر می‌کردم که هیچ‌کس در خانه نیست. به همین دلیل وارد شدم اما چند لحظه بعد زن صاحب خانه سر رسید و چون چهره‌ام را دید و می‌توانست باعث دستگیری‌ام شود از سر ترس او را کشتم. در ادامه هم دخترش سر رسید و من هیچ آسیبی به او نزدم و خودش از ترس ظاهرا سکته کرد. متهم ادامه داد: می‌دانم که اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام، اما فقر و تنگدستی من را به اینجا کشاند. من پیش از این هیچ سابقه کیفری نداشتم اما حالا به اتهام قتل دستگیر شده‌ام.

پسر جوان در ادامه در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و با شکایت اولیای دم به قصاص محکوم شد. این رأی مدتی بعد در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد تا شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شود.

همه‌‌چیز برای مجازات قاتل آماده بود و چندی بعد او برای اجرای حکم پای چوبه دار منتقل شد. آن روز وقتی اولیای دم التماس‌های قاتل را دیدند به او چند‌ماه مهلت دادند و حکم اجرا نشد. این اتفاق 3مرتبه دیگر نیز رخ داد. به این شکل که در 17سال گذشته قاتل 4مرتبه پای چوبه دار رفت اما هر بار با وساطت بزرگان منطقه اولیای دم به او مهلت دادند و حکم اجرا نشد تا اینکه چند روز قبل و به مناسبت عید سعید فطر اولیای دم اعلام کردند قاتل را بخشیده و از قصاص او صرف‌نظر کرده‌اند. به این ترتیب کابوس 17ساله او در زندان به پایان رسید و پس از انجام تشریفات قانونی از زندان سپیدار اهواز آزاد شد.

شیخ علی زبید که در خوزستان به «زعیم شیخ علی بن ناصر آل نبهان» مشهور است از همان روزهای اول که این پرونده تشکیل شد پیگیر ماجرا بود و با توجه به ندامت قاتل تلاش می‌کرد تا از اولیای دم رضایت بگیرد. او در این‌باره به همشهری می‌گوید: این جوان از سر فقر مرتکب این اشتباه بزرگ شد. او جوانی آرام و بدون سابقه کیفری بود و بعد از حادثه نیز نادم و پشیمان شده بود. به همین دلیل من برای پادرمیانی تلاش کردم.

او ادامه می‌دهد: در 17سالی که این جوان در زندان بود بخش‌های زیادی از قرآن و نهج‌البلاغه را حفظ کرد و شیوه تازه‌ای را برای زندگی در پیش گرفت و همین تلاش‌ها سبب شد که اولیای دم که فرزندان مقتول بودند سرانجام حاضر به گذشت شده و او را بدون هیچ چشمداشتی و فقط برای رضای خدا ببخشند.